جمعه, 10 فروردین 1403

ژنرال گاردان (مامور ناپلئون)

اشتراک‌گذاری این مطلب: WhatsappTelegram
ژنرال گاردان (مامور ناپلئون)

پیش از اینکه به معرفی ژنرال گاردان فرانسوی و تفصیل ماموریت او در ایران بپردازیم بسیار موجز شرحی از ارتباط دو کشور می‌آوریم.

قبل از این‌ که فرانسه در قرن پنجم م به وحدت ملی و سیاسی برسد، مردم آن سرزمین با ایرانیان رابطه داشتند و همه این روابط با عنوان روابط ایران و روم تلقی می‌گردید. برخلاف فرهنگ زبان فارسی که تمام کشورهای مغرب زمین را با لفظ فرنگ می‎نامد، در آن زمان، فرنگ عنوان سرزمین مشخص و معینی بود که امروزه، فرانسه نام دارد. خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی در کتاب جامع‌التواریح رشیدی در فصل تاریخ فرنگ یا افرنج اطلاعات مفصلی از فرمانروایان فرنگ و پایتخت آن و به طور کلی حکمرانان فرانسه می‌دهد.

آشنایی دو کشور ایران و فرانسه در سده هفده میلادی یعنی عصر صفوی وارد مرحله تازه‌ای گردید. گو اینکه در آن وقت روابطی جدی برقرار نشد و ارتباط حقیقی و اساسی دو کشور در اواسط عصر قاجار با استقرار سفارتخانه اتفاق افتاد.

با این وجود، در زمان صفویه گردشگران فرانسوی به سوی ایران - که از آن داستان‌ها شنیده بودند - شتافتند و سفرنامه‌های جهانگردانی مثل شاردن (Chardin)، تاورنیه (Tavernier) و تونو (Thereno) اطلاعات جدیدی از مردم ایران به فرانسویان دادند و کم‌کم باعث ایجاد روابط تجاری گردیدند.

 

اولین ارتباط بین ایران و فرانسه در سال 1664میلادی بر قرار شد. /  ایران و جهان، ج1، ص417.

اما در آن سال‌ها فرانسه نتوانست کاری از پیش ببرد؛ تا اینکه بعد‌ها در اواخر صفویان با کنار زدن هلند توانست، امتیازات قابل توجهی را از «سلطان حسین صفوی» بگیرد. در دوره پادشاهی «نادر» و «کریم‌خان زند» و جانشینانش به دلیل هرج و مرج داخلی ایران و ظهور انقلاب فرانسه رابطه‌ای میان دو کشور به وجود نیامد و با روی کار آمدن «آقا محمدخان قاجار» و برقراری نسبی امنیت فرانسوی‌ها برای اطلاع از اوضاع ایران هیئتی را به دربار ایران فرستادند. / اعتضادالسلطنه، عباس میرزا، ص46.

در سال 1218 قمری که جنگ‌های دوره اول ایران و روسیه شروع شد، «فتحعلی شاه» دست نیاز، به سوی انگلستان دراز کرد؛ ولی چون روابط دو کشور روسیه و انگلستان بسیار خوب بود / تره زل، یادداشت‌های تره زل در سفر به ایران، ص30.

و از طرف دیگر انگلستان نفوذ فرهنگی ایران را خطری عمده برای هندوستان می‌دانست، برای کمک به ایران، شرایط سنگینی از قبیل؛ تسلیم عموم لنگرهای دریایی مازندران، ساختن قلعه نظامی در بوشهر و تصرف جزیره خارک در خلیج فارس را پیشنهاد کرد. / نائبیان، جلیل؛ روابط ایران با دول خارجی در دوران قاجاریه، ص220.

سیاست فتحعلی شاه، به تبعیت از عقیده ولیعهدش «عباس میرزا»، این بود که برای رفع زیان‌های دوستی با روس و انگلیس توجه دولت‌های دورتر اروپا را به ایران جلب کند؛ لذا برای دوستی با فرانسه اقداماتی به عمل آورد که از سوی دیگر، همزمان با اقدامات فرانسویان به همین منظور بود.

فتحعلی شاه در سال 1804م. (1219 هـ. ق.) به طور مخفیانه نامه‌ای مبنی بر علاقه خود به عقد اتحاد با فرانسه به ناپلئون نوشت و در سال 1805م. این نامه به ناپلئون رسید و ناپلئون نامه‌ای به دربار ایران نوشت و در این نامه به برقراری روابط دوستانه بین دو کشور اظهار علاقه کرد و پیشنهاد کرد که ایران و فرانسه از دو طرف به روسیه حمله کنند و کار این امپراطور متجاوز را یکسره کنند / تاریخ روابط خارجی، تهران، ص211.

ناپلئون بلافاصله دو هیئت به ایران اعزام نمود. سرپرستی هیئت اول را به «ژوبر» منشی مخصوص و مترجم زبان‌های شرقی خود داد و سرپرستی هیئت دوم را هم به «رومیو» به عهده داشت. / افشار یزدی، محمود؛ سیاست اروپا در ایران.

رومیو موفق شد، زودتر وارد ایران شود و نامه ناپلئون را به فتحعلی شاه تسلیم کند / تاریخ روابط خارجی، تهران، ص95.

ناپلئون در نامه خود از خطرات پیشروی روسیه و حرص و ولع انگلستان و توسعه و نفوذ آن کشور در هند گفتگو و گوشزد کرده بود که ایران باید به سرعت در فکر تشکیل و تنظیم ارتش خود باشد و آن را با اسلحه و توپخانه جدید تجهیز نماید و امپراطور فرانسه حاضر است، هر گونه کمک و مساعدتی که لازم است، به ایران داشته باشد. / تاریخ روابط سیاسی ایران با دنیا.

رسیدن نامه ناپلئون و سفرای او به ایران فتحعلی شاه را کاملاً به امپراطوری فرانسه و وعده -‌های او امیدوار ساخت. در این گیرودار انگلیسی‌ها تمام تلاش خود را کردند که نگذارند، ناپلئون راهی به ایران باز کند. / ناسخ‌التواریخ، ج 1، ص177.

پیشرفت حیرت‌انگیز ناپلئون در میدان‌های جنگ اروپا چنان در جهان پیچیده بود که حتی دربار تهران با آن دشواری‌هایی که در روابط آن روز ایران با اروپا بود، از آن خبردار می‌شد / روابط ایران و روسیه، ص28.

و این دلیلی بود که فتحعلی شاه در بستن قرارداد دوستی و نظامی با فرانسه تردیدی به خود راه ندهد و به این منظور در سال 1807م. با عجله هیئتی را به ریاست «میرزا محمدرضا خان قزوینی» به دربار ناپلئون فرستاد / ناسخ‌التواریخ، ص147.

تا در باب اتحاد دو دولت و اتحاد نظامی قراردادی با امپراتور فرانسه منعقد سازد.

 نتیجه این مذاکرات انعقاد قرارداد، معروف «فین‌کن‌اشتاین» بود که در تاریخ 1807میلادی (1222قمری) در 16 ماده به امضاء رسید / انقلاب کبیر فرانسه و ناپلئون، ص605.

عهدنامه فین‌کن‌اشتاین به ظاهر خواسته‌ها و مقاصد فتحعلی شاه را تأمین می‌کرد؛ ولی مواد قرارداد طوری تنظیم شده بود که ناپلئون می‌توانست، هر موقع بخواهد، از زیر تعهدات خود شانه خالی کند. چنانکه سرانجام هم فرانسه با شکستی که به روسیه داد و او را مجبور به انعقاد قراداد تیلسیت نمود، از انجام تعهدات خود در قبال ایران سر باز زد و برای ایران کاری نکرد و بدین ترتیب ماموریت گاردان به شکست گرایید و او و هیات همراهش به فرانسه بازگشتند.

 

هویت

کلود ماتیو دو گاردان Claud Mathieu De Gardane در سال 1766 میلادی در بندر مارسی فرانسه متولد شد. / فرهنگ معین

پس از بازگشت از ماموریت ایران در سال 1818 (فرهنگ معین: 1817) در ناحیه باسز آلپ فرانسه درگذشت.

وى پیش از انقلاب فرانسه در سواره نظام درجه سروانى داشت. بلحاظ شجاعت‌هایش در جنگ مدال گرفت و خیلى زود ترقى کرد. ژنرال مورو سردار معروف ناپلئون در 1799 به او درجه سرتیپى داد. در 1804 فرمانده گارد شخصى ناپلئون و یکسال بعد آجودان لشگرى وی شد.

ژنرال گاردان 41 ساله بود که ناپلئون او را برای ماموریت ایران برگزید. وی سالها بعد به لقب «کنت» ملقب گردید و «کنت دو گاردان» شد.

وقتی به ایران رسید، فتحعلی شاه به او لقب «خان» اعطا کرد و از آن پس او را ایرانیان «غاردان خان» خطاب کردند.

در منابع‌ ایرانی‌ دوره‌‌ قاجار، همچون‌ مآثرالسلطانیه‌ و ناسخ‌التواریخ‌ اسم‌ او غاردان‌ نوشته‌ شده‌ است‌.

 

ماموریت او چه بود؟

ناپلئون پس از انعقاد عهدنامه فین‌کن‌اشتاین دستور تدارک اسلحه و مهمات جهت ارسال به ایران را داد و ژنرال گاردان را با مقام وزیر مختاری در رأس یک هیئت 27 نفری افسر و درجه دار جهت تعلیم ارتش به ایران فرستاد. / تاریخ روابط خارجی، ص212.

دربار ایران با آغوش باز آنها را پذیرفت و قرارداد فین‌کن‌اشتاین را تصویب و بلادرنگ به اجرای مواد آن مبادرت نمود و روابط خود را با انگلیس قطع کرد.

مهمترین هدف فرانسه اتحاد ایران و عثمانی بر علیه روس، تولید وحشت در سرحدات شرقی و شمالی ایران و بهره‌گیری از ثمره آن در اروپا و به خطر انداختن منافع انگلستان در هندوستان بود. / یادداشت‌های تره زل در سفر به ایران، ص106

 

آغاز اقدامات ژنرال گاردان در ایران مقارن ایامی بود که فرانسه با کمال شدت، جنگ علیه روس‌ها را در اروپا ادامه می‌داد و چون دولت روسیه نمی‌توانست، در دو جبهه جنگ کند، سبب شد که روسها نتوانند در جبهه قفقاز دست به اقدام جدی بزنند و علاقه داشتند، به نحوی با ایران صلح کنند و قوای خود را به جبهه اروپا گسیل دادند؛ به همین مناسبت نماینده‌ای از جانب روسیه به نام «استپانف» برای صلح وارد ایران شد و دولت ایران که به پشتیبانی دولت فرانسه و کمک ناپلئون امیدوار بود و انتظار ورود هیئت نظامی را داشت، به پیشنهاد روس اعتنایی نکرد؛ / . ناسخ‌التواریخ، ص158.

 

در ماموریت گاردان (بر طبق معاهده فین‌کن‌اشتاین طرفین در مقابل یکدیگر تعهداتی را پذیرفته بودند - فین‌کن‌اشتاین، نام محلی است در لهستان.) به لحاظ ایران و فرانسه دو نگاه متفاوت وجود داشت:

الف) دلیل اصلی عزیمت گاردان به ایران در اراده ناپلئون خلاصه نهفته بود و آن همان دلیل معلوم و مشترکی است که جهان‌گشایان تاریخ داشته‌اند و دارند یعنی قدرت طلبی و آرزوی تسلط بر جهان. پس از به قدرت رسیدن ناپلئون بناپارت در فرانسه، وی به فکر تسخیر سرزمین‌های تازه افتاد و مهمترین مانع وی در این راه وجود امپراتوری بریتانیای کبیر بود که به اصطلاح خودشان «آفتاب در مستعمراتش غروب نمی‌کرد».

ناپلئون با دلگرمی و اتکا به نیروی عظیم زمینی فرانسه که از قوت و قدرت کافی برخوردار بود، سعی داشت، دشمن را از پای در آورد. اما نیروی دریایی انگلستان هم که از قدرت کافی برخوردار بود و بدان روزگار رقیبی نداشت از آن جزیره با کمال شدت محافظت می‌کرد. بنا بر این ناپلئون به این فکر افتاد که با تحت فشار قرار دادن انگلستان و وادار کردن دیگر کشورها به قطع ارتباط تجاری با آن کشور، دشمن را ضعف کند. بدین منظور او سعی داشت که به هندوستان ثروتمند و حاصلخیز که در آن زمان یکی از مهمترین مستعمرات انگلستان محسوب می‌شد. لشکر کشی کند. و در این راه نیازمند کمک و همراهی ایران بود. به همین دلیل به سوی ایران که در آن زمان به علت درگیری با روسیه نیاز شدیدی به کمک داشت آمد و پیمان بست.

تعهد فرانسه راجع به تدارک توپ و تفنگ و افسر و عده‌ای کارشناس نظامی، نسبت به موارد دیگر واضح و مثبت بود و همین فتحعلی شاه را به امضاء عهدنامه مزبور وادار نمود؛ زیرا شاه و عباس میرزا ولیعهد بر آن شدند، ارتش را نوسازی و به بسیج نیروی منظم اقدام کنند. / پتروشفسکی و پنج مورخ روسی دیگر؛ تاریخ ایران.

 

تعهدات ایران در این معاهده عبارت بود:

  1. قبول اعلان جنگ فوری به انگلیس / . تاریخ اجتماعی سیاسی ایران.
  2. قطع روابط سیاسی و تجاری به انگلیس
  3. احضار وزیر مختار از بمبئی
  4. اخراج کنسول و نمایندگان کمپانی انگلیس از خاک ایران
  5. بستن سرحدات زمینی و دریایی بر روی عمال انگلیس
  6. عقد اتحاد با افغان‌ها و قبایل هرات و قندهار و شوراندن آنها علیه انگلیس
  7. جلب رضایت افغان‌ها برای عبور ارتش فرانسه از راه ایران و افغانستان به سوی هندوستان
  8. قرار دادن بنادر ایران واقع در خلیج فارس برای ناوگان فرانسه و مرتفع ساختن کلیه احتیاجات فرانسه در ایران / قرارها و قراردادها، ص137ـ145.

 

فرانسه با امضاء این عهدنامه می‌خواست، ایران را در جهت سیاست جهانی خود قرار دهد و این توجه به خاطر موقعیت حساسی بود که ایران داشت؛ از یک طرف با حمله به قفقاز دولت روسیه را از حملات به اروپا باز می‌داشت و از طرف دیگر فرانسه را در رساندن به هندوستان کمک می‌کرد. / . روابط ایران و روسیه، ص32.

ب) اما هدف فتحعلی شاه از این عهدنامه چه بود؟ انگیزه او تقویت قشون ایران و باز پس گیری سرزمین‌های از دست رفته و شناختن حق ایران بر باز پس گیری گرجستان از طرف فرانسه بود. او تمامی آرزوهای خود را در نزدیک شدن به فرانسه و اخذ کمک از ناپلئون می‌دانست.

فتحعلی شاه می‌خواست از موقعیت فرانسه استفاده کند و به وساطت فرانسه گرجستان را متصرف شود. شاه ایران به ژنرال گاردان مکرراً گوشزد می‌کرد که کمک ایران به فرانسه در موقع لشکرکشی به هندوستان مستلزم واگذاری گرجستان به ایران می‌باشد، در غیر این صورت دولت ایران در موقع لزوم به فرانسه کمکی نخواهد کرد. / تاج بخش، احمد؛ پیشین، ص43.

اما انقلاب عثمانی و خلع «سلطان سلیم» که بلافاصله بعد از انعقاد عهدنامه فین‌کن‌اشتاین رخ داد، اساس سیاست ناپلئون را در شرق به هم ریخت و از آن پس امپراتور فرانسه سیاست جدیدی که مبتنی بر تضعیف عثمانی بود، در پیش گرفت و برای مقابله با انگلستان تصمیم گرفت، با روسیه متحد شود. / تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، ج1، ص81.

 

تعهدات فرانسه در معاهده فین‌کن‌اشتاین به ایران از این قرار بود:

  1. ضمانت استقلال تمامیت ارضی ایران
  2. شناختن حق ایران بر گرجستان
  3. وعده بذل مساعی کامل در مجبور ساختن روسیه به تخلیه گرجستان و اراضی اشغالی ایران
  4. دخالت فرانسه در عقد عهدنامه صلح میان ایران و روسیه
  5. تعهد تدارک توپ و تفنگ و سلاح‌های دیگر به قدر لزوم به قیمت بازارهای اروپا به ایران
  6. اعزام عده‌ای افسر توپخانه و مهندس پیاده نظام برای تقویت و تعلیم ارتش ایران به سبک اروپایی.

 

عاقبت ژنرال گاردان

ژنرال گاردان بعد از بازگشت از ایران سرنوشت خوشی نداشت. با آنکه عدم موفقیت این ماموریت تماما به عهده گاردان نبود بلکه شخص امپراتور خود تغییر سیاست داد و انگیزه و فلسفه وجودی این معاهده را از میان برد.

اما ناپلئون از اینکه نتوانسته بود ارتباط انگلیس را با ایران قطع نماید از او رنجید و او را به بی‌کفایتی متهم نمود.

(بعد از مدتی که از عزیمت هیات فرانسوی به ایران گذشت سیاست‌ فرانسه‌ نسبت‌ به‌ روسیه‌ به‌ کلی‌ دگرگون‌ شد و ناپلئون‌ با شکست روس‌ها در جبهه‌ای از جنگ به‌ منظور مقابله‌ با انگلستان‌ با آنها‌ کنار آمد و در 26 ژوئن‌ 1807 میلادی (معادل‌ بیستم‌ ربیع‌الثانی‌ 1222) با امضای قرارداد تیلسیت‌ (Tilsit) دیگر عهدنامه‌‌ فین‌کن‌اشتاین برای ناپلئون اهمیتی نداشت‌ بدین ترتیب او از صرافت انجام تعهدات خود در قبال ایران افتاد و آنچه وی درمورد ایران‌ متقبل‌ شده‌ بود، به‌ دست‌ فراموشی‌ سپرد)

 

پس از شکست سختی که ناپلئون در «فریدلاند» به روسیه وارد کرد، «الکساندر اول» تزار روسیه تقاضای متارکه نمود و حاضر شد، در تیلسیت (تیلسیت شهری است در لیتوانی، در ساحل نیه مون، امروزه آن را سویتیسک گویند.) با امپراتور فرانسه ملاقات نماید، / هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ پیشین، ص214.

ملاقات دو امپراتور منجر به انعقاد عهدنامه در 1807 میلادی (1222قمری) گردید که به «عهدنامه صلح تیلسیت» مشهور است..

دولت ایران از جریان این قرارداد اطلاعی نداشت و به امید وعده‌های ناپلئون خود را آماده می‌کرد که شهرهای از دست رفته را پس بگیرد. / شمیم، علی اصغر؛ ایران در دوره قاجار، ص450.

 

فرانسه در ضمن اینکه می‌خواست، از ایران به زیان انگلیسی‌ها بهره‌مند شود، کوچک‌ترین قدم را برای پشتیبانی از ایران در برابر روسها بر نداشت. از دستوراتی که ناپلئون به گاردان بعد از بستن قرارداد تیلسیت داده است، تغییر روش ناپلئون کاملاً واضح است؛ امپراطور فرانسه تا به حال در خصوص دفاع از حقوق ایران و تخلیه قوای روسیه از شهرهای ایران صحبت می‌کرد؛ ولی بعد از عهدنامه تیلسیت به گاردان دستور می‌دهد که بین روسیه و ایران وساطت کند و رعایت روسیه را نیز بنماید. / آلبرماله، پیشین، ص618

ناپلئون که به موجب عهدنامه فین‌کن‌اشتاین تعهداتی را نسبت به ایران به دوش گرفته بود، به یکباره آنها را نادیده گرفت و در لحظه حساسی که ایران به کمک فرانسه نیاز داشت و بر این اساس محاسباتی را انجام داده بود، فرانسه در نقطه حساس جنگ نسبت به وضع ایران بی‌- اعتنایی کامل کرد و به هیچ وجه گرفتاری فتحعلی شاه را در نظر نگرفت و فتحعلی شاه این عمل ناپلئون را خیانت شمرد. دولت ایران که دیگر به کلی از کمک فرانسوی‌ها نا امید شده بود، تصمیم گرفت دست دوستی و اتحاد انگلستان را بفشارد. / افشار یزدی، محمود؛ پیشین، ص250.

 

هر چند بعد از پایان ماموریت گاردان لقب «کنت» گرفت و به Gardane Claude–Mathieu de Conte مشهور شد و 25000 فرانک هم پاداش برایش مقرر کردند ولی با آنکه همواره میل داشت که یک سرباز باقى بماند از پست‌هاى فرماندهى ارتش کنارش گذاردند و این برای گاردان بسیار ناخوشایند بود

وضع بر این منوال گذشت تا اینکه با کمک دوستانش در 1811 باز هم او به ماموریتی نظامى در پرتقال اعزام شد اما از بخت بدش در این ماموریت هم وی کامیاب نگردید و بکلى از چشم ناپلئون افتاد و دیگر او را ببازی نگرفت تا از گردش روزگار دوران قدرت امپراتور فرانسه بسر آمد. در این وقت گاردان با اینکه ناپلئون از آن پس وقعی به گاردان نگذاشته بود ولی وقتی ناپلئون تبعید گردید و پس از مدتی به وطن بازگشت بازهم گاردان بدو وفاداری نشان داد و جزو نخستین افسران فرانسوی بود که به امپراتور تبعیدی پیوست هرچند دیگر بخت از ناپلئون برگشته بود و باز شکست نصیب وی گردید و برای همیشه از فرانسه اخراج شد.

 

گاردان عمری طولانی نیافت و سال‌های پایانی عمر را با یاس در انزوا و تنهایی گذراند و با ورود به پنجاه و پنجمین سال عمر در سال 1817 میلادی چشم از جهان فرو بست کرد.

 

آیا ماموریت گاردان برای ایران نتیجه‌ای داشت؟

سازمان ارتش ایران از زمان شاه عباس کبیر تغییرات عمده‌ای نکرده بود و هنوز به صورت سواره نظام عشایری بود. فرانسوی‌ها یک کارخانه توپ‌ریزی در اصفهان و یک کارخانه اسلحه سازی در تهران دایر کردند. / گرانت واتسن، تاریخ قاجار، ص54

 

از حاصل و عاقبت کار او در ایران نه ناپلئون راضى بود و نه فتحعلى شاه و نایب‌السلطنه عباس میرزا. ولى پاسخ این پرسش را باید در بررسی و مطالعه وضع قشون، تجهیزات، اسلحه و مهمات سپاه ایران در آن روزگار جستجو کرد. و از همه مهمتر به طرز تفکر و اندیشه پیشرفت گریز درباریان و حاکمان ولایات ایران و بخصوص دیدگاه و استراتژیک شخص شاه در آن عصر بستگی داشت، که با پدیده‌های جدید و علم و دانش نو ظهور فرنگیان تعصب برائت از خود نشان می‌دادند. با این حال گو اینکه ماموریت گاردان و یارانش ناقص و زمان اقامت آن هیئت در ایران کوتاه بود و کار‌ها با اشکال و بسختی پیش می‌رفت اما باید اذعان داشت که تاثیر مثبتی در مدرن سازی تجهیزات و مهمات و سامان دادن در نظم و ترتیب قشون کشور و آموزش افراد بر جای گذاشت هرچند تداوم نیافتن آن ماموریت بخش اعظم آن تاثیر بعد از مدتی از میان رفت.

 

گاردان و کارشناسان نظامی فرانسه در ایران با کوشش خستگی ناپذیر به تجدید ارتش پرداختند. / خاطرات مأموریت ژنرال گاردان در ایران، ص120.

تانکوانی‌ توضیح‌ می‌دهد که‌ ایران‌ به‌ کمک‌ فرانسویان‌، به‌ زودی‌ صاحب‌ یک‌ توپخانه‌‌ واقعی‌ خواهد شد و باز با کمک‌ فرانسویان‌ روزی‌ در ایران‌ تغییرات‌ بزرگی‌ رخ‌ خواهد داد و این‌ کشور به‌ سوی‌ تمدن‌ اروپا (Civilisation europeenne) سوق‌ پیدا خواهد کرد و در نتیجه‌ مردم‌ این‌ کشور با حفظ‌ استقلال‌ خود با احترام‌ و حق‌شناسی‌ فراوان‌، از فرانسویان‌ صحبت‌ خواهند کرد.

 

هیأت همراه گاردان 24 تن بودند. آنان نظم جدیدی به قشون ایران دادند و استعمال توپ و تفنگ را به شیوه اروپاییان به سپاهیان ایران آموختند. ولی چون ناپلئون با تزار روسیه در تیلسیت ملاقات و صلح کرد.. .. مأموریت ژنرال گاردان در ایران ناتمام ماند. / فرهنگ معین

 

میرزا نایب‌السلطنه و حاکم آذربایجان پذیرائی شاهانه‌ای از آنان به عمل آورد و سروان «لامی» و چند نفر از افسران را برای تعلیم قشون خود نگاهداشت و بقیه راهی طهران شدند

 

از میان فرانسوی‌ها «فابویه» مامور اصلاح توپخانه شد. دیگر افسران هر یک مامور اصلاح صنفى و رسته‌اى شدند. آنها در مدت یکسال و دو ماه و نه روز که در ایران بودند توانستند یک لشگر 4000 نفرى را تجهیز و سازمان و آموزش دهند و سه مرکز آموزش در تهران و تبریز و اصفهان ایجاد کردند و رسته‌هاى مختلف نظامى بر اساس الگوى تشکیلات ارتش ناپلئون سازمان دادند و به آن «نظام جدید» نام گذاشته بودند.

در گزارشی که فابویه داده است می‌نویسد که «توپخانه ایران اصلاح پذیر نیست بلکه از نو باید آنرا ساخت». در آن زمان ایران نه کارخانه توپ‌ریزی داشته و نه زرادخانه ای. نمونه‌هایی از چند لوله توپی هم که مانده بود، تا قبل از انقلاب اسلامی، در جلوی عمارت سابق قزاق‌خانه یعنی ساختمان‌های وزارت دفاع (جنگ سابق) در خیابان سرهنگ سخائی (سوم اسفند سابق) بصورت دکور، تا مدتی حفظ شده بودند.

 

مودب‌الدوله می‌نویسد که «این توپ‌ها را یا در زمان شاه عباس از پرتغالی‌ها گرفته‌اند و یا اینکه از توپ‌هایی است که از روس‌ها گرفته شده بودند».

 

فابویه افسر توپچی می‌نویسد که این توپ‌های فاقد چرخ و عراده (یا اراده) را بالای دیوار برخی از قلاع روی خاک گذاشته بودند و دور آنها را سنگ چیده بودند و هیچ پایه و تکیه گاه محکمى هم نداشتند. یگانه توپی که می‌توانست حرکت کند در دربار شاه بود و آن را در جنگ از روس‌ها گرفته بودند و شاه خیلی آنرا دوست می‌داشت چون در روزی شاه با آن نشانه گرفته بود و خود شخصا توپ را «در» کرده بود، گلوله به هدف خورده بود.

 

علاوه بر اینها توپخانه ایران عمدتا متشکل از زنبورک بود که دارای لوله‌های کوتاه و گلوله‌هایی با وزنی حدود 250 گرم بود که در پشت شتر یا قاطر حمل می‌شد.

 

برای توپ‌ریزی حاکم اصفهان از مردم خواست تا ظروف و هر چه که از مس دارند به حکومت تحویل دهند. مردم با چشمان اشک‌آلود و نالان دیگ‌های خود را آورده‌اند. فابویه از این کار عصبانی شده و نایب‌الحکومه را تهدید کرد که به طهران برمی‌گردد و کارشکنی‌های او را به شاه خواهد گفت. ظاهرا وی مرعوب شده و فردای آن روز چند شمش مس برای فابویه می‌فرستد و توپ‌ریزی آغاز می‌شود.

سرانجام فابویه به هر مصیبتی بود توانست بیست قبضه توپ سنگین بسازد. در روز ۱۵ اوت ۱۸۰۸ بمناسبت جشن تولد ناپلئون طی مراسمی توپ‌ها را به غرش درآوردند.

در اکتبر همان سال فتحعلی شاه فرمان داد تا بیست عراده توپ را که ساخته بودند به طهران بفرستد. و بدین ترتیب تکنولوژی مدرن توپ‌ریزی در ایران نهادینه و بومی شد. فابویه هم در نوامبر همان سال توسط گاردان پس از یکسال و اندی به طهران فرا خوانده شد تا تدارک مراجعت به فرانسه را ببیند.

 

تاریخ ورود و خروج

گاردان‌ با همراهان‌ خود پس از شش ماه که در راه بودند در 12 ماه‌ رمضان‌ 1222 قمری (چهارم‌ دسامبر 1807 میلادی) وارد تهران‌ شد.

ژنرال گاردان و هیئت همراه در ۱۲ فوریه طی مراسم رسمی خداحافظی در کاخ گلستان با فتحعلی شاه خدا حافظی کردند و ایران را ترک نمودند.

 

اعضای هیئت:

هیأت همراه گاردان 24 تن بودند. آنان نظم جدیدی به قشون ایران دادند و استعمال توپ و تفنگ را به شیوه اروپاییان به سپاهیان ایران آموختند. ولی چون ناپلئون با تزار روسیه در تیلسیت ملاقات و صلح کرد ... مأموریت ژنرال گاردان در ایران ناتمام ماند. / فرهنگ معین

 

ژنرال گاردان هیاتی را که برای افتتاح سفارت در ایران با خود بهمراه آورده بود با احتساب خودش بعنوان «شف دو میسیون» 53 نفر بودند. گذشته از اعضای رسمی سفارت و مستشاران نظامی و به تعبیر امروزی کادر دیپلماتیک، وی چند نفر مترجم و صنعتگر و خدمتکار و آشپز نیز آورده بود که با 90 راس اسب و قاطر از طریق استانبول و ترکیه امروز وارد ایران و تبریز شده و سپس عازم تهران شدند.

 

ژنرال گاردان با 70 نفر به ایران آمده و بلافاصله کار خود را با ارتش ایران آغاز کردند. به رغم آنکه فرانسوی‌ها نظامیان ایران را تعلیم می‌دادند، منظور اصلی آنان تسخیر هند بود

 

ملزومات هیئت:

گاردان چند نفر مترجم و صنعتگر و خدمتکار و آشپز همراه خود آورده بود که با 90 راس اسب و قاطر از طریق استانبول و ترکیه امروز وارد ایران و تبریز شده و سپس عازم تهران شدند.

 

کاروان سفارت روزانه بین 12 تا 16 ساعت در حرکت بوده‌اند و روز اول نوامبر 1807وارد تبریز شده و عباس میرزا نایب‌السلطنه و حاکم آذربایجان پذیرائی شاهانه‌ای از آنان به عمل آورد و سروان «لامی» و چند نفر از افسران را برای تعلیم قشون خود نگاهداشت و بقیه راهی طهران شدند.

کاروان دیپلماتیک فرانسوی از استانبول تا مرز ایران را طی دوماه و از مرز ایران تا تهران را در عرض سه ماه طی کرده‌اند.

 

منابع:

فرهنگ معین.

محمد تقی لسان‌الملک سپهر، ناسخ‌التواریخ، تهران، انتشارات اساطیر.

نوایی، عبدالحسین؛ ایران و جهان، تهران، نشر هما، 1370، ج1، ص417.

مهدی‌ بامداد، شرح‌ رجال‌ ایران‌ در قرن‌ 12 و 13 و 14 هجری‌، تهران‌، زوار، 1357 - 1347، ج‌ 2، ص‌ 215.

اعتضادالسلطنه، عباس میرزا؛ تهران، چاپ زرین، 1363، ص46.

تره زل، یادداشت‌های تره زل در سفر به ایران، ترجمه عباس اقبال، تهران، یساولی، 1361، ص106

کنت‌ آلفرد گاردان‌، مأموریت‌ ژنرال‌ گاردان‌ در ایران‌، ترجمه‌ی‌ عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، انتشارات‌ گزارش‌ فرهنگ‌ و تاریخ‌ ایران‌، تهران‌، 1362، ص‌ص‌ 43 - 42.

فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، تهران، اردیبهشت1348.

نائبیان، جلیل؛ روابط ایران با دول خارجی در دوران قاجاریه، بی‌نا، انتشارات فردابه، 1371، ص220.

هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ تاریخ روابط خارجی، تهران، امیرکبیر، چاپ نهم، 1271، ص211.

افشار یزدی، محمود؛ سیاست اروپا در ایران، ترجمه دهشیری، تهران، بنیاد، 1358.

سام معزی، ‌نجف‌قلی؛ تاریخ روابط سیاسی ایران با دینا، تصحیح همایون شهیدی، تهران، نشر علم،

لغتنامه دهخدا.

تاج بخش، احمد؛ روابط ایران و روسیه، تبریز، دنیا، 1337، ص28. و این دلیلی بود

آلبرماله، انقلاب کبیر فرانسه و ناپلئون، ترجمه رشید یاسمی، تهران، ابن سینا، 1364، ص605

پتروشفسکی و پنج مورخ روسی دیگر؛ تاریخ ایران، ترجمه سیروس ایزدی، تهران، ‌انتشارات دینا، بی‌تا. ‌

محمدحسن‌ کاووسی‌ عراقی‌ و حسین‌ احمدی‌. اسنادی‌ از روابط‌ ایران‌ و فرانسه‌. (در دوره‌ی‌ فتحعلی‌ شاه‌ قاجار) ، دفتر مطالعات‌ سیاسی‌ و بین‌المللی‌، تهران‌، 1376، ص‌ص‌ 33 - 30.

نفیسی، سعید؛ تاریخ اجتماعی سیاسی ایران، در دوره معاصر، تهران، بنیاد، 1372، ‌ج1

وحیدنیا، سیف الله؛ قرارها و قراردادها، مؤسسه مطبوعاتی عطایی، تهران، 1362، ص137ـ145.

گرانت واتسن، رابرت؛ تاریخ قاجار، ترجمه عباسقلی آذری، تهران، بی‌نا‌، بی‌تا، ص54.

محمودالغراب، محمود؛ تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، تهران، اقبال، 1353، ج1، ص81. 

شمیم، علی اصغر؛ ایران در دوره قاجار، تهران، افکار، 1375، ص450.

ویل دورانت، عصر ناپلئون، صفحه 269.

 مقاله «عهد نامه فین‌کن‌اشتاین» از دکتر محمد رضا دبیری

 فتحعلی شاه و رابطه با فرانسه از سعیده سلطانی مقدم

  

  1. P. Am. Jaubert. Voyage en armenie et en perse, prإcإdإ d'une notice sur l'auteur par M. Sإdillot, paris, E.

Ducrocq librairie, et إditeur. P. 115.

 

اگوست‌ بُن‌ تان‌، سفرنامه‌، نامه‌های‌ یک‌ افسر فرانسوی‌ درباره‌ی‌ سفر کوتاهی‌ به‌ ترکیه‌ و ایران‌ در سال‌ 1807 م‌. ، ترجمه‌ی‌ منصوره‌ نظام‌ مافی‌ (اتحادیه‌)، تهران‌، 1354، ص‌ 69.

حسین‌ احمدی‌. «نقش‌ ژوانن‌ در روابط‌ ایران‌ و فرانسه‌ در دوره‌ی‌ قاجار»، فصلنامه‌ی‌ تاریخ‌ معاصر ایران‌، ص‌ 2، ش‌ 5، تهران‌، بهار 1377.

مآثرالسلطانیه‌.

 

  1. M. Tancoigne. Attache a la demiere ambassade de france en perse, Paris, Nepveu, 1819, vol. 2. p. 79.

 

 تره‌ زل‌، یادداشتهای‌ ژنرال‌ تره‌زل‌ فرستاده‌ی‌ ناپلئون‌ به‌ سمت‌ هند، به‌ اهتمام‌ ژنرال‌ ژ. ب‌. دوما فرانسوی‌، ترجمه‌ی‌ عباس‌ اقبال‌، مطبعه‌ی‌ خورشید، تهران‌، بی‌تا. (احتمالاً حوالی‌ 10 - 1309)، ص‌ 82.

موریس‌ دوکوتزبو، مسافرت‌ به‌ ایران‌ به‌ معیت‌ سفیرکبیر روسیه‌ در سال‌ 1817، ترجمه‌ی‌ محمود هدایت‌، چاپخانه‌ فردوسی‌، تهران‌، 1310، ص‌ص‌ 95 و 96.

سرجان‌ ملکم‌، تاریخ‌ ایران‌، هند، چاپ‌ بمبئی‌، 1876 م‌. ص‌ 187.

بیشتر بخوانید: