تهران را این روزها از آن جهت «شهر غیبی» اش، مینامند، که اگر عملی از کسی سرزند، که مطابق عرف و شرع و قانون نباشد و او را مجازات و مکافاتی در پی باشد. کافی است، خانه و محل کارش را یک کوچه بالا یا پایینتر جابجا کند. دیگر محال است، در این شهر شلوغ، او را بتوان یافت. به اصطلاح، غیبش میزند و میشود، سوزنی در انبار کاه و ماهیای در دریا.
در تهران قدیم وضع دیگرگونه بود و خانهها و حجرهها، نسل اندر نسل به هم سپرده میشد و حسن رفتار و کردار و نیکویی پندار و گفتار ساکنین شهر آنچنان قوام و دوام داشت، که مهاجرین را هم مجبور به اطاعت از این رویه و ملزم به پیروی از این شیوه کهن میکرد. به تعبیر دیگر، اگر کسی سالها از شهر و دیار خود دور میشد، در باز گشت تقریبا همه آشنایان را در همان خانه و همان محل کار میتوانست، بیابد. چنانچه تغییر و تحولی هم بود، به سبب توسعه و تمول برخی اشخاص پیش میآمد، نه برای فرار.
تهران قدیم را به عكس تهران جدید اگر شهر غیبیاش نمیگفتند، اما آن را مکانهایی بود، که شهرت غیبی داشت. نظیر؛ باغ قیطریه امینالسلطان و یا در شمالیترین نقطه ارگ سلطنتی امامزادهای بود، به نام غیبی و یا مکانهایی دیگر که در این مقاله به طور مختصر بدانها اشاره میکنیم:
1. باغ قیطریه امینالسلطان (باغ غیبی)
میرزا علی اصغر خان پسر دوم آقا ابراهیم امینالسلطان است. او در سال 1275 قمری (سلطنت ناصرالدین شاه) متولد شد و در سال 1325 روز شنبه 21 رجب به دست عباس آقا نامی آذربایجانی (معروف شد، او به تحریک انجمن آذربایجانیها مرتکب قتل گردید) مقابل مجلس شورای ملی در ضلع شرقی میدان بهارستان کنونی با شلیک گلولهای کشته شد.
وی مدت زیادی صدراعظم ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه و سپس محمد علی شاه بود. او القابی نظیر؛ امینالملک، صاحب جمع، امینالسلطان و اتابک اعظم داشت. پدرش در دربار ناصری مدتها صاحب نفوذ بود، بنابراین از همان کودکی رموز نفوذ در دربار و شخص شاه را آموخت ـ که چیزی جز اطاعت محض از پادشاه و چاپلوسی و حفظ حقوق وی نبود، هرچند با تضییع منافع ملت و مملکت توام باشد ـ و در این راه صاحب ثروت و قدرتی فراوان شد.
وی در تهران و اطراف، املاک زیادی داشت، برخی از آنها عبارتند از:
پارک اتابک که اکنون در اختیار سفارت دولت روسیه در خیابان چرچیل است و باغ و عمارت دیگری در شرق اوایل خیابان فردوسی فعلی و نیز املاک دیگری در اطراف سر قبر آقا و همین طور باغ بزرگی در قیطریه شمیران که در این مطلب به معرفی بیشتر آن میپردازیم:
باغ قیطریه که به «باغ غیبی» معروف بود، همان پارک قیطریه (بوستان قیطریه) کنونی است. این باغ در تپههای باستانی و کهنسال قیطریه و در غرب چیذر و جنوب شرقی تجریش و در منطقه یک شهرداری تهران قرار دارد.
باغ را امینالسلطان در دوره ناصری خرید. در ابتدا باغ بدین شکل نبود. بلکه او دو قطعه باغ متعلق به نظامالدولـه و آصفالسلطنه و مقداری هم از اراضی مجاور را خرید و آنها را ادغام کرد و باغی وسیع (پارک کنونی قیطریه) را پدید آورد.
درختان کهنسال نارون و چنار وته (داغداغان) نشانگر قدمت بیش از یک صد و سی چهل سال باغ میباشد. در حقیقت درختان كهنسالتر از زمان مالكیت او تا کنون است. بدین معنا که وقتی امینالسلطان باغ قیطریه را ساخت، درختان کهنسالی از باغهای خریداری شده در این اراضی وجود داشته، همان درختانی که اکنون وجود دارد و سن آنها بیش از صد و سی چهل سال است.
امینالسلطان پس از خریداری آنجا، مبادرت به احداث عمارت بیرونی و اندرونی و غیره در آن کرد. این باغ بدان سبب به باغ غیبی شهرت پیدا کرد، که وقتی امینالسلطان به دور از اغیار، قصد عیشونوش داشت، بی سر و صدا از عمارت شهریاش بیرون میزد (غیبش میزد) و بیخبر به فضای روح انگیز باغ و سایه سار درختان و نغمه خوانی دل انگیز بلبلان، در این باغ پناه میبرد. از این روی دوستان و آشنایان خوش ذوق با خبر از موضوع آنجا را «باغ غیبی» میخواندند و این نام بعدها شهرت فراتری یافت.
باغ غیبی امینالسلطان که دارای قنات آبی بود و هست، بعدها در اختیار قدرتمندان دولتهای بعدی قرار گرفت. افرادی نظیر؛ وثوقالدوله، شهاب الملک، صارمالدولـه، حاج علی نقی خان سردار اسعد بختیاری، سپهبد زاهدی هنگام نخست وزیری، از آن استفاده کرده و در آنجا اقامت گزیدهاند، حتی احمد شاه هم یکی دوباره برای اقامت کوتاه به آنجا رفته است. این وضع ادامه داشت، تا اینکه پس از انقلاب اسلامی، شهرداری آنجا را تملک نمود و به پارک (بوستان) و فرهنگسرا تبدیل کرد.
2. امامزاده غیبی
این امامزاده اکنون وجود ندارد. ولی محل آن در شمالیترین نقطه در ارگ سلطنتی و مجاور ضلع شمالی حصار ارگ (صفوی) بود، جایی در شرق دروازه اسدالدوله. (دروازه اسدالدوله در مدخل خیابان باب همایون بود، که در دوران تصرف تهران توسط افاغنه به وسیله ایشان ساخته شده بود. بعدها در دوره قاجاریه با تغییراتی به دروازه دولت تغییر نام یافت.) در باره وجه تسمیه آن جز گمانههایی سندی وجود ندارد.
امامزاده غیبی در جریان احداث میدان توپخانه (سپه = امام خمینی) همراه با دروازه دولت تخریب شد و اثری از آن جز در صفحات تاریخ باقی نماند. نگارنده گمان میکند، آن امامزاده در کنار رودخانه شمیران (پس قلعه) که در این نقطه به آبادی تهران وارد میشده قرار داشت و شاید بتوان قدمت آن محل را به دوران پیش از اسلام متعلق دانست.
3. مرحوم مصطفوی، باستانشناس از امامزاده غیبی دیگری در کنار خیابان جلیلآباد (خیام کنونی) مجاور دیوار غربی قورخانه جدید یاد میکند. همان امامزادهای که در نقشه نجمالدوله چاپ سال 1309 قمری درج شده است. نمیدانیم که آیا هنگام ترسیم نقشه در تعیین محل امامزاده اشتباه شده (صائبتر است) و منظور همان امامزاده غیبی مجاور دروازه اسدالدوله یعنی ضلع شرقی قورخانه است یا خیر.
4. از امامزاده دیگری در تهران داخل حصار صفوی و در محله بازار عباسآباد به نام امامزاده غیبی یاد شده، که گمان میرود، همان باشد، که زنده یاد حجت بلاغی بدون ذکر اطلاعات دیگری به مساحت هزار متر در بخش هفت تهران معرفیاش کرده است و ما متأسفانه آگاهی بیشتری از آن نداریم.
5. امامزادهای هم با شهرت غیبی در شمال گستره تهران و خارج حصار صفوی و در آبادی جماران شمیران میشناسیم، که به دو نام امامزاده غیبی یا «درخت زیارتک» مشهور است.