جمعه, 10 فروردین 1403

خانه دایی جان ناپلئون

اشتراک‌گذاری این مطلب: WhatsappTelegram
خانه دایی جان ناپلئون

خانه دایی جان ناپلئون (امین‌السلطان) هم به خاطره‌ها خواهد پیوست؟

در پی خروج تعدادی از ابنیه تاریخی تهران در ماه‌های اخیر از فهرست میراث فرهنگی بر اساس رای قاضی دیوان عدالت اداری و سپردن آن‌ها به دست بساز و بفروش‌ها اینک نوبت به خانه دایی جان ناپلئون رسید.

این خانه باغ که در عصر ناصری به حاج ابراهیم خان  امین‌السلطان تعلق داشت، بعد از در گذشت او به پسرش امین‌السلطان ثانی علی‌اصغر خان اتابک اعظم (صدراعظم ناصرالدین شاه و دو پادشاه بعد از او) رسید و بعد از آن دست به دست گشت تا امروز.

اتابک پس از مرگ پدر و تملک خانه باغ، مقداری از اراضی مجاور را نیز خرید و به سطح آن افزود و ابنیه متعددش را مناسب زندگی عریض و طویل خود گردانید. بعد از اتابک وارثان آن را در سال 1295 خورشیدی به رحیم اتحادیه از تجار آذری ساکن تهران فروختند. اتحادیه مالک جدید هم آن را به سی سهم تقسیم و به فرزندان خود واگذاشت.

خانه حاج ابراهیم به خاطر تعلق به صدراعظم سه پادشاه قجر از ساختمان ارزشمندی برخوردار است. ساختمان آجری آن با فضای ورودی و اندرونی و بیرونی و حوضخانه و ... نمادی از معماری دل‌انگیز و آرام بخش ایرانی دوره قاجاریه است. از این روی خانه اتابک که با نظر کارشناسان میراث فرهنگی دارای ارزش‌های تاریخی - فرهنگی تشخیص داده شد، در سال 1383 شمسی در فهرست میراث فرهنگی درآمد.

افزون بر این، عامل دیگری که این خانه را میان ایرانیان آشنا و خواستنی کرده است، ساخته شدن فیلم و سریال «دایی جان ناپلئون» در آن است که گویی همه آن‌هایی که ماجراهای پر کشش طنز دایی جان را در دهه پنجاه پی گرفته‌اند، انگار در آن خانه زیسته‌اند و تک‌تک فضاهای آن را می‌شناسند. از این روست که بدان تعلق خاطر دارند.

در سال 1354 خورشیدی ناصر تقوایی (پس از مرمت ساختمان‌های بیرونی، اندرونی، خانه اربابی، حوضخانه و دیگر بخش‌های این خانه که حدود سه ماه طول کشید.) سریال دایی جان ناپلئون را در این خانه ساخت و خاطره‌ای از آن در لوح حافظه ایرانی‌ها نگاشت و بدین ترتیب بر اهمیت تاریخی آن افزود. (کتاب دایی جان ناپلئون نوشته ایرج پزشکزاد است. شخصیت‌های آن الگوهای ملی هستند. به دیگر بیان، تبلور شخصیت‌های کتاب را می‌توان در جامعه ایرانی یافت. کتاب دائی جان ناپلئون با لحنی طنز آمیز و دلنشین برخی صفات مردم ایران را در قالب داستانی پر نشیب و فراز و جذاب به ریشخند می‌گیرد. کتاب خواننده را ضمن لذت بردن از طنز شیرین کتاب به تفکر وا می‌دارد.)

 

این خانه وسیع در ضلع غربی خیابان لاله‌زار در بن‌بست اتحادیه واقع است. باغ لاله‌زار سراسر اراضی شرقی و سطح خیابان لاله‌زار جنوبی را از میدان مخبرالدوله (استقلال) تا میدان توپخانه (امام خمینی) تشکیل می‌داد. این باغ تفرجگاه پادشاهان پیش از ناصرالدین شاه و خود وی و هم محل پذیرایی از میهمانان خارجی دولت بود.

زمانی که حصار صفوی به فرمان ناصرالدین شاه خراب شد تا حصار وسیع‌تر ناصری را بسازند، باغ تاریخی لاله‌زار، داخل حصار افتاد و رفته‌رفته دم دست بودن آن سبب شد تا از چشم شاه بیفتد. این عامل و جذابیت اراضی آن به لحاظ موقعیت یافتن کاربری مسکونی و تجاری موجب گردید تا شاه طماع قجر وسوسه گردد و آن را در معرض فروش قرار دهد. دکتر تولوزان طبیب شاه بسیار کوشید تا وی را از این کار منصرف نماید. پزشک فرنگی شاه می‌گفت؛ این باغ حکم ریه شهر را دارد و باید آن را برای ساکنان شهر و نسل‌های آینده حفظ کرد و نگاهش داشت اما تلاش او حریف طمع شاه نشد و سرانجام باغ فروخته و تقسیم شد.

آن روز اگر چنین اتفاقی رخ داد و آن باغ گرانقدر از میان رفت و تهرانی‌ها برای همیشه از منافع آن محروم شدند، شاید جای تعجب نباشد، زیرا که شاه خود را سایه خدا می‌دانست و حکم او را کسی یارای مقاومت نداشت. ولی حوادثی نظیر آن برای تهرانی‌های امروز جای حیرت و تعجب است. نابودی خانه‌ای تاریخی و ارزشمند در تهران امروز با این همه ادارات و مسئولین مربوطه در حفاظت از طبیعت و محیط زیست و میراث فرهنگی، معنوی، تاریخی و ... شگفتی‌آور است. بویژه آن که سطح دانش و آگاهی عموم مردم در این ارتباط نسبت به صد و اندی سال قبل چه میزان تغییر و رشد یافته است؟ امروز اهمیت و حفظ میراث گذشتگان و ... بر کسی پوشیده نیست!

با گران شدن اراضی تهران و تغییر مدام کاربری اراضی به تجاری، به نظر می‌رسد، انتظار از مقامات بیش از این کاری عبث و بیهوده است. بنابراین شاید مردم بویژه خیرین باید خود دست بکار شوند تا از نابودی تدریجی میراث این شهر جلوگیری نمایند. گروهی با تشکیلات مردمی به صورت انفرادی یا اشتراکی چنین املاکی را خریداری و نسبت به مرمت و حفاظت از آن‌ها اقدام نمایند. در سال‌های اخیر کاروانسرای خانات با همین شیوه نجات یافت و ماندگار شد. گو این که این اقدامات هیچ از بار مردم برای آگاهاندن مسئولان مربوط چون میراث فرهنگی، شورای شهر، شهرداری، مجلس، دولت و ... در راه حفاظت از این دست ابنیه و اعتراض در این‌باره، نخواهد کاست.

خبرگزاری مهر از تلاش ناموفق میراث فرهنگی در این ارتباط گزارش داد:

«... سینما جهان، سینما شهرزاد، یک پارکینگ و یک مجتمع تجاری در بخشی از این زمین‌ها ساخته شده‌اند ... همزمان با ثبت این اثر در فهرست میراث ملی در سال ۱۳۸۳، سازمان میراث فرهنگی برای خرید این خانه با خانواده اتحادیه وارد مذاکره شد و توافق‌هایی برای واگذاری این باغ به دولت به قیمت چهار میلیارد تومان به میان آمد، اما در نهایت این معامله به سرانجام نرسید. در حال حاضر تعدادی از مالکان، بخش عمده باغ را از باقی وارثان خریده‌اند و می‌خواهند با خارج‌کردن آن از فهرست میراث ملی که امکان ساخت‌وساز و ایجاد تغییر در باغ و بنا را فراهم می‌کند، تغییراتی در آن ایجاد کنند. گفته می‌شود قرار است پس از تخریب خانه دایی جان ناپلئون، در زمین آن یک مجتمع تجاری بسیار بزرگ ساخته شود که در آن صورت، با توجه به تراکم چند ده هزار متری این مجتمع، آخرین بقایای بافت تاریخی لاله‌زار در ازدحام بازار مضمحل می‌شود.»

بیشتر بخوانید: