شنبه, 01 اردیبهشت 1403

کتاب سیاحانی که به ایران آمده‌اند

اشتراک‌گذاری این کتاب: WhatsappTelegram
سیاحانی که به ایران آمده‌اند
کتاب سیاحانی که به ایران آمده‌اند /جلد اول /نشر ماهریس
تلفن سفارش: 09121134711

 مقدمه

از بامدادان تشکیل جوامع بشری، سفر برای انسان جذابیت بسیاری داشته است. گو این که نبود امکانات حمل و نقل ایمن و راحت و وجود حیوانات وحشی و راهزنان و سرما و گرمای طاقت‌فرسا از موانع مهم سفر محسوب می‌شد. از این جهت، شمار سیاحان و جهانگردان در قرون و اعصار اولیه بسیار اندک است، اما با گذشت زمان و تسلط انسان بر مصایب سفر، شاهد افزایش اندک‌اندک شمار جهانگردان در بستر تاریخ هستیم. ایران به دلایل متعدد از جمله شکوه و جلال حکومت‌های باستانی و وقوع در مسیرهای تجاری گیتی و وجود دانشمندان و عالمان و استقرار در ناحیه‌ای از جهان که مهد و گهواره تمدن بشری است، مورد توجه و عنایت جهانیان بوده است.

سفر، مادر تجربه و سفرنامه مادر تاریخ است و عمارت شکوهمند تاریخ با مصالحی که سیاحان فراهم آرند، ساخته می‌شود. سفرنامه‌ها از منابع مهم جغرافیایی و تاریخی و کلید شناخت ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی جوامع یعنی پایه علم مردم‌شناسی است. سفرنامه‌ها مطالب ارزنده‌ای از تشکیلات اداری، فرهنگ، آداب و سنن و شرایط اقتصادی و اجتماعی آن زمان کشورها را در بر دارد. سفرنامه‌نویسی یکی از انواع ادبی دلپذیر در نگارش مشاهدات و توصیف آثار و وقایع و ضبط خاطرات و اطلاعات است. سفرنامه، نوعی گزارش است که نویسنده در قالب آن مشاهدات خود را از اوضاع محلی که بدان سفر کرده است شرح می‌دهد. سفرنامه‌، توصیف دیده‌ها و شنیده‌ها، همچنین برداشت فکری و شخصی سیاحان، سفرا و میسیونرهای مذهبی از یک سرزمین و آداب و رسوم مردم آن، خلق و خو، پوشاک، صنعت و اطلاعاتی از بناهای تاریخی، مسجد، کتاب خانه، بازار، بزرگان، مردم، جمعیت، آب و هوا، زبان اهالی مناطقی که بازدید نموده است، می‌باشد. سفرنامه‌ها گنجینه و موزه‌ای از اطلاعات هستند. یکی از مهم‌ترین منابع در شناخت اعصار مختلف تاریخ، سفرنامه‌ها، خاطرات و مشاهدات سیاحان، سفرا، مبلغان مذهبی و ... است.

سرزمین ایران، به لحاظ داشتن آثار تاریخی کم نظیر و فرهنگ غنی از بامدادان تمدن بشری از مقاصد اصلی سیاحان دیگر اقوام و ملل گیتی بوده است.

برای تحقیق در زمینه‌های مختلف اجتماعی و شناخت بهتر زوایای تاریخی یک جامعه بررسی سفرنامه‌ها می‌تواند خدمتی ارزنده باشد. به ویژه آن که نویسندگان سفرنامه‌ها هر یک از دیدگاه‌های خاص خود اوضاع طبیعی، اجتماعی و یا سیاسی منطقه را مورد بازدید قرار داده‌اند.

در سه برش زمانی ایران بیش از دیگر ازمنه تاریخ، مورد توجه علاقه‌مندان سفر قرار گرفته است:

 

الف) دوران باستان

در این دوران به خصوص در پادشاهی کورش و داریوش ایران مهد و گواره تمدن بشری بود و مورد غبطه نخبگان یونانی (تنها رقیب ایران در آن روزگار) نظیر؛ افلاطون بوده است، اما با تغییر سیاست و فرسایش سیستم پادشاهی در بستر زمان از ارج و قرب حکومت کاسته و با حمله اسکندر هخامنشیان سقوط کرد. در دوران بعدی شاهد ظهور دیگر سلسله‌های پادشاهی هستیم تا با افول قدرت ساسانیان و حمله اعراب مسلمان این دوران به پایان می‌رسد. در این دوره اغلب جهانگردانی که از ایران یاد کرده‌اند به تحسین و شکوه پادشاهی و فرهنگ و رفتار ایرانیان پرداخته‌اند.

برخی از کهن‌ترین گزارش‌های سفر متعلق به مصریان است که قدمت یکی از آن‌ها به سده ششم پیش از میلاد می‌رسد و آن سفرنامه کوسموس اسکندرانی است (حدود 548 ق. م.) هرودت از قدیمی‌ترین جهانگردانی است که به ایران سفر کرده و گزارش سفر خود را نوشته است. گزنفون، مورخ آتنی (325-430 ق. م.)، نیز به ایران مسافرت کرده و کتابی از سفر خود نوشته است.

کهن‌ترین اسناد و مدارک در حوزه سفرنامه‌نویسی در جهان، ایران را مبدأ این رشته می‌دانند، زیرا نخستین سفرنامه به استناد تاریخ به دستور داریوش اول هخامنشی درباره رودخانه سند، خلیج فارس و دریای سرخ نگاشته شده است.

ماد

پلی بیوس (Polybius) یونانی، (زاده 200 قبل از میلاد) درباره همدان و قصر معروف سلطنتی آن چنین می‌نویسد: اکباتان در ابتدا مقر پادشاهان ماد بوده و از حیث ثروت و شکوه و جلال و عظمت و ابنیه عالی بر شهرهای دیگر برتری داشته است.

کورش

جان کورتیس در کتاب ایران باستان به روایت موزه بریتانیا به بررسی دقیق فرهنگ، قدمت، آثار و تاریخ هنر ایران باستان می‌پردازد، وی با اقتباس از منابع دسته اول و معتبر علمی یکی از عوامل مهم اثرگذاری ایرانشهری بر ملل دیگر را تاریخ باشکوه و منحصربه‌‌فرد ایرانیان می‌داند.

داریوش

هرودت داریوش را از بهترین حکمرانان شرقی و دلیر و باهوش و زیرک و پهناگستر امپراتوری هخامنشیان توصیف می‌کند. خشایارشا را شاهی ستمگر و خودخواه، سست‌عنصر و بی‌حال و تن‌پرور می‌نامد.

دین

بارها اندرزنامه‌های ایرانی دین را بنیاد زندگی اجتماعی دانسته است (عباسی. 1348. 2و3).

ستایش ایرانیان

افلاطون که خود به ایرانیان غبطه می‌خورد در رساله‌ قوانین خود از ایرانیان به نیکی یاد می‌کند.

گزنفون ایرانیان را می‌ستاید.

هرودت در ستایش ایرانیان می‌گوید: «ایرانیان در رودها ادرار نمی‌کنند و آب دهان به آن نمی‌اندازند و دست‌هایشان را در آن نمی‌شویند و نهایت احترام را برای آب‌های جاری قایل می‌شوند.»

استرابو یا استرابون (Strabo) در مورد آیین و مراسمی ایرانی که برگزاری آن را در کاپادوکیه خود به چشم دیده‌است شرح می‌دهد: در مورد آب زمانی که ایرانیان به دریاچه یا رود یا چشمه‌ای رسند گودال‌های بزرگ کنده قربانی را در کنار آن می‌کشند و سخت پروای آن دارند که هرگز خون به آب نیامیزد چون این کار سبب آلودگی آب خواهد بود. / دین ایرانی. صص ۴۳ تا ۴۵.

 

ب) صفویه

از استقرار اسلام در ایران تا ظهور صفویه هیچ یک از سلسله‌های نتوانستند، جز بر بخشی از این سرزمین بر دیگر قسمت‌ها فرمان رانند. در این دوران به ویژه سلطنت شاه عباس سیاحانی که از ایران دیدن کرده‌اند از شکوه شهرهای بزرگ ایران نظیر اصفهان و قزوین یاد کرده‌اند.

بعد از اسلام استقلال ایران از میان رفت و این سرزمین جزیی از امپراتوری اسلام شد. تحولات بسیاری در عرصه‌های اجتماعی، مذهبی و سیاسی ایران به وجود آمد. البته سلسله‌های متعددی در استقلال از سلطه امویان و عباسیان به پا خاستند و بخشی از جغرافیای ایران باستان را مستقل از خلافت اسلامی خواندند، اما هیچ یک از این امارات ملوک‌الطوایفی تا ظهور صفویه نتوانستند، سراسر آن سرزمین را تحت فرمان خود در آرند. سیاحانی در این دوران به ایران سفر کرده و سفرنامه‌ای از خود به جا گذاشته‌اند.

غزنویان (۱۱۸۶- ۹۷۷ م.) خود را به عنوان غازیان یا جنگجویان مسلمان مطرح ساختند و سرزمین‌هایی همچون هندوستان را مورد تهاجم خویش قرار دادند.

سلجوقیان (۱۱۹۴ - ۱۰۳۸ م.) با پیروزی بر غزنویان حکومت خویش را تأسیس نمودند و سراسر ایران را تحت سیطره خویش درآوردند و به یاری وزرای بزرگ و دانشمند ایرانی قدرت خود را تثبیت نمودند، ولی در نهایت توسط خوارزمشاهیان از میان رفتند.

در دوره حکومت خوارزمشاهیان (۱۲۳۱ - ۱۰۷۷ م.) تهاجم مغول‌ها به خاک ایران آغاز گردید. نتیجه این تهاجم انقراض حکومت خوارزمشاهیان و غارت شهرها و قتل‌عام مردم ایران بود که با نابودی اقتصاد و کشاورزی ایران همراه گردید.

مغول‌ها به سرعت خاک ایران را تصرف نمودند و ضمن لشکرکشی به بغداد و به قتل رساندن خلیفه عباسی خلافت اسلامی را از میان بردند (۱۲۲۸ م.)

پس از مغول‌ها، تیموریان (۱۵۰۶ - ۱۳۷۰ م.) به خاک ایران هجوم آوردند و بار دیگر سرزمین ایران را عرصه تاخت و تاز و غارت قرار دادند.

از دوره صفوی (۱۷۳۲ - ۱۵۰۱ م) مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران معرفی گردید. مذهب تشیع با ویژگی‌های سیاسی و اجتماعی خویش باعث اتحاد و استقلال ایران گردید و هویت ملی آن را در برابر تهاجمات و ضربات مهلک امپراتوری عثمانی حفظ نمود و ایران توانست بار دیگر به عنوان یک قدرت بزرگ سیاسی و مذهبی قد علم کند.

با تشکیل دولت صفویه (907-1148ق / 1502-1736م.) برای نخستین بار جغرافیای ایران بزرگ پس از اسلام بار دیگر تحت فرمانروایی پادشاهی واحدی قرار گرفت و سلسله‌های پراکنده ایرانی که در مناطق مختلف حکومت داشتند، بر چیده شدند.

دوره صفوی از مهم‌ترین دوران تاریخی ایران به‌شمار می‌آید، زیرا با گذشت نهصد سال پس از نابودی شاهنشاهی ساسانی یک دولت متمرکز ایرانی توانست بر سراسر ایران آن روزگار فرمانروایی نماید.

در این سلسله هنگام سلطنت شاه عباس ایران به شکوه و جلال رسید و اصفهان پایتخت از شهرهای آبرومند و مهم گیتی قلمداد شد. تجارت به نقطه قابل قبولی رسید و ارتباط جهانیان با ایران به بالاترین حد خود رسید.

صفویان، آیین شیعه را مذهب رسمی ایران قرار دادند. ایران در دوره صفوی در زمینه مسائل نظامی، فقه شیعه، معماری، خوشنویسی و نقاشی پیشرفت شایانی نمود.

در دوره شاه عباس کبیر شهر اصفهان به عنوان پایتخت ایران انتخاب گردید و به اوج عظمت و شکوه دست یافت به طوری که یادگارهای بسیاری از آن دوران تا عصر حاضر نیز بر جای مانده‌اند. به دو دلیل ورود گردشگران فرنگی به ایران افزایش یافت:

یک: یکی تحولات فلسفی و علمی و دینی و اقتصادی اروپا پس از رنسانس بود. زیرا غرب به پیشرفت‌هایی دست یافته بود و دنبال منابع درآمد می‌گشت. آنان میل به شناخت دیگر نقاط جهان و بازاریابی محصولات تولیدی خود داشتند تا حرص ثروت اندوزی و قدرت‌یابی‌شان را ارضاع نمایند.

دو: قدرت و شکوه و جلال پر آوازه ایران در آن مقطع که می‌توانست هم جاذبه‌ای برای دیدار و مقصدی برای تجارت باشد و هم رقیبی علیه عثمانی مهاجم به اروپا گردد.

ضعف و زوال

شاه صفی نوه و جانشین شاه عباس کبیر بود. تزلزل در سیاست خارجی ایران از دوره سلطنت او آغاز گردید. ازبک‌ها شرق و عثمانی‌ها غرب ایران را مورد تاخت و تاز قرار داده بودند. شاه صفی که از مقابله با سلطان مراد چهارم امپراتور عثمانی درمانده بود، در سال ۱۰۴۸ ق. به قراردادی که به موجب آن، بغداد به عثمانی‌ها واگذار می‌شد، تن در داد. سال پیش از آن نیز قندهار، به دست شاه جهان امپراتور مغولی هند از دست رفته بود. دلیل این شکست‌ها این بود که فرماندهان لایق و کارآزموده نظامی صفوی به دلیل بدگمانی‌های شاه صفی به آنان، کشته شده ‌بودند.

شاه سلیمان فرزند شاه عباس دوم در آغاز حکومتش هم از نظر اوضاع داخلی و هم از نظر مسائل خارجی، دشواری‌های بسیاری در ایران پدید آمده بود. قحطی و بیماری بر کشور سایه افکنده بود. طاعون در بین اهالی بیداد می‌کرد. عثمانی‌ها که گرفتاری‌هایشان در اروپا تمام شده بود، علی‌رغم قرارداد ۱۰۴۹ق. که مرزها را مشخص ساخته بود و منطقاً دستاویزی برای تجاوز وجود نداشت، دوباره چشم به ایران دوختند. شیخ علیخان زنگنه اعتماد‌الدوله خطر عثمانی‌ها را به شاه سلیمان گوشزد کرد و گفت که ممکن است آن‌ها دوباره به ایران بتازند، شاه سلیمان هم با کمال خونسردی در پاسخ گفت:

هرچه می‌خواهد بشود، ما را اصفهان کفایت می‌کند.

در دوران حکومت شاه سلیمان، جزیره قشم سه سال در تصرف هلندی‌ها بود و ازبک‌ها با مشاهده ضعف دربار صفوی، بار دیگر خراسان و شهرهای آن را مورد هجوم قرار دادند، زندگی مردم را غارت کردند و بسیاری از مردم بی‌گناه را به قتل رساندند. قزاق‌های روسی به تحریک تزار آلکسی سواحل گیلان را عرصه تاخت و تاز خود قرار داده بودند. فساد سازمان حکومتی، جایگاه اوباش در مناصب دولتی، غارتگری‌های حاکمان شهرها، ولخرجی‌های هنگفت شاه، مالیات‌های کمر شکن، سقوط بازرگانی خارجی و نظایر آن از دلایل مستقیم فروپاشی نظام حکومتی صفویه در زمان شاه سلطان حسین بود.

سرنگونی و فروپاشی

سرنگونی امپراتوری و دودمان صفویه عمدتاً برگرفته از اوضاع نا بسامان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در پایان دوران این دودمان به ویژه زمان زمامداری شاه سلطان حسین، واپسین پادشاه این امپراتوری می‌باشد. عوامل متعددی در فروپاشی نظام پادشاهی صفویه نقش داشته ‌است.

به علت نبود سیستم و شیوه پایا و مقاوم شایسته سالاری و عوامل متعدد جامعه ایران دچار فترت و سستی شد تا عاقبت با طغیان افاغنه صفویان سقوط کردند. نادرشاه افشار افغان‌ها را شکست داد و ضمن تسلط بر تمامی خاک ایران، سلسله افشاریان را تأسیس نمود (۱۷۳۴ م.) . پس از افشاریان، زندیان (۱۷۹۶ - ۱۷۵۰ م.) بر اریکه قدرت تکیه زدند و در دوره حکومت آن‌ها شهر شیراز به پایتختی انتخاب گردید و به شهری باشکوه و بزرگ تبدیل شد.

فحوای سفرنامه‌ها در این دوران حاکی از این قدرت و اقتصاد خوب و اصلاح امور و رفتار پسندیده ایرانیان در دوران شکوه صفویان به ویژه سلطنت شاه عباس است، اما به علت نبود روش شایسته سالار و نخبه پرور و عوامل فراوان قدرت صفویان به اضمحلال و فروپاشی این سلسله و دو سلسله کوتاه عمر افشاریه و زندیه انجامید.

 

ج) قاجاریه

پس از مرگ کریم خان زند آقامحمدخان مدعی سلطنت شد و بعد از سال‌ها زد و خورد با مدعیان داخلی و دشمنان همسایه عاقبت بر اریکه سلطنت تکیه زد و سلسله قاجاریه را بنیاد نهاد. در این دوران ایران با هجوم روس و شکست از این کشور و تهاجم صد و پنجاه ساله روس و انگلیس مواجه شد. در این دوره حکومت و به خصوص درباریان تحت نفوذ دو دولت روس و انگلیس بودند و با تزلزل استقلال و سقوط اقتصاد و جدا شدن بخش‌های مهم و درآمدزا از کشور و مواردی دیگر انحطاط ایران که از مرگ شاه عباس شروع شده بود، به نقطه حضیض خود رسید. بنابراین اخلاق و فرهنگ در میان حکام و درباریان و به تبع آن عامه مردم سقوط کرد. به همین دلیل ما شاهد اظهار نظرهای فراوان سیاحان درباره فقر مادی و فرهنگی و فساد گسترده و غیره هستیم. بسیاری از دروغ گویی و نظایر آن گلایه داشته‌اند.

در دوره قاجاریان (۱۹۲۴ - ۱۷۷۹ م.) نفوذ قدرت‌های استعماری همچون انگلیس و روسیه تزاری در ایران توسعه یافت و روسیه به کمک انگلیس با تحمیل عهدنامه‌هایی همچون ترکمانچای، گلستان و در مراحل بعد عهدنامه‌های دیگر بر دولت ایران سرزمین‌های وسیعی در آذربایجان، گرجستان، ارمنستان و خراسان را از خاک ایران جدا کردند. نتیجه این تحولات وقوع جنبش‌هایی چون قیام تنباکو، مشروطیت، جنبش جنگل و قیام محمد خیابانی در ایران بود.

در سال ۱۹۲۵ م. رضاخان به حکومت دست یافت و تأسیس سلسله پهلوی را اعلام نمود.

فهرست

  • مقدمه
  • آرمسترانگ
  • آرنولد
  • آشی کاگا
  • آلکوک
  • آمبروزیو
  • آنترمونی
  • آنجوللو
  • آنه
  • آیرونساید
  • ابن بطوطه
  • ابن حوقل
  • ابن عبری
  • ابن فضلان
  • ابوت
  • ابودُلَف یَنبُعی
  • ادموندز
  • ادواردز
  • اسپاروی
  • استارک
  • استاک
  • استاکلر
  • استرابون
  • استرن
  • استوارت
  • استودارت
  • اسخاخن
  • اسکرین
  • اسکینر
  • اسمیت آنتونی
  • اسمیت یان
  • اشترویس
  • اشتیلر
  • اشنایدر
  • افلاطون
  • افندی
  • اگوستین
  • الساندری
  • الگود
  • الیس
  • انگلمن
  • اوبن
  • اوتر
  • اورسل
  • اوزلی
  • اوکانر
  • اولیویه
  • اولئاریوس
  • ایترپرسیکوم
  • ایستویک
  • اینووه
  • بابن و هوسه
  • باربارو
  • بارنز
  • باروگ
  • بازن
  • باکینگهام
  • بایرون
  • بایندر
  • بدیک
  • براون
  • برد
  • برنز
  • بروگش
  • برونیار
  • بروین
  • بریجز
  • بل
  • بلگریو
  • بلوشر
  • بلوکویل
  • بن تان
  • بنجامین
  • بوئن
  • بولارد
  • بهلر
  • بیشوپ
  • بیکر
  • بینینگ
  • پاتینجر
  • پاسلی
  • پتی
  • پرایس
  • پرنو
  • پروکوپیوس
  • پگولوتی
  • پلامتری
  • پلی بیوس
  • پلینیوس
  • پوردنون
  • پوزر
  • پولاک
  • تامسن
  • ت‍ان‍ک‍وان‍ی
  • تاوِرْنیه
  • ترز
  • تره زل
  • تکتاندر
  • تلگرافچی
  • تودولایی
  • تورنتن
  • تولوزان
  • تونو
  • تویفل
  • تویوکیچی
  • تیت
  • جان دوم
  • جانسن
  • جانی فرنگی ساز
  • جکسن
  • جنکینسن
  • چاپمن
  • چاره ری
  • چریکف
  • چلبی
  • چینی
  • حارثی
  • حموی
  • خاخام بنیامین بن جناح
  • خاخام موسی پتاچیا
  • خانیکف
  • خودزکو
  • خورنی
  • داگلاس
  • دالمانی
  • در شلی
  • دروویل
  • دلاکروا
  • دلاند
  • دلاواله
  • دلیسله
  • دنسترویل
  • دوبد
  • دوراند
  • دوراند الا
  • دوسرسی
  • دومان
  • دوونتی
  • دوهوسه
  • رابینو
  • راتیسلاو
  • راتیسلاو (آلبرت)
  • راس
  • راس (رز)
  • راموزیو
  • راولینسن
  • رایت
  • رایس (سیسیل)
  • رایس (کلارا)
  • روبروک
  • روزن
  • روششوار
  • ریچ
  • ریچاردز
  • زاوی
  • زنر
  • زنو
  • ژاک
  • ژاکن
  • ژزو
  • ژوبر
  • سالتیکف
  • سانتو استفانو
  • سانوتو
  • سانسن
  • ساوج لندور
  • سایکس
  • سایکس (الا)
  • سردا
  • سرسو
  • سفرنامه‌های انگلیسی‌ها در ایران
  • سفرنامه‌های ونیزیان در ایران‌
  • سکویل وست
  • سیرو
  • سیمونیچ
  • شاردن
  • شرلی
  • شلینگر
  • شوارتسنباخ
  • شوستر
  • شولتسه هولتوس
  • شیخ نجیب الدین
  • شیلت برگر
  • شیندلر
  • فابر
  • فابرتیوس
  • فاگرین
  • فاولر
  • فرانکلین
  • فرنبرگر
  • فریر
  • فریزر
  • فریزر بیلی
  • فلاندن
  • فلایر
  • فلمینگ
  • فلویر
  • فوربز
  • فوروکاوا
  • فوکو
  • فوکوشیما
  • فووریه
  • فیثاغورس
  • فیدالگو
  • فیگوئروا
  • فیلبرگ
  • کاتف
  • کارپن
  • کارری
  • کارلا سرنا
  • کاره
  • کازاما
  • کاساکوفسکی
  • کاکاش
  • کاکرن
  • کاکس
  • کانولی
  • کتزیاس
  • کر پورتر
  • کرزن
  • کروسینسکی
  • کریستینسن
  • کریستی
  • کرینی
  • کست
  • کلاویخو
  • کلمباری
  • کلوکه
  • کمبل
  • کمپفر
  • کنتارینی
  • کنتی
  • کوپر
  • کوتز بوئه‌
  • کورف
  • کولارژ
  • کینر
  • گابریل
  • گاردان
  • گدار
  • گرس
  • گروتفند
  • گروته
  • گریبایدف
  • گزنفون
  • گلدسمید
  • گملین
  • گوا
  • گوبینو
  • گوس
  • گیبونز
  • گیرشمن
  • گیرشمن تانیا
  • گیلانتز
  • لاخ
  • لافتوس
  • لاکهارت
  • لایارد
  • لسترنج
  • لسکو
  • لمبتون
  • لمگو
  • لوات
  • لوتی
  • لورین
  • لومسدن
  • لیتن
  • مادام دیولافوا
  • مادر عراق
  • مارچنکو
  • مارش
  • مارکوارت
  • مارکوپولو
  • مالتزف
  • مانورینگ
  • مانی
  • ماهوان چینی
  • مایار
  • مری شیل
  • مطراق چی
  • مقدسی
  • مکدونالد
  • مکدونالد رابرت
  • مک گرگور
  • مک ماهون
  • مکنزی
  • ملتون
  • ملکم
  • ملگونُف
  • ممبره
  • مندلسلو
  • مندویل
  • مورالس
  • مورگان
  • موریه
  • موزر
  • مونتابونه
  • میتفورد
  • میتفورد ژ. ن.
  • میتل‌هولتسر
  • میلسپو
  • مینورسکی
  • نئارخوس
  • نوردن
  • نهرو
  • نیبور
  • نیدرمایر
  • نیکیتین (آفاناسی)
  • نیکیتین (بازیل)
  • نیوبری
  • واتسن
  • وارینگ
  • وامبری
  • وچیتی
  • ورم
  • وگت
  • ولف
  • وودهاوس
  • وولفسن
  • ویاند
  • ویشارد
  • ویلبر
  • ویلبراهام
  • ویلز
  • ویلز (ریچارد)
  • ویلس

 

  • ویلسن (آرنولد)
  • ویلسن (ساموئل)
  • ویلی
  • هاردینگ
  • هارنی
  • هاکس
  • هالینگبری
  • هانت
  • هدین
  • هربرت
  • هرتسفلد
  • هردوان
  • هرودت
  • هکاتئوس
  • هل
  • هلمز
  • همیوس
  • هنوی
  • هوسه برود به بابن
  • هولتسر
  • هیل
  • هینتس
  • هینچه
  • یقیکیان
  • یوشیدا
  • یه ناگا
  • ییت

 

بیشتر بخوانید: