چهارشنبه, 05 اردیبهشت 1403

پل چوبی

اشتراک‌گذاری این مطلب: WhatsappTelegram
پل چوبی

دست طمع که پیش کسان می‌کنی دراز / پل بسته‌ای که بگذری از آبروی خویش / صائب تبریزی

 این نام به سرعت در ذهن ما، محله‌ای را به یادمان می‌آورد، که زنده‌یاد احمد شاملو در «کتاب کوچه» در معرفی آن می‌گوید:

«محله‌ای است در فاصله میدان شمالی دروازه شمیران و عشرت‌آباد، در این محل که تا سال‌های دهه دوم قرن شمسی حاضر خندقی بود، که بیرون دروازه شمیران قرار داشت، پلی چوبین زده بودند، که با انباشتن خندق از میان رفت، ولی نام آن به مثابه اسم محل باقی ماند.»

البته چنانکه در پایین اشاره خواهد شد، آن پل چوبی بر شاخه‌ای از رود خانه پس قلعه ساخته شده بود نه خندق تهران، زیرا پل روی خندق آجری و از ابنیه ناصری بود، که در دوران رضاشاه خراب شد.

 محله پل چوبی، ده‌ها سال بازار چوب فروش‌ها و پهنه نجاری‌ها بود. ولی در این سال‌ها با مدیریت شهرداری تهران کارگاه‌های نجاری به حاشیه جنوب‌شرقی شهر در جاده خاوران انتقال یافت و تنها چوب‌فروش‌ها باقی مانده‌اند، که آنها نیز در شرف انتقال‌اند.

در این مطلب با محله مزبور کاری نداریم، بلکه به بهانه «پل چوبی» بر آنیم تا به اختصار پیشینه پل را در گستره تهران بررسیم و بکاویم:

پل کلمه‌ای است، پارسی و در «برهان قاطع» چنین معنا شده است:

«طاقی باشد، که بر رودخانه آب ببندند و آن را به عربی قنطره خوانند.»

واژه پل در زبان پارسی گرفته از پوهل (PUHL) پهلوی (=پول) و بارزترین نشانه آن در نام دزفول (دژپول = قلعه نگهدارنده پل) دیده می‌شود. در لهجه ساکنین گستره تهران، که نزدیک به لهجه روستانشینان آبادی‌های البرز است، این کلمه «پول» گفته می‌شد. آبادی‌های تهران که پس از قرن‌ها توسعه گام به گام، حدود دویست سال پیش به پایتختی انتخاب شد، در پهنه‌ای واقع است که رودخانه پر آب و دایمی ندارد، بنابراین در این شهر سابقه‌ای از پل‌هایی عظیم نظیر دیگر شهرهای حوزه رود خانه‌های دایمی از قبیل کارون، زاینده رود و ... نمی‌بینیم، ولی وجود محله کهن «سرپولک» در مرکز تهران، داخل حصار صفوی نشان از وجود پل (= پول) در تهران قدیم دارد.

کوه‌های شمیران با قله رفیع‌اش «توچال» در شمال گستره تهران از زمان‌های دور علاوه بر تامین آب قنوات احداثی در دامنه آنها موجب سرازیر شدن نهرها و رود‌های فصلی از دره‌های آنها نظیر؛ دارآباد، جنی، پس قلعه، درکه و ... بوده است. این رود‌ها و نهر‌ها در سطح این پهنه پراکنده بودند. بنابراین در نقاط مختلف با راه‌های متعدد در این حدود بر خورد می‌کردند، که در برخی از آن نقاط پل‌هایی وجود داشت. پل‌هایی از چوب یا سنک و آجر و جز آن. لیکن توسعه سریع شهر تهران در سده اخیر و بی توجهی گذشتگان در ثبت شرحی از آنها و نبود تحقیق و بررسی در این باره هیچ گونه اثری از این پل‌ها وجود ندارد. پل‌هایی که قطع به یقین به لحاظ معماری و هنری ساختمان ارزشمندی نداشته‌اند. پل‌هایی که پیش از ماشین رو شدن راه‌ها در جای پل تجریش، پل رومی، پل زرگنده، پل قلهک و ... قرار گرفته بود.

بررسی نقشه‌های گونه گون تهران، بازمانده از دوران قاجاریه و اوایل سلطنت رضاشاه و نیز جست و جو در متون این عصر و توجه به شیب (به اصلاح معماران «ران» تهران که از شمال به جنوب است) و بررسی وضعیت توپوگرافی زمین داخل حصار صفوی، وجود رودخانه فصلی پس قلعه را بر ما مسلم و مسیر آن را روشن ساخته است. این رودخانه پیش از رسیدن به حصار صفوی دو شاخه شده و شاخه غربی‌اش اواخر زمستان و بهار که پر آب می‌شد، از شمال ارگ سلطنتی وارد حصار صفوی می‌گردید و پس از طی مسیر شمالی – جنوبی پیش از رسیدن به میدان ارگ کنونی به سمت شرق تغییر جهت داده و بعد از عبور از سرپولک به مقصد مزارع دولاب از حصار صفوی خارج می‌شده است.

نامگذاری محله سرپولک نشان از وجود پلی در گذشته در این محله دارد، با توجه به آنچه گذشت در باره وجه تسمیه این محله باید گفت، که تهرانی‌ها به لهجه قدیم پل را «پول» می‌خواندند و بنا بر عادت معمول ایشان (و بر خی مناطق دیگر) در نامگذاری جای‌ها کلمه «سر» را به نشان تاکید در تعیین محل به کار می‌بردند، مانند «سرگوگل»، «سر آسیاب» و ... یعنی در گذشته‌های دور در محل «سرپولک» پلی شمالی – جنوبی واقع بوده و از دیگر سوی کوچک بودن پل سبب افزودن حرف کاف در انتهای کلمه به وجه تصغیر است، که بعد‌ها با از میان رفتن مسیر رود خانه به سبب خشک شدن بر اثر مصرف آب در بالا دست آن، تخریب شده است.

خلاصه اینکه، «سر پولک» با ترکیب سر (= کلمه تاکید)، پول (=پل) و کاف (علامت تصغیر) تشکیل شده است. بعد‌ها به سبب مصرف آب در بالا دست، رودخانه خشک شد، و اراضی مسیر آن ساخته شد و در پی آن پل موصوف هم از میان رفت، لیکن نام «سرپولک» در فصل مشترک دو محله عودلاجان و بازار به یادگار ماند.

 سوای این پل، در حصار صفوی (خیابان‌های امیر کبیر، ری، مولوی و وحدت اسلامی محیط حصار صفوی بوده است) پل‌های دیگری هم بود، که در جنوب ارگ سلطنتی قرار داشت و زمانی تنها راه ارتباط ارگ با شهر را تشکیل می‌داد. این پل که بر خندق گرداگرد حصار ارگ احداث شده بود، چوبین و با نام (تخته پل) خوانده می‌شد.

رضاقلی‌خان هدایت، در روضه‌الصفا در توصیف خیابان جبه خانه (بوذر جمهری = 15 خرداد) از این پل چنین یاد می‌کند:

«این خیابان که از زیر ساختش خندق جنوبی ارگ و افزودن خندق بر آن در زمان ناصرالدین شاه پدید آمده قبلاً با پل چوبی به نام تخته پل که روی خندق بسته شده بود .‌..»

 هنگامی که هنوز حصار صفوی خراب نشده بود، در ضلع شمالی حصار در مدخل خیابان الماسیه (= باب همایون = جنوب غربی میدان توپخانه فعلی) پلی روی خندق شهر قرار داشت. این پل چوبی را افاغنه در اواخر صفویه که در تهران مستقر شدند، احداث کردند. در عصر ناصری وقتی که سطح شهر گسترش یافت و حصار ناصری بنا شد، همزمان با خراب کردن حصار صفوی و پر شدن خندق شهر این پل هم از میان رفت. دوستداران تاریخ تهران به لطف هنر «ژول لوران» نقاش فرانسوی، می‌توانند، شمایی از این پل و دروازه اسدالدوله (= دروازه دولت) و حتی امام زاده غیبی را که اکنون دیگر وجود ندارد، در تابلویی از این نقاش که به سال 1264 قمری برابر با 1848 میلادی کشیده شده است، ببینید.

در تهران قدیم، افزون بر این دو پل باز هم پل‌هایی وجود داشت. می‌دانیم که مقابل دروازه‌های عتیق تهران (دروازه‌های شمیران اول پامنار، قزوین میدان شاهپور یا وحدت اسلامی ، حضرت عبدالعظیم چهارراه مولوی و دولاب اول بازارچه نایب‌السلطنه) و نیز دروازه‌های ناصری (شمیران، دولت، یوسف‌آباد، باغشاه، قزوین، گمرک، خانی‌آباد، غار، حضرت عبدالعظیم، راه آهن، مشهد یا خراسان، دولاب ودوشان تپه) پل‌هایی قرار داشت، که روی خندق شهر احداث شده بود.

 بجاست که یادآور شویم در محله پل چوبی علاوه بر پل دروازه شمیران، در محل فعلی میدان ابن سینا به فاصله کمی در شمال آن پل دیگری بود، که بر شاخه‌ای از رودخانه فصلی بر سر راه روندگان به شمال قرار می‌گرفت.

بعد از اینکه حصار صفوی به سال 1284 قمری (تا 1286) به فرمان ناصرالدین شاه خراب شد، تا حصار جدید بنا شود، دروازه عتیق شمیران در ابتدای خیابان پامنار نیز برچیده شد و دروازه جدید شمیران را در محل فعلی میدان ابن سینا ساختند. مقابل این دروازه پلی از آجر سنگ و ساروج چونان دیگر پل‌های حصار ناصری بنا کردند. لیکن خارج از حصار ناصری و به فاصله‌ای از دروازه شمیران بر شاخه‌ای از رودخانه شمیران پلی از چوب وجود داشت، که بعد‌ها از میان رفت. محله پل چوبی نام خود را از آن به یادگار دارد.

گو اینکه در تهران قدیم هم بنابر عادت معمول و رایج اغلب آبادی‌های کوهستانی گستره تهران، که پل‌ها را از چوب می‌ساختند، پل چوبی وجود داشت، ولی پل‌های حصار ناصری دارای چند دهانه طاق و از اجر و سنگ و ملات و گچ و ساروج احداث شده بود. در گستره تهران و ارتفاعات البرز آبادی‌هایی بسیار وجود دارد، که در هر کدام هنوز دست کم یکی دو پل چوبی رفت و آمد مردم را از رود‌ها و نهر‌ها ممکن می‌سازد.

در پایان جای دارد، که به هنر معماری ایرانیان باستان در ساختن پل‌های عظیم اشاره کنیم. پل، سازه‌ای پیچیده و بسیار حساس دارد و اجداد ما این لیاقت را داشتند، که در میان ملل جهان صاحب این دانش ارزشمند باشند. در سراسر ایران زمین فراوان است، پل‌هایی که قرن‌ها در مسیر راهها و شریان‌های این آب و خاک پابرجا مانده است. از آن جمله پل دزفول در خوزستان است که 1700 سال از زمان احداث آن می‌گذرد پلی که هفده قرن پیش از آجر و سنگ و ساروج شاخته شده و برای رفت و آمد آدمی و وسایل نقلیه آنزمان در نظر گرفته شده بود، امروز نیز اتومبیل‌ها از روی آن می‌گذرند. این شاهکار ایرانیان برای کارشناسان بتون امروزی اعجاب آور است، که چطور این سازه توانسته است، مقاومت خود را قرن‌ها حفظ کند و ترکیب ماده چسبنده ساروج که سنگ‌های پایه‌های پل را به هم چسبانده و در مقابل آب تا امروز پا بر جا مانده و از میان نرفته، بیش از طراحی و معماری این بنای ارزشمند موجب حیرت همگان شده است. از این دست پل‌ها در اقصی نقاط ایران فراوان است.

در بیان این مطلب به دو نکته باید توجه داشت؛ نخست آنکه به نظر می‌رسد. امروز باید از رفت و آمد اتومبیل‌ها بر این پل باستانی و ارزشمند جلوگیری کرد تا این اثر گرانقدر همچنان غرورآفرین در پهنه این مرز و بوم سرافرازی کند. دیگر آنکه وجود این پل و بناهایی نظیر آن می‌تواند معماران و سازندگان ساختمان‌های امروزی را درسی باشد عبرت آموز تا عمر بناهای کنونی از عدد تمسخر آمیز بیست یا سی سال فراتر رود.

بیشتر بخوانید: