«انگوری، آی انگوری، مثل چراغ زنبوری، بیا که باغت آباد شه، چه انگوری آوردهام ...»
این عبارات آهنگین که با صدایی رسا و آوازگونه، صبحهای کوچه پس کوچههای تهران دست کم 50-60 سال پیش را پر میکرد، از حنجره مردان زحمتکشی خارج میشد که انگور فروشی دورهگردی را برای کسب درآمد برگزیده و رزق و روزی حلال را برای زن و بچه خود انتخاب کرده بودند. این شیرمردان برای انجام حرفه و کار خود یک الاغ داشتند و دو جعبه چوبی و یک خروار غیرت. در تهران قدیم مردم مانند دیگر شهرها دارای اندیشههای پاک و رفتار و گفتاری برگرفته از فرهنگ اصیل ایرانیان پاک نژاد بودند. هر کس در حد توان خود از راهی که برمیگزید، سعی در کسب و کار حلال داشت و از همه مهمتر در کارش صبور بود و چون جوانان امروز عجول نبود و یک شبه نمیخواست، صاحب هر آنچه که نداشت، شود.
مردم به آنها انگوری میگفتند. تا صدای دلنشین آنها طنینانداز کوچهها میشد، زنان که بیشتر مشتریان آنها بودند، سبدی، ظرفی را برداشته و چادر دمدستی را نصفه نیمه سر کرده و از خانه بیرون میزدند تا چند چارک انگور از آنها بخرند. انگورهایی که انصافاً امروزه هرگز در میوه فروشیهای محله پیدا نمیشود. انگورهایی تازه که چوب خوشههایش به سبزی برگ مو بود. در گذشته وسعت تهران همان محدوده مرکزی تهران امروز بود و بسیاری از آبادیهای اطراف نظیر طرشت، پونک، فرحزاد، کن، آبادیهای شمیران و شهرری و غیره به تهران نپیوسته بود و در بیشتر این آبادیها و البته دهکدههای کرج و شهریار و ورامین انواع انگور، مانند عسگری، ریش بابا، صحابی، مهدیخانی، شاهانی، یاقوتی و ... کشت میشد و انگوریهای زحمتکش در نخستین ساعات بامداد با الاغ خود به باغهای دهات اطراف میرفتند و انگور روزانه خود را از باغداران میخریدند و پیاده به دنبال الاغشان به سمت تهران حرکت میکردند تا بتوانند در ساعات اولیه روز انگور تازه را به مردم عرضه کنند.
جعبههای انگورفروشان که این روزها دیگر نمیبینیم، شکل خاصی داشت. از چوب نراد ساخته شده بود و شکل هرمی داشت، با ارتفاع تقریبی 80 سانتیمتر و از چهار پایه ضخیم عمودی که تختههای افقی آنها را به هم متصل میکرد، تشکیل شده بود، به صورتی که قاعدهاش کوچکتر از دهانه گشادش بود.
این نکته را باید افزود که در آبادیهای مرتفع شمیران مانند سولقان، آهار، شکراب، باغ گل، ایگل و ... به سبب سرمای هوا، کشت انگور مرسوم نبود. انگور در آن مناطق نمیرسید و بیشتر غوره عسگری به دست میآمد و از آن آبادیها، آلبالو و گیلاس نوبرانه به بازار تهران عرضه میشد.
خوب حال پس از شرح اولین «انگوری» باید به انگوریهای دیگری هم در تهران قدیم اشاره کنیم. اگر به نقشههای تهران قدیم و اسناد تاریخی آن زمان نظر افکنیم، چندین باغ و خیابان را با نام «انگوری» درمییابیم که اینک به شرح آنها میپردازیم:
1. باغ انگوری در جنوب شرقی میدان کنونی محمدیه، زمانی که هنوز میدان ساخته نشده بود و تنها محوطهای برای انجام اعدامهای دولتی بود و خیابان مولوی هم احداث نشده بود و قسمت غربیاش به نام خیابان معیرالممالک و قسمت شرقیاش به صورت نامنظم به نام خیابان جلو قبرستان شهرت داشت، خیابانی از محوطه اعدام به جنوب کشیده شده بود با نام قاپوق. در این خیابان قواره اول ضلع شرقیاش عمارت بزرگ و مفصل قوامالدوله در میان باغ طراحی شده وسیعش واقع بود و در جنوب و مجاور آن باغ، باغ دیگری قرار داشت که ضلع شمالیاش باغ قوامالدوله، ضلع غربیاش خیابان قاپوق و قسمتی از ضلع جنوبیاش عمارت اسکندرخان و بخشی از ضلع شرقیاش اراضی یخچال حاج باقر بود.
این باغ را بدان سبب که در آن انگور فروخته میشد و پاتوق انگورفروشها بود، «انگوری» و یا «انگورفروشی» میگفتند. مرحوم شهری، از این باغ یاد کرده است، ولی در بیان نشانی آن دچار اشتباه شده و آن را در جنوب غربی میدان محمدیه معرفی نموده است. غیر از نقشه نجمالدوله دلیل دیگری که بر وقوع باغ در شرق خیابان دلالت میکند، وجود «بنگاه انگوری» در جنوب کوچه شهید موسوی در حال حاضر است كه بازمانده همان باغ است.
زندهیاد جعفر شهری، در جلد یکم کتاب «تاریخ اجتماعی تهران»، صفحه 156 مینویسد:
«در جنوب غربی میدان محمدیه باغی بود به نام باغ انگوری که روزها در آن معامله انگور انجام میشد و شبها پاتوق دزدان و راهزنان و امثال آن همراه با زنان بدکاره و مطربها بود و گاه قتل نیز به راحتی در آنجا رخ میداد.»
2. باغ انگوری دیگری که در گستره تهران بدان برمیخوریم، در اراضی احتسابیه است که مرحوم حجت بلاغی، در کتاب خود «تاریخ تهران» بدان اشاره کرده است. احتسابیه از آبادیهای کوچک حومه شمیران و نزدیک سوهانک بوده است و به استناد گفته اعتمادالسلطنه آن را اقبالالسلطنه، وزیر قورخانه آباد کرده است، اما بعدها به مالکیت احتسابالملک درآمد و بدان سبب «احتسابیه» نام گرفت.
3. باغ انگوری دیگری هم در محل باغ فرمانفرما (کاخ مرمر سابق) در فاصله خیابان امام خمینی (سپه) تا جامی بوده است. سند ما، نقشه نجمالدوله به سال 1309 قمری است که نام قسمت شمالی خیابان ولیعصر کنونی فاصله بین تقاطع ولیعصر و امام خمینی تا خیابان وزیری فعلی حدود اراضی وزیر میرسید، به نام «خیابان باغ انگوری» درج شده است، نام این خیابان از وجود همین باغ حکایت میکند.
این باغ بزرگ مستطیل شكل همان اراضی باغ فرمانفرما است كه بعدها رضاخان آن را به خانه خود اختصاص داد و در دوران پهلوی به كاخ مرمر شهرت یافت.
در دوران ناصری باغ مزبور به برادر وزیر تهران تعلق داشت و در نقشه آن عصر «رزستان» ثبت شده است یعنی باغ انگور بوده است.