جمعه, 31 فروردین 1403

خانه انیس‌الدوله

اشتراک‌گذاری این مطلب: WhatsappTelegram
خانه انیس‌الدوله

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست / آنچه البته به جایی نرسد فریاد است / یغمای جندقی

خانه تاریخی انیس‌الدوله که از سال 1382 شمسی در فهرست آثار تاریخی شهر تهران قرار دارد از عمارات ارزشمند پایتخت است که با تعجب و تاسف مورد بی‌مهری مسولان قرار گرفته و در شرف ویرانی است. در این مطلب که به همین مناسبت قلمی شده است، موارد زیر مورد مطالعه و بازخوانی قرار می‌گیرد:

 

موقعیت این خانه کجاست؟

پس از تخریب حصار سیصد ساله صفوی و توسعه شهر تهران در عصر ناصری محله‌های عتیق شهر گسترش یافت و به هریک بخشی اضافه گردید که این قسمت‌ها را تابع محله می‌گفتند. قسمتی وسیع از غرب تهران آن روزگار هم تابع محله سنگلج شد.

جایی که امروز این خانه قرار دارد در دوران سلطنت ناصرالدین شاه شرق دروازه گمرک و اوایل ورودی شهر از سمت غرب بود و در قسمت (جدید) تابع محله سنگلج قرار داشت و جزو اراضی بیاض وزیر بود. تا اواخر عصر ناصری اراضی مزبور تغییر محسوسی نکرد. این اراضی از شمال به باغ وسیع جنت گلشن و از غرب به ضلع غربی حصار ناصری (خیابان کارگر) و از جنوب به خیابان دروازه گمرک (مولوی) و از شرق به خانه‌هایی محدود بود.

وزیر (مستوفی‌الممالک) در همان دوره در محدوده مرکزی این اراضی قلعه‌ای را بنا کرد که به وزیر شهرت یافت (قلعه را پیش‌تر در مقاله جداگانه‌ای‌ شناسانده‌ایم). در جنوب قلعه قبرستانی برای دفن مردگان اختصاص داشت.

تا سال‌های ترسیم نقشه نجم‌الدوله (1305 قمری) جایی که امروز خانه انیس‌الدوله قرار دارد بایر و فاقد بنا بوده است. بعد‌ها با افزایش جمعیت تهران و توسعه خانه‌سازی اراضی وزیر تقسیم و به مردم واگذار شد. محل مورد پژوهش ما در بخش شرقی اراضی وزیر و در شرق بنای قلعه و قبرستان بود. پس از این سال‌ها خانه انیس‌الدوله احداث شد و البته نباید از یاد برد که در آن زمان هنوز خیابان ولی عصر احداث نشده بود (این خیابان را با ادامه بخش شمالی ده‌ها سال بعد بلدیه تهران به فرمان رضاشاه با تخریب باغ جنت گلشن، از میان این باغ گذراند و بنا نهاد.).

خانه انیس‌الدوله در اراضی تابع محله عتیق سنگلج واقع بود و در نقشه امروز تهران در محله امیریه و در ضلع غربی خیابان ولی عصر روبروی مهدیه تهران قرار دارد.

 

انیس‌الدوله کیست؟

با شکست ایران در عهد فتحعلی شاه در جنگ روسیه بخش‌های شمالی کشور جدا شد و به روسیه پیوست. این امر موجب کوچ جمعی از گرجیان و دیگر شهر‌های از دست رفته به شهر‌های ایران از جمله تهران گردید. نورمحمد از گرجیانی بود که در این کوچ سر از آبادی امامه لواسان در آورد. در سال 1258 قمری نور محمد صاحب دختری شد ولی دیری نپایید که دخترش فاطمه را در کودکی تنها گذاشت و از دنیا رفت. این دختر با ازدواج مادرش تنها‌تر شد، ناچار نزد عمو و عمه‌اش رفت و به کشاورزی و چوپانی پرداخت. روزگار فاطمه به سختی می‌گذشت تا این که دست تقدیر او را به حرمسرای شاه ایران برد و از اتفاق در شمار محبوب‌ترین زنان پر شمار آن حرمسرای در اندر دشت قرار داد و چنان گلش را به دل شاه زن باره قجری نشاند که سوگلی حرم گشت و مونس شاه شد و از او لقب انیس‌الدوله (و حضرت قدسیه) یافت و محبوب دل او گردید.

گذشت زمان هم که رنگ از رخ زنان و زیبایی آنان را می‌زداید (با ورود مداوم دختران جوان به حرمسرا توجه شاه به تازه وارد جلب می‌شد و از التفات به دیگر زنان کم) سبب دوری شاه از او و سقوط اعتبار وی نشد بلکه در بسیاری از اعیاد و مراسم تشریفاتی دربار ناصری پس از درگذشت مهد علیا با عنوان ملکه ایران (گو این که با فراوانی زنان شاه چنین عنوانی موضوعیت نداشت) نقش او را بازی می‌کرد و میزبان شاهزاده خانم‌ها و بانوان اعیان و اشراف و همسران وزرا و سفرای خارجی می‌شد و از آن‌ها پذیرایی می‌کرد.

انیس‌الدوله با ورود به حرمسرا از ملاباجیان (مکتب‌خانه‌دار‌های مرد را ملا و زن را ملاباجی می‌گفتند) اندرون که نقش معلم و مربی را داشتند علم و سواد آموخت و تحت تعلیم و تربیت آنان آداب درباری و راه و رسم اندرونی شاه را به گوش گرفت و بعد‌ها با اثبات جایگاه خود نزد شاه و جلب اعتماد او از وی نشان حمایل آفتاب و تمثال همایونی بیافت.

 وی به اعتبار دست‌یافته‌اش در آبادانی امامه و احداث و مرمت ابنیه دیگری در پایتخت کوشید و در جریان تحریم تنباکو جانب حق مردم را گرفت. روزی از آن روزها ناصرالدین شاه از انیس‌الدوله قلیان طلب کرد ولی او از آوردن قلیان سر باز زد. وقتی شاه علت را پرسید. انیس‌الدوله جواب داد:

«برای آن که قلیان حرام شده»

شاه با عصبانیت گفت:

«چه کسی حرام کرده؟»

 انیس‌الدوله در اشاره به فتوای میرزای شیرازی در تحریم تنباکو پاسخ داد:

« همان کسی که مرا به تو حلال کرده»

شاه هیچ نگفت و از آن پس در تمام دربار قلیان‌ها را برچیدند.

فاطمه در 1278 قمری صیغه ناصرالدین شاه شد. او چون این امر را با شگون پنداشته به فال نیک گرفته بود بعد‌ها هم که امکان عقد دایم برایش فراهم شد از این کار سر باز زد و از شاه خواست اجازه دهد تا پایان عمر به همان وضع یعنی همسر صیغه‌ای باقی بماند. انیس‌الدوله به شاه علاقمند و وفادار بود و در توصیف و بیان شدت این وفاداری گفته‌اند در 1314 قمری پس از قتل شاه (وی در 1313 به قتل رسید) زمانی که امین‌السلطان صدراعظم مظفرالدین شاه حقوق وی را فرستاد، وی با دیدن تصویر ناصرالدین شاه بر اسکناس‌های ارسالی، غش کرد و ساعاتی نگذشت از دنیا رفت.

 

مشخصات معماری عمارت چیست؟

خانه تاریخی انیس‌الدوله با معماری ارزشمند ایرانی - اسلامی قاجاری در دو طبقه و در باغی بنا گردید. این باغ نسبتا وسیع از دو رشته قنات مشروب می‌شد. در عهد رضاشاه مالکان وارث قاجاری خانه را فروختند. مالک جدید کاربری مسکونی آن به کاربری آموزشی مدرسه تغییر داد و در این عمارت مدرسه‌ای دایر کرد (پروفسور محمود حسابی در همین مدرسه تحصیل نمود) و در سال ١٣٣٠ باز مالکیت آن تغییر کرد و فردی آن را خرید و در ادامه راه باز هم مالک تازه‌ای به میان آمد و در سال 1350 خورشیدی اتحادیه صنف دارندگان گوشت گوسفندی این خانه را از آن شخص خرید و از آن تاریخ محل استقرار این اتحادیه شد. بعد از این تغییر اتحادیه در قسمت جنوبی باغ ساختمانی احداث کرد که هیچ تقارن و تناسبی با بنای دوره قاجاری این خانه ندارد.

درختان باغ را مالک جدید قطع کرد و فضای آن به صورت محوطه حیاط یعنی وضع کنونی در آمد.

عمارت زیبای انیس‌الدوله که مجموعه‌ای دل‌انگیز از گچبری‌های مرسوم عهد قجر است براستی دل هر تهرانی و ایرانی را که به هویت شهرش و مرز و بومش می‌تپد و دل در گرو آن دارد با خود به گذشته‌ها می‌برد و در کنج دلش حسرت گذشته را می‌نشاند.

بنای خانه انیس‌الدوله دارای دو طبقه است این بنا در حیاطی قرار دارد که پیشتر محوطه باغ بوده است. در وسط حیاط حوضی گرد که به رنگ آبی رنگ آمیزی شده از نمونه حوض‌های مرسوم حیاط‌های تهران قرار دارد.

 طبقه اول ایوانی دارد با طاق قوسی بلندی در میانه آن که با گچبری پرکار آذین یافته است. درهای چوبی پنجره‌ای فراوانی ارتباط فضای داخلی بنا و ایوان را بر قرار می‌کند که نقش مهم تامین نور داخلی را بر عهده دارند. تعداد شش ستون در ایوان طبقه اول و هشت ستون کوتاهتر در طبقه هم کف بار بام و ایوان را بدوش می‌کشند و افزون بر آن با سر ستون‌های گچبری‌شده‌شان ابهت و زیبایی خاصی به بنا داده‌اند. طبقه اول بخش اصلی بنا را تشکیل می‌دهد. فضای وسیع و بلند با تزیینات گچبری پرکار مهمانخانه و محل سکونت صاحب خانه را در خود جای داده است. بخاری دیواری با تزیینات گچبری در آن دیده می‌شود. این طبقه اکنون به اتاق کار مدیر عامل اتحادیه اختصاص دارد و اتاق جلسات اتحادیه در آن برگزار می‌گردد.

طبقه هم کف به سکونت خدمه اهل خانه اختصاص داشته است. در این طبقه آشپزخانه و حمام وجود دارد. آشپزخانه‌ای با شیوه آشپزی روزگار خود و تنور نانی که هر از چند گاهی نان اهالی خانه را در آن می‌پختند. حمام خزینه دار خانه در قسمت شرقی این طبقه قرار گرفته است. حمامی که مطابق معماری مرسوم زمان خود دارای ورودی، سربینه، گرمخانه، تون و تونتابی و ... بوده است. در گوشه باغ آب انباری هم وجود داشته است.

 

ایوان زیبای بنا با سقف قوسی شکل میانی و گچبری‌های پرکار و با ظرافت تزیینات فراوان آن که بر سقف و دیوار و سردر‌ها نقش بسته است و ستون‌های متناسب و سرستون‌های گچبری و در‌های چوبی که هر یک با گچبری آذین یافته مجموعه‌ای با شکوه و جلالی را تشکیل می‌دهد. این بنای با وقار و دیدنی که بخشی از هویت معماری آرام بخش و دلنشین و فرهنگ تهران قدیم است به فرزندان این آب و خاک تعلق دارد. دریغ است ویران شود. امیدوار است سازمان میراث فرهنگی تهران که عهده‌دار مسولیت خطیر حفاظت و نگهداری از بنا‌های تهران است، همت کند و نگذارد این بنای ارزشمند و تکرار ناشدنی از میان رود و باز هم بر بار حسرت آنچه از دست داده‌ایم افزوده گردد.

همت اگر سلسله جنبان شود / مور تواند که سلیمان شود / وحشی

بیشتر بخوانید: