نقیبالممالک لقب محمد علی از نقالان عصر ناصرالدین شاه است. شاه قاجار او را برای نقل قصه و داستانگویی برگزید و وظیفهای بر او معین ساخت تا هنگام استراحت بعد از ناهار و شبها پیش از خواب به داستانگویی (گاهی همراه با نواخته شدن کمانچه) بپردازد. ناصرالدین شاه بعدها او را ملقب به نقیبالممالک نمود. قصههای مشهور امیر ارسلان، ملک جمشید و زرین ملک از جمله داستانهایی بوده است که او در خلال این داستانگوییها برای شاه قجر میگفته است.
داستان امیر ارسلان رومی از داستانهای مشهور عامیانه زبان فارسی است که در آن ملک شاه رومی در جنگ با دشمنان کشته میشود و همسر او که باردار است با خواجه نعمان تاجر مصری ازدواج میکند و بعد از مدتی فرزندش از ملک شاه به دنیا میآید. مادر نام کودک را که پسری بسیار زیبا و شجاع بود، امیر ارسلان میگذارد امیر ارسلان که محبوب همه دلهاست سالها بعد میفهمد که پدرش ملکشاه پادشاه روم بوده، بدان کشور لشکر میکشد تا تاج و تخت پدر را باز ستاند. امیر ارسلان در جریان لشکر کشی، عکس فرخلقا دختر پطرسخان فرنگی را میبیند و بدو دل میبازد و برای دست یابی به دلبر راهی فرنگ میشود. شاه فرنگ را دو وزیر است به نام شمس وزیر و قمر وزیر که هر دو در رمل و اسطرلاب استادند. از این دو یکی همراه او و دیگری مخالف امیر ارسلان است. ماجرای داستان تلاش امیر ارسلان برای رسیدن به معبود است که بسیار او را دچار مشکل و گرفتاریها میکند.
در سال ۱۳۳۹ خ. بود که محمدجعفر محجوب نسخه تصحیح شده و نهایی داستان را به طبع رساند. اثر به زبان آلمانی نیز ترجمه شده است.
دو داستان دیگر نقیبالممالک عبارتند از داستانهای «ملک جمشید» و «زرین ملک».
دوست علیخان معیرالممالک نواده ناصرالدین شاه و خواهرزاده فخرالدوله در کتاب خود از داستانسرایی و قصهگویی شبانگاهان نقیبالممالک برای شاه و نوشتن داستان امیر ارسلان هنگام بازگویی نقیبالممالک توسط فخرالدوله یاد کرده است / یادداشتهایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه، ص36.
مهدی بامداد مینویسد؛ نسخه خطی داستان زرین ملک از جمله قصههایی که نقیبالممالک میگفته، نزد او بوده است / شرح حال رجال ایران، ج4، ص179.
«... در بیشتر مواقع نقیبالممالک که دارای بیانی شیرین بود و در فن داستان سرایی بیمانند، پشت در اتاق خواب شاه قصه میگفت به طوری که شاه بشنود. جواد خان قزوینی با کمانچه بسیار کوچک بعضی مواقع او را همراهی میکرد تا وقتی که شاه به خواب رود و آن وقتی بود که پس از ایستادن از قصه گویی و یا نوازندگی صدایی نمیآمد، بدین معنی است که مرخص هستند.» / جغرافیای تاریخی تهران، ص222.
اعتمادالسلطنه در روز جمعه 18 رجب سنه 1292ق. از نقیبالممالک که ظاهرا از او خوشش نمیآمده، چنین یاد میکند:
«... بعد از ناهار نقیب نقال احضار شد. شش ساعت این مرد که مسلسل حرف زد و دروغ گفت.» / روزنامه خاطرات، ص15.
اعتمادالسلطنه، مرگ نقیبالممالک را در روز شنبه 17 ربیعالاول سنه 1300ق. نوشته است / روزنامه خاطرات، ص213.
«امیرارسلان رومی [ اَ اَ س َ ن ِ ] (اِخ) قهرمان داستان عامیانه ... که از داستانهای بسیار مشهور زبان فارسی است و از یک قرن به این طرف مورد توجه شدید عامهی مردم بوده و همه جا خوانده میشده است و بارها نیز به طبع رسیده و بتازگی از روی آن فیلم تهیه کرده و نمایشنامه پرداختهاند. دربارهی گوینده و نویسندهی این داستان اختلاف نظر است. بنا به دلایل زیر این داستان از تراوشهای فکری نقیبالممالک نقال ناصرالدین شاه است:
- دوستعلی معیرالممالک که از مردان دورهی ناصری است و اکنون زنده است در مجلهی یغما (سال 8 شمارهی 12 اسفند 1334 ش. ) در ضمن یادداشتهای خود تصریح کرده که داستان امیرارسلان از تراوشهای مخیلهی نقیبالممالک است که پسند خاطر ناصرالدین شاه افتاده بود و سالی یک بار هنگام خواب برای او تکرار میشد، و چون شبها نقیبالممالک به داستانسرایی مینشست فخرالدوله (توران آغا دختر ناصرالدین شاه همسر مهدیقلیخان مجدالدوله که زنی باسواد و اهل مطالعه و شاعر بوده و به سال 1309 ق. درگذشته است) با لوازم نوشتن پشت در نیمه باز اطاق خواجهسرایان جا میگزید و گفتههای نقال باشی (نقیبالممالک) را مینوشت. این کار شاه را خوش آمده بود و اوقاتی که فخرالدوله در خانهی خود بسر میبرد امر میکرد که قصههای دیگر گفته شود تا فخرالدوله از نوشتن بازنماند.
- امروز نوادههای نقیبالممالک زندهاند و از آنان به کرات شنیده شده است که امیرارسلان مخلوق ذهن نقیبالممالک بوده است.
- مقایسهی کتاب ملک جمشید، طلسم آصف و حمام بلور (چ بنگاه فهم) نوشتهی نقیبالممالک با داستان امیرارسلان از نظر سبک نویسندگی و عبارت پردازی و توصیفات و تکیه کلامها و اشعاری که به مناسبت به استشهاد آمده و اعلام کتاب معلوم میدارد که نویسندهی هر دو کتاب یکی است.
- بیشتر شعرهای امیرارسلان از قاآنی است و بسیاری از اشعار معروف و توصیفات زیبا و مشهور وی در این کتاب آمده است، و این خود معلوم میدارد که داستان امیرارسلان در دوران شهرت قاآنی (درگذشته به سال 1274 ق. ) پدید آمده است. داستان امیرارسلان از لحاظ تنوع صحنهها و گوناگونی حوادث بر تمام داستانهای عامیانهی ایرانی برتری دارد، با آن که بسیاری از حوادث داستان روی گردهی داستانهای قدیمتر تنظیم و از آنها تقلید شده (مانند عاشق شدن امیرارسلان به تصویر فرخلقا)، اما گویندهی داستان کوشیده است که حوادث را از یک نواختی همیشگی داستانهای عامیانه خارج سازد. این خاصیت عمومی داستانهای عامیانهی فارسی است که میتوان یکی از صحنههای آن را برداشت و به داستانی دیگر افزود بیآنکه در آن نقصی پدید آید و در آن ناسازی و عدم تناسبی به نظر برسد، اما صحنههای امیرارسلان طوری آراسته شده است که نمیتوان با آن چنین کاری کرد. در داستان امیرارسلان عیاری و شیرین کاری پیادگان و شاطران و عیاران و خنجربازی و در کار آوردن داروی بیهوشی به دست عیاران مطلقاً وجود ندارد با این همه در امیرارسلان تکیه کلامها و جمله پردازیهای نقالان و قصهخوانان به فراوانی دیده میشود. (از مجلهی سخن دورهی 11 شمارهی 8 و 9 و 10 و 11 آذر و دی و بهمن و اسفند 1339 ش ... مقالات محمدجعفر محجوب) . / لغتنامه دهخدا.