جمعه, 31 فروردین 1403

جراحان زن در تهران قدیم

اشتراک‌گذاری این مطلب: WhatsappTelegram
جراحان زن در تهران قدیم

زن به روزگار گذشته وضعی متفاوت با امروز داشت. در میان اقوام گوناگون و شهر‌های مختلف و روستا‌ها نقش زن، همانند نقش او در تهران نبود. زنان روستایی نقش مهم‌تری در گردش زندگی خانواده داشتند.

 گو اینکه نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل می‌دادند، ولی در فعالیت‌های اجتماعی نقش بسیار کوچکی داشتند، که آن هم بنابر مقام و جایگاه خود و در شهر یا روستا و ...  تفاوت می‌کرد. البته این وضع را در سراسر عالم با کمی اغماض می‌شد، دید.

هرچند زنان در قدیم فعالیت اجتماعی قابل توجهی نداشتند لیکن نباید از نقش ارزشمند و حیاتی مادرانه آنها غافل شد. بدان روزگار محور اداره داخلی خانه و عمده تربیت فرزندان به دوش مادران بود.

دیرگاهی نیست، که بشر دانسته، برای توسعه جامعه خویش، هرگز نباید نیمی از جمعیت خود یعنی زنان را از نظر دور داشت.
در تهران قدیم با وجود همه محرومیت‌هایی که دست و بال زنان شایسته و سزاوار رشد و تعالی را بسته بود، زنانی هم پیدا می‌شدند، که با وجود محرومیت‌های اجتماعی آن روزگار از تربیت و کسب علم و آگاهی غفلت نمی‌کردند.

در آن روزگار با وجود موانع حاکم بر جامعه مکتب‌خانه‌هایی بود، که زنانی دانا آن‌ها را اداره می‌کردند. این زنان اغلب همسران مردان مکتبخانه‌دار‌ها بودند و بدان‌ها ملاباجی می‌گفتند. ملاباجی‌ها به تربیت و تعلیم دختران می‌پرداختند. اداره مکتب‌خانه بدوش مردانی بود که آنان را «ملا» می‌گفتند.

حتی در ایفای نقش اجتماعی به روزگار آزادی خواهی تهرانیان پاره‌ای از زنان هم به تشکیل انجمن‌های سری دست یازیدند و بارها در کسب آزادی از چنگ استبداد نقش فعالانه داشتند و این جدا از سهم گرانقدر آنان در برانگیختن شوهران و فرزندانشان در آزادی خواهی بوده است.

مورگان شوستر آمریکایی در کتاب «اختناق ایران» می‌نویسد:

«زنان تهرانی با چادر سیاه و روبند سفیدشان در حالی که طپانچه‌هایی را در زیر چادر پنهان داشتند در مجلس حاضر شده و اجازه ورود به کارزار می‌خواستند.»

افزون بر این قیام زنان چال‌میدان را در قحطی نان در دوره ناصری، تاریخ پایتخت هرگز فراموش نخواهد کرد.

طبابت هم یکی از فعالیت‌هایی بود، که زنان تهرانی در آن دخالت داشتند. در تهران قدیم تا پیش از ناصرالدین شاه فقط «دارالشفاء» پاسخگویی معالجه تهرانی‌ها را به عهده داشت. وظیفه‌ای که در این عصر با بنا شدن «مریض‌خانه دولتی» از آن سلب شد و از آن پس ساختمان دارالشفاء که در جلوخان مسجدشاه بود به مدرسه علوم دینی اختصاص یافت.

سوای دارالشفاء و مریضخانه دولتی در این شهر حکیم‌خانه‌هایی بود که در آن‌ها طبیب‌های سنتی با نام «حکیم» یا «حکیم‌باشی» به معالجه مردم می‌پرداختند. علم آن‌ها خلاصه می‌شد از علوم قدیمی بر گرفته از دانش پزشکان دانشمند ایرانی از قبیل ابن‌سینا، رازی و ... که سینه‌به‌سینه از پدران خود دریافته بودند و دارو‌های گیاهی موجود در ایران. البته با وجود فاصله زمانی از روزگار زندگی آن بزرگان و تغییراتی که در این مدت به هنگام نقل آموخته‌ها گریبانگیر حکیم‌باشی‌ها شده و نبود مراجع ثبت آن آگاهی‌ها و ضبط و نگاه داشت نتایج آزمایش‌ها و آثار معالجه‌ها یعنی نبودن دانشگاه و مدارس علمی – پزشکی، گاه نه تنها به آموخته‌های خود از دانش‌های آن بزرگان چیزی اضافه نکرده بودند بلکه چه بسا به عکس توصیه آن‌ها عمل می‌کردند. به هر روی این گروه از حکیم‌باشی‌ها هم پیش و پس از تشکیل بیمارستان‌های آکادمیک در تهران در معالجه مردم دخالت داشتند.

بدان روزگار شرایطی خاص بر معالجه زنان با توجه به فرهنگ اجتماعی حاکم بود. مردان چه حکیم‌باشی‌ها و بعد‌ها پزشکان فرنگی بر کلیه بیماری‌های زنان دخالت نداشتند.

اعتماد‌السلطنه، در روزنامه خاطرات خود از خود داری زنان از تزریق به وسیله پزشکان مرد تذکر داده است. دکتر پولاک در این‌باره می‌نویسد:

«حکیم‌باشی فقط به دستور و اجازه صریح شاه اجازه می‌یابد به اندرون برود خواجه‌ای که راهنمای حکیم‌باشی است در آستانه در فریاد می‌کشد «برو» و بلافاصله همه زنان ساکن اندرون همچون آهو به اتاق‌های مختلف خود پناه می‌برند .‌.‌.» / سفرنامه، ص 407.

طبابت و معالجه زنان تا حد امکان بر دوش زنان بود و به طور کلی زایمان را ماماها بدوش داشتند ، زنانی که علم خود را بر اثر تجربه و کسب آگاهی‌های سینه‌به‌سینه آموخته بودند. دکتر پولاک می‌آورد: «ماما‌ها هم زایمان را انجام می‌دادند و هم حتی‌المقدور به نحوی بی‌ضرر کار سقط جنین را مباشرت می‌نمایند.» / سفرنامه، ص 405.

در مورد بیماری‌های دیگر نیز زنان در الویت بودند به طوری که پاره‌ای از جراحی‌ها را زنان انجام می‌دادند و نکته جالب توجه این که دو تن از این جراحان زن به قدری در تهران قدیم به شهرت رسیده بودند، که دکتر پولاک طبیب ناصرالدین شاه هم از آنان یاد کرده است:

«..‌. جراحی‌های کوچک در مورد زنان، بیشتر توسط جراحان زن انجام می‌گیرد و از این جراحان زن دو تن در تهران به داشتن مهارت شهرت خاص دارند با وجود این اغلب و بیشتر در موارد خطرناک از جراحان مرد کمک می‌طلبیدند. بدین ترتیب هم بود، که به من اجازه میل زدن مجرای بول عمل سنگ مثانه دختران و زنان حتی در مورد طبقات ممتاز داده می‌شد.» / همان، ص 402.

بیشتر بخوانید: