چه دانی که فردا چه زاید سحر
به مناسبت درگذشت شعبان جعفری که میگویند پس از کودتای 1332 خورشیدی به«تاج بخش» شهرت یافت، بنا داریم تاج بخشهای این دو قرن پایتخت را معرفی کنیم. البته موضوع را از منظر عقیدتی- سیاسی نمیگریم و کاری نداریم که اصولا «تاج» بخشودنی است یا گرفتنی و هر کدام از آن دو دارای چه خصوصیاتی است و آیا تاجی را که بخشیدند ماندگار خواهد بود یا خیر و یا این که به مصداق «باد آورده را باد خواهد برد» آن را باد خواهد برد و تاجی را که خود به سختی به چنگ آری، چگونه تاجی است.
بیتردید این تفاوت بسیار است. اشاره به سخن حکیم توس است:
چو فردا برآید بلند افتاب / من و گرز و میدان و افراسیاب
گو این که امروز پس از گذشت 30 سال از پیروزی انقلاب اسلامی دیگر نه تاجی مانده است و نه تاجداری که بخواهیم به آنها بپردازیم، ولی اگر تاج را نمادی از آرزوی بشر فرض کنیم، در این صورت تا پایان عمر کره خاکی میتوان سخن گهربار حکیم فردوسی را ملکه ذهن کرد و چراغ راه که در میدان زندگی، تو هستی و غول مشکلات و آن چه تو در اندیشه داری تا چگونه از آزمایش زندگی به درآیی.
در تاریخ کمی بیش از 200 ساله پایتختی تهران به چند تاج بخش بر میخوریم. دو تن در دوران قاجاریه و آخرین به دوره سلطنت محمدرضا پهلوی تعلق دارد.
اولین کسی که در تاریخ قاجاریه و تاریخ پایتختی تهران به لقب تاج بخش شهرت یافت، حاج ابراهیم (محمد ابراهیم) خان کلانتر ملقب به اعتمادالدوله است. او سومین پسر حاج هاشم و نوه حاج محمود تاجر متمول شیراز است. (مدرسه هاشمیه در شیراز از مستحدثات حاج محمود است). مورخین، حاج ابراهیم را مسبب اصلی برچیده شدن حکومت زندیه و تشکیل سلسه قاجاریه یعنی تاجور شدن آقامحمدخان میدانند و از این جهت وی را «تاجبخش» ملقب نمودهاند.
حاج ابراهیم خان کلانتر ابتدا در خدمت زندیان بود. او در سال 1200 قمری به فرمان جعفر خان زند به کلانتری شیراز منصوب شد و بعدها در دوران سلطنت جعفرخان و پسرش لطفعلیخان به مقام وزارت رسید و همه کاره ایشان شد. این وضع چند سال ادامه داشت تا این که سرانجام میان لطفعلیخان و حاج ابراهیم خان اختلاف افتاد و این اختلاف در سال 1206 قمری به جنگی علنی تبدیل شد و منجر به کشمکشهایی میان آن دو شد. درگیریهای آنان با توجه به قدرتی که حاج ابراهیم و ایادیاش در سطوح مختلف حکومتی به چنگ آورده بودند، همانقدر که پایههای حکومت لطفلیخان زند را سست و ناپایدار میکرد، به همان اندازه باعث قدرت یافتن آقامحمدخان و امیدواری او در به دست آوردن حکومت ایران شد. سرانجام با دسایس و اعمال حیلهگرانه کلانتر، لطفلیخان زند از تخت سلطنت به زیر کشیده شد و آقامحمدخان به پادشاهی ایران رسید.
پس از این آقامحمدخان، حاج ابراهیم را به وزارت خود منسوب کرد و پس از او فتحعلیشاه هم از وجود وی استفاده کرد و او را مقام صدراعظمی بخشید و ایشان بر بلندترین قله قدرت تکیه زد، ولی شاه قجر بنا بر توصیه آقامحمدخان نگران قدرت او بود و همیشه از وی که به زندیه خیانت کرده بود، واهمه داشت.
بالاخره زمانی که کلانتر مطلقالعنان ایران
و ...