گرامافن (گرامافون)
فونوگراف - (فُ نُ گِ) فرانسوی است، فون به معنای صدا و گرافی نگارش است، نام وسیله است که صدا را ضبط و دوباره پخش میکند. این آلت از مراحل نخستین گرامافن و دستگاههای ضبط و پخش صدا است. فونوگراف بعدها به گرامافون و در واپسین روزهای عمر به گرام (پیش از رواج ضبط بر نوار کاست) مشهور شد.
گرامافن - (گِ فُ) یا گرامافون کلمهای فرانسوی است، جعبه صوت، آلت حبس صوت است. دارای شکل مخصوص و تا حدی تکمیل گردیده است و صدا را بوسیله صفحه مدوری مجددا تولید مینماید. تصور آلت حبس صوت قبل از ادیسون عالم معروف آمریکایی شده بود، ولی مشارالیه اولین بار آن را ساخت و در حقیقت میتوان او را مخترع آن شمرد، رفتهرفته این آلت را تکمیل نمودند بطوری که امروزه صدا را بقسمی حبس مینمایند که طنین صوت اولیه را خوبی میتوان تشخیص داد. این دستگاه از سه قسمت متمایز تشکیل یافته است: دستگاه اخذ، دستگاه ضبط و دستگاه مولد صوت.
دستگاه اخذ شکل شیپوری را دارد که دهانه گشاد آن باز است و دهانه دیگر آن بوسیله پرده نازک فلزی بسته شده است، در مرکز این حجاب سوزن ظریفی از عاج قرار دادهاند. دستگاه ضبط عبارت است از یک استوانه از موم سخت که در حول محور خود حرکت متشابه مینماید و سطح آن در مقابل نوک سوزن دستگاه اخذ قرار دارد (گاه به صورت صفحه مدوری است از ابونیت) چون صدایی در مقابل دهانه دستگاه اخذ تولید گردد صفحه فلزی مرتعش میشود و سوزن در روی سطح موم یا ابونیت فرورفتگیهایی تولید مینماید. دستگاه مولد دارای یک حجاب است که در کنار آن سوزنی قرار دارد. چون استوانه یا صفحه را ا همان حرکت که در موقع ضبط به آن داده بودیم در مقابل سوزن دستگاه مولد قرار دهیم سوزن بواسطه فرورفتگیها بعینه همان ارتعاشات را تولید و حجاب مولد صدایی، نظیر صوت اولیه ایجاد مینماید / لغتنامه.
با تحولی که در سده نوزده در علم و صنعت پدید آمد، بسیاری از آرزوهای بشر چون؛ پرواز در آسمان و غیره با ساخته شدن هواپیما، قطار، خودرو و ... یکی پس از دیگری بر آورده شد. حفظ و پخش دوباره صدا هم از آن دسته آمال و آرزوها بود، که گام نخستین آن هر چند بسیار ابتدایی و ناکارآمد، به سالهای میانی این سده بر میگردد، ولی وجود جمع فراوانی از افراد مستعد در فرنگ در عرصه علم و صنعت باعث گردید، که این وسیله هم مانند دیگر وسایل و ابزار اختراع شده، در این عصر بسرعت راه بهبود و اصلاح را طی کند و گرامافن، محصول نه نهایی اما مناسب و کارآمد، دوره بعد، بدست آید.
نکته بسیار مهم و قابل تامل و دقت اینکه ابوعلىسینا بیش از هزار سال پیش در فصل ششم کتاب «مخارجالحروف» یا اسباب حدوثالحروف در اینباب اشاراتی دارد، که عجیب مینماید، وی در آن عصر به بازسازى اصوات گفتارى با وسایل مکانیکى پرداخته است.
ساخت ساعتهاى طاقچهاى سازنواز و ارغنوننواز از اوایل دورهی قاجار به بازارهاى ایران عرضه شد که صداى اصوات موسیقایى یا نواى پرندگان را تولید مىکرد.
در روزنامه همشهری آمده «نخستین صدای ضبط شده انسان رمزگشایی شد»
«... قدیمیترین صدای انسان که 17 سال پیش از اختراع دستگاه فونوگراف توسط ادیسون، ضبط شده است، رمز گشایی شد.
یورونیوز گزارش داد پژوهشگران امریکایی موفق شدند ده ثانیه از صدایی را که در سال 1860 ضبط شده بود را رمزگشایی کنند.
ادوارد لئون اسکوت دو مارتن ویل فرانسوی در سال 1857 با اختراع دستگاهی عجیب که در آن زمان هنوز نام فونوگراف برآن گذاشته نشده بود، موفق شده بود امواج صوتی متعلق به یک آواز فولکوریک فرانسوی را روی کاغذی که با دوده چراغ فانوس سیاه میشود، ضبط کند، اما امکان گوش دادن دوباره این امواج صوتی وجود نداشت.
با وجود آنکه این دستگاه فونوگراف به تازگی در آکادمی علوم پاریس کشف شده، پژوهشگران آمریکایی موفق شدهاند، صدای ضبط شده بر روی آن را رمز گشایی کنند.
پژوهشگران عضو انجمن «کلکسیون صداهای ضبط شده» (ARSC) وابسته به دانشگاه استنفورد آمریکا پس از کپی این صدا با فرمت دیجیتالی، آن را با روشهای جدید رمز گشایی و پخش کردند.
دیوید جووانی موسس و یکی از اعضای انجمن (ARSC) میگوید این صدا شبیه صدای اشباح است و مثل مشاهده عکسی بسیاری قدیمی است، ناگهان صدا به گوش میرسد و همگان به وجد میآیند.»
پیش از اختراع فونوگراف براى باز تولید اصوات موسیقى شیوههایی بکار رفت، از آن جمله ساخت نوعى پیانو و اُرگهاى بادى که بهوسیلهی نوار کاغذى تولید صوت مىکرد از این نوع ابداعات در قرن هفدهم و هجدم میلادى نمونههایى بچشم مىخورد در ایران در قسمت جنوبى مسجد شیخ لطفالله مقابل عمرات عالىقاپوى اصفهان، در دورهی صفویه ساختمانى قرار داشته بنام ساختمان ساعت که براى سرگرمى شاهعباس دوم ساخته شده بود و هنگام زنگ زدن ساعت، گروهى از مجسمههاى چوبى و پیکرههاى متحرک حیوانات از دریچههاى آن دیده مىشد و صداى آلات موسیقى بطور خودکار ایجاد مىشد.
گرامافن هم مانند دیگر اختراعات بشر در بستری از زمان و به ابتکار و با تلاش بسیاری از دانشمندان حاصل شده است. از این روست که در این باب نام بزرگانی چون برادران بل، ادیسون، هانیگتون، لئون، برلینر و ... (چه بسا نام جمعی از این تلاشگران بقلم نیامده و جایی ثبت نشده باشد) را میبینیم. این نامداران گاه بطور موازی و بیخبر از دیگری، هر یک در گوشهای کوشیدند، تا محصول نهایی، گرامافن پدید آمد.
بعد از ادوارد لئون در سالهای میانی نیمه دوم سده نوزده ادیسون توانست با استفاده از ورق قلع به ثبت و باز پخش صدا اقدام کند، نقص کار ادیسون بیدوامی قلع بود و برادران بِل دستگاهى ساختند شبیه دستگاه ادیسون با این تفاوت که از سطح مومى استفاده مىشد. آنها در سال ۱۸۸۶ این دستگاه را بنام خود ثبت کردند. چندى بعد آنها اختراع خود را تکمیل کردند. دستگاه اولیه گرامافون نام داشت. وجه تسمیه آن دستگاه این بود، که چون صدا «فون» را روی سطحی از قلع و یا موم مینگاشت «گراف» بدان فونوگراف گفتند. گرامافون ادیسون هماکنون در موزه صنعتی نیویورک نگهداری میشود.
بعد از این اختراع امیل برلینر پا میان گذاشت و با ساخت صفحات موسیقی حلقه دیگری از زنجیره علم و دانش را تکمیل کرد.
ابداع بعدى توسط جورج هارنیگتون در سال ۱۸۸۹ به ثبت رسید. این ابتکار مانند دستگاه تکرارکنندهی ساخت ادیسون داراى نوار کاغذى بود که بىشباهت به نوار ضبط صوتهاى کنونى نبود؛ اما از طریق مغناطیسى براى ضبط علائم استفاده نمىکرد و در واقع اولین مادهی مناسب براى ضبط توسط وى بکارگرفته شد
صفحههای ابتدایی برلینر با دست چرخانده میشد و از طریق شیپوری که انتهای آن به جعبه صوت متصل بود، صدای ضبط شده را باز پخش میکرد. بعدها فردجیز برگ از همکاران برلینر گامهای دیگری در ساخت صفحههای پیشرفته و شیوه تولید آنها را آفرید. تا اینکه در سال 1895 برلینر دستگاهی ساخت که با موتور کار میکرد و این گام بزرگی در این راه بود و با این اختراع ده دوازده سال بیشتر طول نکشید که بسیاری گرامافن را شناختند. در سال1907 بازار فروش این دستگاه در انگلستان به اوج رسید.
ورود به ایران
عصر پنجاه ساله سلطنت ناصرالدین شاه که مقارن با دوران تلاش و شکوفایی فرنگیان بود، فرصت مناسبی بود، تا ملت محروم و عقب مانده ایران نیز در دورانی که هنوز فاصله دانش و آگاهی اروپا از آسیا این مقدار نشده بود، به سر منزل مقصود برسد، اما با حکومت خفقان و مستبدانه این پادشاه (راه آزادی و آگاهی بشر سیل خروشانی است، که هیچ حاکم کور دلی توانایی توقف آنرا ندارد) بیگانه ذلیل و مردم کش، این شانس تاریخی غیر بازگشت از دست رفت. این روحیه شاهانه موجب پرهیز از استعمال و استفاده از پیشرفتهای آن سامان و ابزار اختراعی آن جماعت نمیشد، بنابراین با فاصله کوتاهی هر محصولی که در فرنگ پدید میآمد، برای استفاده خصوصی شاه میآوردند. فونوگراف هم از این امر مستثنی نبود و در آن اوان یکی از اولینهای این وسیله به دربار ناصری و بدست شاه رسید. در این دوران، دستگاه فونوگراف را «حافظالصوت» و «حبسالصوت» گفته و نوشتهاند. در این دوره، صدای ساز و آواز کسانی چون «برادران فراهانی»، «سماع حضور» و «نایبالدوله» ضبط و شنیده شده.
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه درصفحه 148 کتاب «المآثروالاثار» از ورود وسایلی چون؛ میزانالهوا، میزانالارتفاعات، میزانالحرکه و حافظالاصوات یا گرامافون به ایران یاد شده است.
ناصرالدین شاه در سفر به فرنگ از این وسیله به خبر بود و از چگونگی استفاده از آن آشنایی داشت، بطوریکه در روزنامه خاطرات (سفر سوم) مینویسد:
... بعد یک شخص آمریکایی که صاحب فنوگراف است، آمد جلوی ما ایستاد و خطابة مفصلی در تعریف فنوگراف خوانده ناظمالدوله ترجمه کرد. بعد فنوگراف را وسط مجلس حاضر نمود، معلوم شد این نوع فنوگراف غیر از فنوگرافی است که در طهران ما داریم. هم سهلتر و هم صدا را بهتر پس میدهد. اول صدای موزیکی که در او داده بودند پس داد خیلی خوب و واضح بود بعد حرف زدند همان طور پس داد. بعد به مهدیخان آجودان مخصوص فرمودیم که توی فنوگراف حرف بزن، دو بیت شعر حافظ خواند که این است:
اگر چه باده فرحبخش و باد گلبیز است / به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است
صراحی و حریفی گرت به دست افتد / به عیش کوش که ایام، فتنهانگیز است
همه را همانطور جواب داد. صاحب فنوگراف وعده داد، که یک دستگاه فنوگراف همینطور برای ما تقدیم نماید.
با قتل ناصرالدین شاه (1313قمری) و آغاز پادشاهی مظفرالدین شاه بسیاری از محدودیتها و پرهیز درباریان از آوردن و کاربرد اختراعات جدید، نظیر؛ خودرو و دیگر وسایل از میان رفت و رفتهرفته پای بسیاری از ابزار مدنی نو، به خانه درباریان هم باز شد و بدین ترتیب موجی از شیوع کاربرد این وسایل در میان رجال آغاز شد. معیرالممالک یکی از نخستین کسانی است، که گرامافن را آورد و استفاده کرد.
اولین صدایی که از صفحۀ گرامافون شنیده شد، صدای مظفرالدینشاه بود، که میگوید:
«پاداش این خدماتی که به من میکنید و به مملکت ایران میکنید، البته خدا و سایۀ خدا که خودمان باشیم [!!] به شما خواهم داد.»
در دورۀ مظفری، شرکتی با نام «شرکت گرامافون و ماشین تحریر، با مسولیت محدود» به مدیریت شخصی به نام «ماکسیم پیک» به فعالیت در ایران میپردازد.
«ماکسیم پیک» پنج صحفه از صدای شاه و وزیران و افراد دربار ضبط میکند. اکنون سه صفحه (صدای مظفرالدینشاه، اتابک اعظم و وزیر امورخارجه)، که آن شرکت تهیه کرده، باقی مانده است.
در سال 1324 که مظفرالدین شاه اولین مجلس شورای ملی را افتتاح کرد، صدای وی به وسیله همین فنوگرافها بر روی استوانه مومی ضبط شد، که هنوز هم قابل شنیدن است. پس از صدور فرمان اشاعه گرامافون در ایران اولین شعبه فروش و تکثیر صفحات آن در سال 1324 (1906م) به وسیله شرکت گرامافون و ماشین تحریر در ایران تأسیس شد. پس از دایر شدن نمایندگی شرکت مذکور در تهران ضبط و تولید صفحه از اجرای هنرمندان ایرانی آغاز شد و صفحه ضبط شده اصلی جهت تکثیر به یکی از شعبههایی که دارای امکانات تکثیر بودند به خارج از ایران ارسال میشد و پس از تکثیر در ایران توزیع میشدند.
چنانکه در قبل اشاره شد، اعیان و اشراف هم در این دوره از پدیدههای جدید استفاده میکردند از زندگی معیرالممالک در سال 1316 قمری آمده، وی در ایام استراحت در ملک خود باغ مهرآباد (چون این باغ را مهریه همسرش دختر ناصرالدین شاه کرد، به مهرآباد شهره گشت.) علاوه بر پرداختن به کارهای مورد علاقه خود چون گلکاری و غیره، با دو دستگاه گرامافون خود شبها به ضبط آثار استادان موسیقی ایرانی آن زمان مشغول میشد، که نمونههایی از آن تا این زمان حفظ شده است.
گرامافون که تا این زمان در ایران از آن استفاده میشد از گرامافونهایی که بعدها به وسیله عامه مردم استفاده میشد و متشکل از یک صفحه مدور که سوزنی روی آن میگشت و صدایی خارج میشد فرق میکرد زیرا آنها دستگاهی بودند ساده که متشکل از یک شیپور قیفی شکل و استوانهای مومی که سوزنی روی آن حرکت میکرد. این دستگاه فنوگراف خوانده میشد هم قابلیت ضبط و هم پخش را داشت ولی گرامافونهای بعدی فقط قابلیت پخش صدا را داشتند و از صفحاتی که در استودیوها ضبط شده و تکثیر میشدند استفاده میکردند. بدین لحاظ با استفاده از گرامافونهای قدیمی صدای افراد زیادی ضبط گردید.
گزارش نخستین ضبط صدا در ایران چنین بود:
نوازندگان یا اجراکنندگان، به طور منفرد یا دسته جمعی، در اتاقی به نام استودیو حاضر میشدند و در مقابل دهنه فراخ شیپوری که انتهای باریک آن از درون پردهای به اتاق ضبط منتهی میشد قرار میگرفتند و به اجرای برنامه میپرداختند. در بعضی موارد، عمل ضبط در خود استودیو انجام میگرفت و به همین دلیل، دستگاه ضبط کننده نیز در همان محل اجرا مستقر میگردید. در مواردی که تعداد اعضای همنواز بیش از حدود چهار نفر بود، عمل اخذ صوت در شیپور ضبط کننده به طور مطلوب انجام نمیگرفت و نه تنها صدای سازهایی که در نزدیکی دهنة شیپور قرار داشتند قویتر ضبط میشد، بلکه صدای مذکور صدای سازهایی را که دورتر قرار داشتند، تحتالشعاع قرار میداد و برخی از سازهایی که بهطور طبیعی صدای قوی نداشتند، در جریان ضبط، تولید اشکال مینمودند. برای بهتر ضبط شدن صدا، به گوینده یا خواننده و نوازنده توصیه میشد که برنامة خود را با صدای بلندتر از حد معمول اجرا کند تا صدا توانِ مرتعش کردن سوزن و دیافراگم ضبط را داشته باشد و ضبط و پخش امکانپذیر باشد. البته باید متذکر شد که کل عملیات فوق در ایران بدون برق و دستی انجام میشد.
فرمان مظفرالدین شاه را در مورد گرامافون با هم میخوانیم:
چون انجمن ضبط اصوات در آمریکا گرامافونهای بسیار ممتاز خودشان را با ماشینهای پسندیده از لحاظ نظر انور شاهانه گذرانده و مراتب مراقبات خود را در تکمیل و ترویج این صفت مشهود حضور همایون داشته بودند لهذا برای تسهیل فروش و حمایت مخصوصه ملوکانه از این سوسیته به موجب صدور این فرمان مبارک سوسیته آنونیم (1) مزبور را به سمت فورنیسری (2) مخصوص خودمان مباهی و سربلند فرمودیم که از شمول این مرحمت ملوکانه بینالامثال و الاقران سربلند بوده و در ترقی و تکمیل این صفت مراقبات کافیه به عمل آمدند. مقرر آنکه اولیای دولت علیه در پیشرفت مقاصد حقه و ترقی و توسعه این کارخانه مساعدت و همراهی به عمل آورده در عهده شناسند. فی شهر ذیالقعدهالحرام 1323 مظفرالدین شاه.
پس از صدور فرمان اشاعه گرامافون در ایران اولین شعبه فروش و تکثیر صفحات آن در سال 1324 (1906م) به وسیله شرکت گرامافون و ماشین تحریر در ایران تأسیس شد.
دورۀ دوم از سال 1323 قمری شروع میشود که دوران حکومت «مظفرالدین شاه قاجار» است. در آن سال، شرکتی با نام «شرکت گرامافون و ماشین تحریر، با مسولیت محدود» که مدیریتش را شخصی به نام «ماکسیم پیک» به عهده داشته، در ایران شروع به فعالیت میکند. «ماکسیم پیک» که از قرار با زیر و بم ساختار حکومت و هنجارهای جامعۀ ایرانی آشنایی داشته در اولین قدم، پنج صحفه از صدای شاه و وزیران طراز اول و افراد دربار ضبط میکند که از آنها سه صفحه (صدای مظفرالدینشاه، اتابک اعظم و وزیر امور خارجه)، باقی مانده است.
در دوران رضاشاه، ضبط موسیقی بر روی صفحات، رواج یافت، که بر دو روی آن صدا ضبط میشد. در مرور تاریخچۀ صدای خوانندگان ایرانی بر روی صفحۀ موسیقی، به صفحاتی برمیخوریم که مربوط به قبل از شروع فعالیت کمپانیهای تهیه و تولید صفحۀ موسیقی در ایران میشود. این صفحهها اغلب در هند یا سوریه و لبنان که پیشتر امکان ضبط وجود داشت، ضبط و تکثیر شده است.
آنچه که این خاطرات از آن سفرها را خواندنی و شنیدنی میکند یکی هم ماجراهای عجیبی است که گاهی بر سر اعضای گروه میآمده و البته که ربطی هم به موضوع ضبط صدا و صفحه نداشته. نمونۀ آن را در فیلم «دلشدگان» ساختۀ «علی حاتمی»، به شکلی تصویری میبینیم و در شکل نوشتاریاش، به نقل از «جواد بدیعزاده» در کتاب «مردان موسیقی سنتی و نوین ایران» تالیف «حبیبالله نصیریفر» میخوانیم.
«جواد بدیعزاده»، طی دو سفری که در سفر اول با «ابوالحسنخان صبا»، «اسماعیل مهرتاش»، «فرهادمیرزا معتمد» و در سفر دوم که باز به همراهی «صبا»، «مرتضیخان محجوبی»، «تاج اصفهانی»، «ملوک ضرابی»، «ملکه حکمتشعار» و «طاطایی» جهت پر کردن صفحه به سوریه و لبنان سفر کرده بود، مینویسد:
«هنرمندان برای پر کردن صفحه و ضبط آهنگهای ملی ایران، باید زحمات و مشقات فراوانی را متحمل میشدند. از جمله در اولین سفری که به دعوت کمپانی «سودوا» به همراه «صبا»، عازم «حلب» و «بیروت» شدیم. بعد از اقامت کوتاهی در بغداد، با یک ماشین که رانندۀ آن مرد عربی بود، به طرف «شام»، حرکت کردیم.
در ایران، چهار کمپانی عمده و معروف، بازار ضبط و تولید صفحات موسیقی را در این دوران به عهده داشتند:
- «کمپانی پولیفون» [با مدیریت عزرا امیرحکاک]، که از همکاری هنرمندانی چون «امیر جاهد»، «مرتضی و موسی نیداود»، به عنوان آهنگساز و «ملکالشعرای بهار» و کمی بعدتر «پژمان بختیاری»، در مقام ترانهسرا و خوانندگانی چون «قمرالملوک وزیری» و «ملوک ضرابی» برخوردار بود. مرغ سحر، از صفحههای تولیدی این شرکت است.
- «کمپانی کلمبیا» [با مدیریت برادران ارسطوزاده]، که قراردادی انحصاری با «ملکالشعرای بهار» برای سرودن ترانه داشت و از صدای خوانندهای با استعداد که صدایی زنگدار و پرطنین داشت، با نام «جمال صفوی» بهره میگرفت.
- «کمپانی پدافون» [با مدیریت آقای مبین]، که از همکاری «کلنل علینقی وزیری» و «موسی معروفی» به عنوان آهنگساز و «حسین گلگلاب» [استاد رشتههای جغرافیا، گیاهشناسی و علوم طبیعی. سرایندۀ سرود معروف «ای ایران ای مرز پرگهر» ] و خوانندگانی از جمله «روحانگیز» برخوردار بود.
- «کمپانی هیز مسترز ویس» [با مدیریت موسی بنائی و محمود ایمن] که مهمترین نام و رقیب کمپانیهای موجود بود و سابقۀ بیشتری داشت. این کمپانی هم دستگاه گرامافون را تولید و وارد میکرد و هم صفحههای موسیقی را در شکلی گستردهتر به بازار میفرستاد.
جعفر شهری از سابقه و تاریخچۀ گرامافون در ایران، درص371، جلد سوم از «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم» مینویسد:
«گرامافونسازی یعنی تعمیر گرامافون و این کار را در ابتدا ساعتسازها که با دنده و پیچ و فنر سر و کار داشتند، اختیار نمودند. کمکم به دیگران رسیده، تعمیرکاران چرخ خیاطی نیز در سطح دانش و عملی که فقط بتوانند آن را روغنکاری و بعضی قسمتهایش را باز و بسته و شکستگی فنرش را وصله و تعمیر کنند، بدان دست یازیدند.»
وی در تاریخ ورود این وسیله به پایتخت از شنیدهها یاد کرده که دچار خلط مبحث شده است، چنانکه قبل اشاره شد، ناصرالدین شاه آن را به ایران آورد:
«... گرامافون، از زمان مظفرالدینشاه به ایران راه پیدا کرد و اول صدائی که در گرامافون ضبط و شنیده شده، صدای «مظفرالدینشاه قاجار» بود. اولین دستگاه گرامافونی که به ایران آوردند، در جلو قهوهخانهای در شرق میدان «شمسالعماره» به صدا درآمد.
غرض از انتخاب آن محل برای عرضۀ آن، یکی این بود که مرکز شهر بود و همه جور آدم از آنجا تردد میکردند و دیگر اینکه مقابل در «ارک دولتی» و «شمسالعماره» بود و محل رفت و آمد وزرا و بزرگان و رجال، که صدای آن را شنیده، بلکه به صرافت خرید آن بیفتند.
مهندسی هم از طرف کمپانی سازندۀ گرامافون پای دستگاه ایستاده بود و کارش این بود، که سوزن، روی صفحه بگذارد و بردارد و سوزن یا صفحه را عوض کند و با ادا و اطوارهایی مردم را به سوی خود بکشد.
صدای گرامافون اما طولی نکشید که باعث سروصدا و بلواها شد. اجامر توسط مخالفان برآشفتند و آن را همان خر دجال گمان آوردند که از هر موی بدن خرش یک صدا درمیآید و مردم را به سوی خود کشیده، به جهنم میبرد. اما این معارضه چندان نتوانست پائیده، شوق مردم، بر منع چربیده، دستگاه به کار افتاده، خاصه که صدای آوازخوانهایشان هم از آن بهگوش میرسید.
در این وقت کمپانی مصلحت دید دستگاه را به قهوهچی هدیه کند. پس به مهندس خود دستور داد تا طرز کار آن را، از سوزن عوض کردن و کوک کردن و تعویض صفحه به قهوهچی بیاموزد، تا دیگران از قهوهچی بیاموزند.
تا زمانی که آقا مهندس «دجال» بالا سر دستگاه بود، از آن «خر»! صدایی بلند میشد و درمیآمد، همین که به دست قهوهچی و این و آن افتاد، گرچه «دجال» آن برداشته شد، ولی دستگاه هم نامنظم و بدکار شد. گاهی صدای آن «زیل» [زیر] و تند بود، همانند صدای سوت سوتکچی خیمهشببازی و زمانی کند شده، صدایی مانند صدای گاو از آن بیرون آمده، ادای هر کلمهاش لحظهها طول میکشید.
از آنجا که پس از رفتن مامور، خواسته بودند سر از کار دستگاه درآورده، جن و شیاطین آن را که به ایشان تلقین شده بود، دیدار کنند، پس خواهناخواه انگولکی هم کرده، تنظیمش را به هم زده، پس از شکستگی فنر که در اثر زیاد و بیاندازه پیچاندن دستۀ کوک پیدا شده بود، بیش از نصف صفحه کار نکرده، تا دقیقۀ اول صدایش تند و زیر و از آن به بعد، همان صدای کلفت گاوی و از کار باز میایستاد ...
با استقبال مردم از گرامافون، کمپانی در صدد وارد کردن دستگاههای بهتر و پیشرفتهتر برآمد، تا آنجا که توانست گرامافون «هیز ماسترز ویس» (His Masters Voice) و یا آنچنان که مردم کوچه و بازار مینامیدند «سگنشان» را در دو نوع بوقی و کیفی، وارد بازار کند.
همراه با ورود گرامافونهای جدید تصنیفهای تازه هم ساخته شد و مردم برای اولین بار صدای آوازهخوانهایی که آن زمان فقط نامی از آنها به گوششان خورده بود را شنیدند.
در این دوره دو تصنیف از سرودههای ملکالشعرای بهار بیشترین یاد را در حافظهها از آن خود کرد.»
یکی تصنیف «در ملک ایران»، با مطلع:
(در ملک ایران ـ وین مهد شیران ـ تا چند و تا کی ـ افتان و خیزان ـ داد از جهالت ای خدا ـ که قدر خود ندانیم ـ در زندگانی چرا شبیه مردگانیم).
و دیگری تصنیف «عروس گل»، با مطلع:
(عروس گل از باد صبا، شده در چمن چهرهگشا ـ الا ای صنم بهر خدا ـ ز پیچه زدن حذر کن. ـ دیده کسی هرگز بود شمس و قمر در حجاب؟ ـ دیده کسی هرگز بود قرص قمر در نقاب؟ ـ الا ای صنم بهر خدا، ز پیچه زدن حذر کن).
و صفحۀ آن توسط کمپانی «پولیفون» تولید و به بازار آمده بود. نمایندگی کمپانی صفحه پرکنی «پولیفون» در ایران را شخصی به نام «عزرا میرحکاک» عهدهدار بود.
دکتر «هدایت نیرسینا» در خاطرات خود از «ملکالشعرای بهار» که گوشههایی از تاریخ شیوع این وسیله و پیشینه موسیقی در پایتخت است، در شماره 9، فصلنامه «ره آورد» نوشته است:
«... شوری که این دو تصنیف در دلها افکنده بود، همه شرکتهای صفحهسازی را به تکاپو و کوشش درآورد که بیشتر تصنیفهای خود را از «ملکالشعرای بهار» بهدست آورند. در این میان کمپانی «کلمبیا» در رقابت از همه پیشی گرفت و به اصطلاح رکورد را در این فعالیت شکست.
نمایندۀ شرکت «کلمبیا» در ایران «موسی ارسطو زاده» بود. او در پذیرایی از نمایندگان آواز و ساز و سخن محبوبیتی به دست آورد و چون شهرت و درخشندگی «بهار» در عالم سیاست، فرهنگ و همچنین مقام ترانهسرایی یا به اصطلاح آنروزها، تصنیفسازی او سراسر ایران را فرا گرفته بود و با توجه به اینکه در سرمایهگذاری و مصرف پول کافی دستش نمیلرزید، پیش از آنکه نمایندۀ کمپانی انگلیسی «هیز مسترز ویس» [محمود ایمن] و نمایندۀ شرکت «پدافون» [آقای مبین]، محضر «بهار» را دریابند، به او مراجعه کرد و بنابر آنچه که خصوصی با نویسندۀ این مقال در میان نهاد، مبلغ چهار هزار تومان پول آن زمان، یعنی چهارصد برابر مبلغی که دیگران در برابر یک ترانه میپرداختند، به عنوان پیشپرداخت به آن استاد سخن تقدیم داشت. در صورتیکه کمپانیهای دیگر، هرگز تن به ادای چنین پولها به برترین هنرمندان هم نمیدادند.
باری، معلوم نشد آقای «ارسطوزاده» پس از این پیشپرداخت، با این شرط که «بهار» تصنیفهای تازه هم برای او بسراید، چه مبلغ دیگری به سرایندۀ تصنیف «مرغ سحر» پرداخت نمود و به موجب قراردادی، حقوق کلیه تصنیفهای سروده شده توسط «بهار» را برای ضبط و پخش مجدد، از آن خود در کمپانی «کلمبیا» کرد.
او اعلانی بلند بالا هم بر دیوار محل ضبط نصب کرد بدین مضمون که: «کمپانی کلمبیا بهترین صفحات را عرضه و تقدیم میدارد، مخصوصا افتخار آن دارد که این صفحات به اشعار ادیب و شاعر بزرگ معاصر جناب ملکالشعرای بهار مزین است.» این تبلیغ هم البته تاثیر بسیار داشت. یکی از استادان نوازش تار «یحیی زرپنجه» آهنگهایی به آقای «ملک» عرضه داشت که برابر آنها ترانههایی برای این شرکت بسراید.»
بخشهایی از قوانین مربوط به تولید و پخش صفحههای گرامافن که در مجلس شورای ملی وضع شده است:
«... ماده واحده - از تاریخ تصویب این قانون مالیات صفحات گرامافون ساخت داخل کشور به شرح زیر تعیین و از طرف وزیر دارایی وصول خواهد شد:
- صفحه گرامافون 33 دور هر عدد 30 ریال.
- سایر صفحات گرامافون هر عدد 10 ریال.
تبصره 1 - صفحات گرامافون ضایع شده هنگام تولید در صورت امحاء مشمول پرداخت مالیات نخواهد بود.
تبصره 2 - صفحات آموزشی و علمی که در کارخانههای داخلی تولید میگردد با تشخیص کمیسیونی مرکب از نمایندگان وزارت دارایی، وزارت فرهنگ و هنر، وزارت علوم و آموزش عالی و وزارت اطلاعات از پرداخت مالیات صفحه معاف است.
صفحات آموزشی و علمی که قبل از اجرای این قانون تولید شده نیز با تشخیص کمیسیون فوقالذکر مشمول معافیت از پرداخت مالیات صفحه میباشد و وجوهی که طبق قانون مصوب اسفند 1345 از این بابت دریافت گردیده مسترد خواهد شد.
ماده 2 - کسانی که بخواهند کارخانه یا کارگاه تولید گرامافون تأسیس نمایند مکلفند از وزارت اقتصاد پروانه تأسیس تحصیل کنند. وزارت اقتصاد مکلف است به مجرد صدور پروانه تأسیس یک نسخه از آن را به وزارت دارایی ارسال دارد.
صاحب کارخانه یا کارگاه باید پس از تأسیس لااقل پانزده روز قبل، تاریخ قطعی شروع بهرهبرداری را در مرکز به وزارت دارایی و در شهرستانها به دارایی محل وقوع کارخانه اعلام کند و وزارت دارایی حداکثر ظرف ده روز اجازه بهرهبرداری را به متقاضی ابلاغ خواهد نمود.
تبصره - صاحبان کارخانهها و کارگاههایی که قبل از اجرای این قانون بدون اخذ پروانه دائر گردیده مکلفند ظرف دو ماه از تاریخ اجرای این قانون به وزارت اقتصاد و دارایی مراجعه و به ترتیب مذکور در این ماده عمل نمایند.
ماده 3 - هر کس بدون رعایت ماده 2 این قانون مبادرت به تولید صفحه نماید عمل او قاچاق محسوب است مرتکب علاوه بر مجازات مقرر مربوط به قاچاق به مبلغ پنجاه هزار ریال به عنوان جریمه و ضبط وسایل مربوط به تولید محکوم خواهد شد.
ماده 4 - هر شخص در ایران بدون رعایت مقررات آییننامه اجرایی این قانون در مورد نحوه پرداخت مالیات، اقدام به تولید صفحات گرامافون کند یا آنها را برای فروش عرضه کند علاوه بر ضبط عین مال برای هر صفحه یک هزار ریال جریمه از او وصول خواهد شد اجازه بهرهبرداری عامل تولید در صورت تکرار برای مدت شش ماه توقیف میشود و در صورتی که مجدداً مرتکب این عمل شود اجازه بهرهبرداری او لغو میشود.
ماده 5 - جرائم قاچاق موضوع ماده 4 این قانون بر اساس مقررات اجرایی مالیاتهای مستقیم قابل وصول خواهد بود.
ماده 6 - آییننامه اجرایی این قانون از طرف وزارت دارایی تهیه و پس از تصویب هیأت وزیران به موقع اجرا گذارده خواهد شد.
ماده 7 - بند «ت» و تبصره 2 ماده واحده قانون اخذ مالیات از اتومبیلهای سواری و صفحات گرامافون مصوب 1345 از تاریخ اجرای این قانون ملغی است.
قانون فوق مشتمل بر هفت ماده و سه تبصره پس از ملاحظات مجلس سنا در جلسه روز شنبه 1350/3/29 در جلسه فوقالعاده عصر روز یکشنبه سیام خرداد ماه یک هزار و سیصد و پنجاه به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
رییس مجلس شورای ملی - عبدالله ریاضی»