«هر دم از این باغ بری میرسد»
در مطلب «پل امیر بهادر» شادمانه از حفظ و باقی ماندن دستکم نام «پل امیر بهادر» تا امروز با اینکه دیگر از آن بنا اثری بر جا نمانده اظهار خوشوقتی نمودیم و نوشتیم:
«... اما هویت شهرها مقوله دیگری است. آن را آثار طبیعی حفظ شده، و بناهای بر جای مانده، از مردمانی که در گذشته زیستهاند، و رفتار و کردار آنان که در آن زیست میکنند، تعریف میکند. بر این اساس هر نسلی وظیفه دارد، هر آنچه را که از پیشینیان برگرفته بیکم و کاست به نسل بعد تحول دهد، و در این رهگذر آثار زبده خویش را نیز بدان بیفزایند.
حفظ آثار طبیعی شهرها نظیر درهها، رودها، کوهها، درختان کهنسال و غیره و نیز بناهای گذشتگان و آیین و رسوم و هر آنچه بدیشان تعلق دارد، از وظایف نسل حاضر است. حفظ نام خیابانها و کوچهها و غیره هم از همان وظایف شهروندی است ... و باید دانست، که این تنها از وظایف شهرداری، میراث فرهنگی و دیگر سازمانها نیست، بلکه یکیک اهل آن شهر در این وظیفه سهیماند.
... ولی «گوش شیطان کر» نام آن پل هنوز برگی از تاریخ تهران قدیم را باز میگوید و خدا را شکر، سرای امیربهادر هم برجاست. خانه قدیمی و بزرگی که در سال 1346 خورشیدی / 1967 میلادی، انجمن آثار ملی آن را خریداری کرد، و پس از تعمیر و بازپیرایی و حتی اصلاحاتی در آنجا استقرار یافت. این بنا با شماره 4411 در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت.
عمارت امیربهادر مانند دیگر عمارات رجال دوره قاجاریه بسیار مفصل و وسیع و به روزگار خود درخور زندگی عریض و طویل وزیر دربار بوده است.
این سرای، شامل چند دستگاه خانه بزرگ و دیگر بخشهایی همچون؛ اندرونی، بیرونی، دیوانخانه، حسینیه، حیاط خلوت، گرمابه، اصطبل و دیگر نیازمندیهای زندگانی این گونه افراد است ...»
ولی گویا:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست آنچه البته بجایی نرسد فریاد است
با اینکه این بنا از آثار ثبت شده تهران است و طبق قانون باید اصل بنا و حریم آن مطابق آنچه در قانون آمده حفظ گردد، اما باز با زیر پا نهادن قانون توسط جمعی قانون شکن حریم این عمارت مورد تعرض واقع شده است:
«... تهران (خبرگزاری میراث فرهنگی) فاطمه علی اصغر _ خانه "امیر بهادر" وزیر جنگ محمد علی شاه، با ویرانی حمام صد ساله مجاور آن و ساخت آپارتمانی با ارتفاعی بیش از 9 متر شکسته شد.
«مهدی معمارزاده»، ناظر فنی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران با اعلام این خبر گفت: «به رغم نامهنگاریهای بسیار با شهرداری منطقه 11، با مجوز این ارگان دولتی حمام قدیمی خیابان سرهنگ بشیری تخریب شد و مالک شخصی در حریم تاریخی خانه ثبت شده در فهرست آثار ملی امیر بهادر شروع به ساخت و ساز کرد.»
وی با تاکید بر ویژگیهای قاجاری این بنای دیرینه گفت: «این اقدام حتما از سوی دفتر حقوقی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران پیگیری میشود زیرا عرصه و حریم منظری یکی از بناهای تاریخی مهم تهران به شدت مورد آسیب قرار گرفته است.»
خانه امیر بهادر 4 سال پیش به دلیل دارا بودن بسیاری از ارزشهای معماری دوره قاجار در زمره آثار ملی ایران با قدمتی 100 ساله جای گرفته و متعلق به امیر بهادر وزیر جنگ محمد علی شاه است.
این بنای تاریخی از سال 1301 انجمن مفاخر ملی ایران است و در سال 1304 به بعد نیز تبدیل به انجمن آثار مفاخر ملی ایران شد.
بعد از انقلاب نیز این انجمن تعطیل شد و تا سال 1363 و پس از این تاریخ نیز بار دیگر با تصویب شورای انقلاب با عنوان انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به کار خود به عنوان انجمنی فرهنگی - علمی ادامه داد.
به گفته مسئول روابط عمومی این انجمن پیش از اینکه اقدام تخریب حمام دیرینه مجاور این بنا انجام بگیرد انجمن تصمیم داشت این بنا را خریداری و به مجموعه اضافه کند اما به دلیل نبود اعتبارات لازم این اقدام با مشکل مواجه شد.
این مسئول اعلام کرد بارها با نهادها، ارگانها و سازمانهای متعدد چون سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، شهرداری، نهاد ریاست جمهوری در زمینه خرید این حمام تاریخی و پیوند آن به مجموعه تاریخی امیر بهادر مکاتبه شده اما متاسفانه هیچگونه همکاری در این زمینه صورت نگرفته است.
وی افزود: «از 6 ماه پیش عملیات تخریب این بنا آغاز شد و مالک شخصی با مجوز شهرداری اقدام به بلند مرتبه سازی در حریم این عمارت قاجاری کرد و هیچ گونه برخوردی قانونی هم با این فرد صورت نگرفت.»
به گفته این مسئول روابط عمومی برنامههایی که در حال حاضر در انجمن در حال برگزاری است، بسیار گسترده بوده و گاهی جلسهها و همایشهایی با حضور بیش از 700 - 800 نفر برگزار میشود که بنای ساختمان امیر بهادر تاب این جمعیت را نداشته و احتمال فروریزی سقف آن وجود دارد.
وی وجود کتابخانه در طبقه دوم این بنا را یکی دیگر از مشکلات آن دانست و به میراث خبر گفت: «خرید و مرمت حمام تاریخی مجاور خانه امیر بهادر میتوانست اقدام مهمی برای نجات بخشی این خانه 100 ساله و گسترش فعالیتهای انجمن باشد که سرانجام فدای سودای بلندمرتبه سازان تهران شد.»