پنجشنبه, 19 مهر 1403

توپ مروارید

اشتراک‌گذاری این مطلب: WhatsappTelegram
توپ مروارید

یكی از اهدافی كه در سلسله مقالات «تاریخ تهران» دنبال می‌شود، شناخت گذشته نه چندان دور تهرانیان است. تا از این رهگذر ضعف و قوت تاریخی مان را بهتر بشناسیم و نه از سر خود شیفتگی بگوییم فقط «هنر نزد ایرانیان است و بس» و یا از دیگر سوی توانایی‌هایمان را دست كم بگیریم كه در برخورد با فرهنگ زورمدارانه بیگانه از خویش بی‌خویش شویم و دربست خود را در اختیارشان قرار دهیم، بلكه باور كنیم كه ملتی بزرگ بوده و هستیم و با صحه گذاردن بر تمامی فراز و فرود‌ها، ما در جهان كسی هستیم و این خود باوری پیش‌نیاز به خصوص جوانانمان در برخورد با تمدن غرب در عرصه جهانی است. اگر ایرانی دوره قاجاریه تحقیر غرب را پذیرفت و اگر از تضاد و برخورد دو فرهنگ شرق و غرب به دلایل متعددی به هوش نیامد و درس عبرت نگرفت امّا امروز برای جوانان این سرزمین روز دیگری است.

در این مقاله به معرفی  توپ مرواریدی خواهیم پرداخت كه در تاریخ تهران فقط یك شئ نیست بلكه نمادی از فرهنگ و باور مردمانمان است. توپ مرواریدی كه از فرط شهرت نه تنها در آثار معاصرانی نظیر صادق هدایت و ... راه برده كه كمتر می‌توان جهانگرد و سیاحی را یافت كه در آن دوران پا به خاك تهران گذاشته باشد و از آن یاد نكرده باشد. برای شناخت توپ مرواریدی كه شهره خاص و عام است. باید صبوری كرد چون هر كه از آن یاد كرده از دری وارد شده و سخنی گفته است.

بنابراین در تشخیص سره از ناسره باید دقت بیشتری كرد. از این روی ابتدا به نوشته‌ها و اسناد مختلفی كه گاه با هم مغایرت دارد اشاره می‌كنیم و سپس تاریخچه واقعی آن را بازگویی می‌نماییم، ولی پیش از ورود بدان مبحث از باور مردم و رفتارشان با توپ مروارید سخن می‌گوییم كه تنها فصل مشترك نوشته‌های بیگانه و آشنا است.

 تهرانی‌های قدیم به چشم تقدیس به توپ مروارید می‌نگریستند و در روز‌هایی نظیر چهارشنبه سوری و شب 27 ماه رمضان و شب‌های قدر به آن دخیل می‌بستند و به ویژه دختران و زنان بی‌فرزند از زیر لوله آن دعاكنان با تنی لرزان می‌گذشتند بدان امید كه هر چه زود‌تر دختران را بخت گشوده شود و زنان را فرزندی آید. جدا از این اعتقاد «توپ مروارید» كاركرد دیگری هم داشت، گاه این توپ پناهگاهی بود برای مجرمین و محكومین در بست‌نشینی و یا حاجت‌روایی گروهی گرفتار. از یاد نبریم كه امیركبیر در دوره خود بست‌نشینی را در همه جا از آن جمله در زیر توپ مروارید موقوف كرد. ولی بعد از او باز هم این رسم برقرار شد و تا زمان رضاشاه كه توپ را از میدان ارگ بردند حكمفرما بود.

احمد شاملو از آن با ذكر چندین روایت چنین یاد می‌كند:

1. آن را شاه عباس به سال 1622 میلادی از پرتقال‌ها در جزیره هرمز به غنیمت گرفته.

2. نادرشاه از هندوستان آورد.

3. به دستور كریم‌خان زند در شیراز ریخته‌اند.

اما حقیقت آن است كه اسماعیل اصفهانی نامی به دستور فتحعلی‌شاه آن را ریخته و ملك‌الشعرای صبا درباره‌اش گفته:

الغرض طبع صبا از پی تاریخش گفت / شاه توپ ملك روی زمین آمد این

مردم در باره‌اش می‌خواندند:

ای توپ تن طلایی / از غم بده رهایی

بختی جوون و نون‌دار / روزی بكن زجایی

ای توپ، چارها كن / كارم گره‌گشا كن

صد تا گره به هر نخ / من می‌زنم تو واكن

همچنین در لغتنامه دهخدا آمده: «توپ بزرگی در ارگ تهران كه سابقا" زنان به شب چهارشنبه سوری برای بخت‌گشایی از زیر آن می‌گذاشتند.»

ویلیام جكسون آمریكایی آرد: «در میدان ارگ یا میدان شاه در كنار حوض بزرگ و توپ عظیمی قرار دارد كه بدان توپ مروارید گویند ... وجودی نیمه مقدس دارد و جنایتكاران بدان پناه می‌برند ... و در نتیجه خرافه‌پرستی و مردم معجزاتی بدان نسبت می‌دهند.»

اوژن فلاندن هم در سخن از آن توپ آورده است:

«توپ مروارید یكی از مظاهر و محل‌های بست‌نشستن در روزگار قاجاریه در تهران بوده است.»

جعفر شهری از آن چنین یاد می‌كند:

«دختران و زنان به نیت حاجت‌روایی و بخت‌گشایی از سر و كول توپ مروارید بالا رفته و چارقد و پارچه و لباس به چرخ‌هایش دخیل می‌بستند و اراذل و اوباش هم به هوای زنان در اطراف آن پرسه می‌زدند.»

لرد كرزن انگلیسی هم درباره آن می‌نویسد:

«... توپ عظیم برنجی است موسم به توپ مروارید كه همواره در تهران مكان مقدس بست برای مجرمان فراری است و پناهگاهی واقعی بوده است.»

حسین كریمان در كتاب «تهران در گذشته و حال» آرد:

«... دهانه این توپ در آغاز با یك رشته مروارید مزین شده بوده است و وجه تسمیه آن به نام مروارید از آن روست ...»

ارنست اورسل فرانسوی می‌نویسد:

«توپ مروارید را شاه عباس در جزیره هرمز به غنیمت گرفته و روی سكوی كم‌ارتفاعی میان حوض و نقاره‌خانه گذاشته بودند ...»

حجت بلاغی هم از آن چنین سخن گفته است:

«توپ مروارید به امر فتحعلی‌شاه در 1233 قمری ساخته شد ... در زمان رضاشاه در مدخل محوطه باشگاه افسران قرار دادند ... این توپ را شاه عباس از پرتقالی‌ها گرفت و به شیراز برد و آقامحمدخان از شیراز به تهران آورد ...»

مادام كار لاسرنا هم این توپ را به شاه عباس نسبت داده و می‌نویسد:

«در سال 1614 میلادی (1023قمری) بین شاه عباس كبیر و دولت انگلستان به منظور راندن پرتقالی‌ها از هرمز قراری بسته شد و این توپ مربوط به آن دوران است ...»

ناصر نجمی هم از قول ژرژ كپل انگلیسی همین قول اشتباه را نقل كرده:

«توپ عظیمی به چشم می‌خورد كه از لطفعلی‌خان آخرین پادشاه زند به غنیمت گرفته است ...»

اما واقعیت امر این كه «توپ مروارید» مربوط است به دوره فتحعلی‌شاه كه به فرمان او در سال 1233 قمری در اصفهان ریخته و سوار شده و سازنده توپ استاد اسماعیل ریخته‌گر اصفهانی است در داخل ترنجی روی توپ مروارید به ماده تاریخ آن اشاره كرده كه آن هم بر روی لوله توپ به‌طور برجسته حكاكی شده است:

«الغرض طبع صبا از پی تاریخش گفت / شاه توپ ملك روی زمین آمد این (1233 قمری)

این توپ در دوران قاجاریه بر سكویی به ارتقاع یك متر كنار حوض در میدان ارگ) میدان شاه = میدان توپ‌خانه قدیم) قرار داشت تا این كه در دروه رضاشاه پس از احداث ساختمان باشگاه افسران در خیابان قوام‌السطنه توپ مروارید به آنجا منتقل شد و بر سكویی در مدخل آن باشگاه قرار گرفت.

وجه تسمیه آن به سبب تزیین آغازینش با یك رشته مروارید بوده است.

مشخصات توپ 10/5 متر طول، 38 سانتی‌متر قطر سر لوله و 60 سانتی‌متر قطر انتهای لوله است.

بیشتر بخوانید: