«والعصر انالانسان لفی خسر ...»
امینالسلطان گفته بود: «ایرانیان نفری دو قران بیشتر نمیارزند!» نمیدانیم اگر او هم از اصابت تیر عباس آقا در دم نمیمرد و چون ناصرالدین شاه فرصتی مییافت تا دم آخر بگوید: «اگر زنده بمانم جور دیگری بر این مردم سلطنت خواهم کرد.» او نیز اقرار به خیانتش میکرد و نادمانه میگفت؛ جور دیگری بر این مردم صدارت خواهم کرد و یا خیر. به هر روی از باز خوانی تاریخ، باید چنین درس گرفت که هرگز نمیتوان به انسان جایزالخطا اختیار و قدرت تام داد تا وزیری بتواند ملتی را گستاخانه و ظالمانه به قول خودش به ثمن بخس بفروشد، بلکه وزیر و وکیل ندارد، شخص منتخب مردم تنها باید در چهارچوب قانون تصمیم بگیرد ولاغیر.
مطابق پیمان دو کشور تضمین بقای سلطنت در خاندان قاجاریه با روسیه بود. بر این اساس تمامی شاهان قجر پس از آقامحمدخان که تنها پادشاه مستقل قاجاریان است، مقابل این کشور اختیاری نداشتند به همین جهت روسیه سیاستمدارانی که چنین سیاستی را برنمی تافتند مانند؛ امیرکبیر و قایم مقام فراهانی از پیش رو برمیداشت و به رویه استعماری خود ادامه میداد.
تحلیل روابط ایران و روسیه و تسلط استعمارگونه روسیه بر مقدرات دولت قاجار را میتوان از قرارداد گمرکی میان دو کشور استنباط کرد:
گمرکات ایران از زمان صفویه تا سال 1317 قمری / 1899 میلادی به صورت مقاطعه اداره میشد و هیچ گاه قواعد و مقررات ثابت و معینی برای دریافت حقوق گمرکی وجود نداشت، بلکه معمولاً شخص مقاطعه کار آن طور که میخواست عمل میکرد. امینالدوله در دوران صدارت کوتاهش تصمیم گرفت برای سر و سامان دادن به امور گمرکی چند نفر متخصص از اروپا استخدام کند. به همین منظور، سه نفر بلژیکی را به عنوان اینکه از یک کشور بیطرف هستند استخدام کرد. این سه نفر بعد از برکناری امینالدوله به ایران رسیدند و روسها آنها را نیز «مثل امینالسلطان نوکر مخصوص خودشان کردند» . با رسیدن بلژیکیها به ایران در سال 1317 / 1899 اصول اجاره در دو ولایت کرمانشاه و آذربایجان منسوخ گردید؛ ادارة آنها به بلژیکیها سپرده شد و مستقیماً زیر نظر دولت قرار گرفت. اجارة گمرک در تمام ایران منسوخ و ادارة گمرکات به نوز بلژیکی واگذار شد.
با تلاش نوز مقدمات قرارداد گمرکی جدیدی بین ایران و روسیه فراهم شد تا اینکه روسها یکی از شرایط پرداخت قرضة دوم به ایران را در سال 1319 / 1901 عقد پیمان جدید بازرگانی عنوان کردند. قرارداد گمرکی ایران و روس در سال 1319 / 1901 در تهران امضا شد و سال بعد، یعنی زمانی که مظفرالدین شاه در روسیه بود، تصدیق و در سال 1321 / 1903 به اجرا گذاشته شد.
عبدالله مستوفی در مورد عملکرد نوز در گمرکات و همچنین نقش او در قرارداد گمرکی بین ایران و روس و انگلیس مینویسد:
تعرفه جدید، جانشین فصل گمرکی عهدنامه ترکمانچای گشت.
حاج سیاح در خاطرات خود درباره امینالسلطان مینویسد؛ زمانی یکی از علما به او گفت: «میرزا علی اصغرخان! ایرانیان را خیلی ارزان فروختی، من حساب کردهام هر فرد ایرانی به دولت خارجه به پانزده قران فروخته شده!» امینالسلطان در جوابش گفته بود: «خیلی گران فروختهام؛ ایرانیان نفری دو قران بیشتر نمیارزند!»
در واقع، امینالسلطان بود که با اخذ وامهای کلان و مکرر از روسها زمینة انعقاد قرارداد گمرکی ایران و روسیه را مهیا کرد. روسها یکی از شرایط پرداخت قرضة دوم خود به ایران را در سال 1319 / 1901 عقد پیمان جدید بازرگانی عنوان نمودند. احمد کسروی عنوان میکند که مذاکرات قرارداد گمرکی ایران و روس از زمان امینالدوله آغاز شده بود و یکی از علل برافتادن امینالدوله از صدارت نیز مخالفت با این قرارداد بوده است. وی در ادامه میافزاید:
همسایه شمالی از سست نهادی شاه و از ناپاکی امینالسلطان و ناآگاهی توده، فرصت یافته، خواست خود را با دست بلژیکیان و دیگران پیش میبرده.
بدین ترتیب میتوان گفت که امینالسلطان در آخرین ماههای صدارتش در دورة مظفرالدین شاه ضربة جبرانناپذیر دیگری بر پیکره اقتصادی و سیاسی جامعة ایران وارد آورد.
قرارداد گمرکی ایران و روس با تلاشهای آرگیرو پولو وزیرمختار روس در تهران و زمینهسازیهای نوز بلژیکی وزیر گمرکات ایران، در زمان صدارت امینالسلطان در سال 1319 / 1901 بین دو کشور منعقد شد.
قرارداد گمرکی ایران و روسیه حلقههای سلطة همه جانبه روسیه را بر ایران تکمیل میکرد؛ روسها که قبلاً با تشکیل بریگاد قزاق و بانک استقراضی، نیروی اجرایی و سرمایة لازم را برای توسعة نفوذ خود در ایران فراهم کرده بودند، اکنون با این قرارداد نیز سلطة اقتصادی - سیاسی بر ایران پیدا میکردند. روسیه تزاری در همه امتیازاتی که از ایران میگرفت در پی اهداف سیاسی بود و رﺅیای سلطه بر خلیج فارس را که از زمان پترکبیر شروع شده بود، در سر میپروراند. روزنامة «بیرژویه ودموستی»، چاپ سن پطرزبورگ در سال 1322 / 1904 در برابر تلاشهای انگلستان جهت راضی ساختن روسها برای تقسیم ایران به دو منطقة نفوذ نوشت: «تقسیم ایران به دو منطقة نفوذ امکان ندارد، زیرا ایران و آبهای ساحلی آن باید در حمایت مادی و معنوی روسیه باقی بماند.»
یکی دیگر از روزنامههای روسی نیز نوشت: «بگذارید انگلستان بداند که ما هندوستان را نمیخواهیم، بلکه تنها خلیج فارس را میخواهیم».
حاج سیاح پس از بررسی اوضاع گیلان نتیجه سلطه اقتصادی روسها را این گونه مینویسد:
«مالالتجارة ایران که از گیلان حمل میشود، پنبه و ابریشم و خشکبار و پوست بره و گوسفند و فروش برنج و ماهی است و مالالتجارة روسیه از آنجا همة حوایج ایران. این تجارت به این ترتیب در اندک زمان، صنایع ایران را نابود و اهل ایران را پریشان و گرسنه خواهد کرد.»
یکی از عوارض قرارداد گمرکی ایران و روسیه سرازیر شدن کالاهای ارزان قیمت روسی به ایران بود که صنایع تازه تأسیس داخلی توانایی رقابت با آنها را نداشتند. به عنوان مثال، روسها برای ورشکست کردن کارخانة قند کهریزک، قند روسیه را در ایران به بهایی بسیار کمتر از بازارهای روسیه به فروش میرساندند. سرانجام «قند روسی در ایران ارزانتر از روسیه» به فروش میرسید.
حاج سیاح پس از بررسی اوضاع گیلان نتیجه سلطه اقتصادی روسها را این گونه مینویسد:
«مالالتجارة ایران که از گیلان حمل میشود، پنبه و ابریشم و خشکبار و پوست بره و گوسفند و فروش برنج و ماهی است و مالالتجارة روسیه از آنجا همة حوایج ایران. این تجارت به این ترتیب در اندک زمان، صنایع ایران را نابود و اهل ایران را پریشان و گرسنه خواهد کرد.»
یکی از عوارض قرارداد گمرکی ایران و روسیه سرازیر شدن کالاهای ارزان قیمت روسی به ایران بود که صنایع تازه تأسیس داخلی توانایی رقابت با آنها را نداشتند. به عنوان مثال، روسها برای ورشکست کردن کارخانة قند کهریزک، قند روسیه را در ایران به بهایی بسیار کمتر از بازارهای روسیه به فروش میرساندند. سرانجام «قند روسی در ایران ارزانتر از روسیه» به فروش میرسید.