بسیاری از نقاط مرکزی تهران از دوران قاجاریه تاکنون چندین بار دستخوش تغییرات، تخریب، ساختوساز شده و آنچه را که امروزه تهرانیان از بناها نظاره میکنند، هیچ ربطی به گذشتگان ندارد، یعنی نه تنها از معماری دلنشین و بناهای چشمنواز آجری گذشته خبری نیست، بلکه نامهای معابر و عمارات آن روزها هم با درگذشت آن آدمها از یاد رفته و از در و دیوار پاک شدهاند. همان بلایی که بر سر قبر آدمها و استخوان و تن آنها آمده است. یعنی هجوم خانهسازی تهران امروز، قبرستانهای نه، هزاران سال پیش که قرن پیش را یکجا بلعیده و نابوده کرده است، با همه آدمهایش، سنگها و نامهایش. بسیاری از تهرانیانی که اجدادشان دستکم از دوره قاجار در این شهر ساکن شدهاند و اکنون در محله بازار و سنگلج و عودلاجان و ... زندگی میکنند، شاید ندانند که در کوچه و خیابانی که عبور میکنند یا خانهای که سکوت دارند، ممکن است در زیرزمین آنجا قبور اجدادشان واقع باشند. چرا که در تهران قدیم داخل حصاری صفوی، گورستانهایی در همین محلهها بود نظیر گورستان سید ولی یا سید ناصرالدین یا گورستان قاسمآباد اول پامنار و ... که امروز از آنها اثری نیست. همه را از میان بردهایم. یعنی تهرانیها آرامگاه ابدی عزیزان خود را نه تا ابد که حتی بیش از چهل-پنجاه سال نتوانستند نگهداری کنند. مثلاً هیچ تهرانیای نمیداند قبر اجدادش کجاست زیرا تمام گورستانهای تهران قدیم ساختمانسازی شده است.
با این توصیف، در کوچه پس کوچههای مرکزی این شهر شلوغ، گاه نامی، نگاه کنجکاو ما را به سوی خود میکشد که حس و حالی به ما دست میدهد كه نظیر، نامی دلانگیز و دلنشین. نامی که به موازات آرامشی که به لحاظ كهنگی خاطرهانگیزش به بیننده میدهد، گوشهای از تاریخ این شهر را برایمان زمزمه میکند. نامهایی چون گذر لوطی صالح، آب سنگلج، بازارچه معیرالممالک، آب سردار، آب منگل و ... که باید مردم و مسوولان مهربانانه و دلسوزانه پاسدارشان باشیم و بکوشیم و دستکم این بازماندگان را حفظ کنیم. دباغ خانه یکی از آن نامها است که قرنها پیش در تهران، شکل گرفته و هنوز باقی است. در این مختصر قصد داریم از «دباغ خانه» یکی از محلههای تهران قدیم یاد کنیم.
دباغ، کسی است که پوست گاو و گوسفند و ... را با مواد شیمیایی مخصوص و وسایلی خاص و با مهارت و مرارت بسیار در مراحلی دشوار آماده و برای تهیه کیف و کفش و لباس مهیا کند.
دباغ خانه، هم جایی است که دباغ تمام مراحل فرآوری پوست را در آنجا انجام میدهد.
حال اگر امکانات کم و صنعت ساده و دستی روزگار گذشته را نزد خود مجسم سازید و از میزان آلودگی پس مانده و ... این حرفه باخبر باشید، میتوانید مقدار آلودگی دباغخانههای آن روزگار را همراه با بوی بد و زنندهاش تصور کنید. از این جهت از گذشتههای دور دباغی جزو معدود مشاغلی بود که دور از محل سکونت انجام میپذیرفت. روزی که دباغ خانههای تهران کار خود را در شمال غربی محله سنگلج آغاز کردند، اگرچه این محل داخل حصار صفوی بود اما خارج از محدوده مرکزی و بسیار دور از مرکز سکونت و بازار تهرانیها به حساب میآمد، در آن زمان هسته مرکزی و سکونتی، اطراف سرپولک و شرق محله بازار و اطراف چال میدان به شمار میرفت. تاریخ دقیق شروع کار دباغی در محله سنگلج را نمیدانیم، ولی اگر فرض کنیم تهرانیها هم مانند دیگر مردم ایران پوست گاو و گوسفند ذبح شده خود را خود فرآوری میکردند. بنابراین از پیش از احداث حصار صفوی، یعنی حوالی قرن 9 قمری که تهران شکل جمعیتی خود را مانند قصبهای بزرگ و یا شهری کوچک بیش از پیش با پدید آمدن امامزادههای سید اسماعیل و یحیی و ... به دست آورد. باید بپذیریم که دباغهای تهران هم در همان سالهای قرن نهم به سنگلج آمده و در آنجا یعنی پایین دست آب سنگلج که نیاز دوم این صنعت است رحل اقامت گزیدهاند.
ما میدانیم که مجاور حصار صفوی در محلههای سنگلج و عودلاجان و شرق محله چال میدان تا اوایل سلطنت ناصرالدین شاه باغ و زمینهای مزروعی بوده است. آخرین روزهای این دوران را در اولین نقشه تهران که برزین روسی در سالهای پایانی حکومت محمدشاه (1258 قمری) ترسیم کرده است، به خوبی مشاهده میکنیم. در آن روزها هنوز بخش اعظمی از سنگلج را باغ و اراضی بایر تشکیل میداد. در این نقشه آثاری از سکونت در حوالی دباغ خانه جایی که بعدها محله دباغ خانه تشکیل یافت، نیست. ولی پس از محمدشاه در دوران ناصرالدین شاه جمعیت تهران رو به فزونی نهاد و اندکاندک باغها و اراضی بایر اطراف شهر به ساختوساز خانهها اختصاص یافت. در این دوره است که محلههای جدید تهران پدیدار شد و بر چهار محله عتیق تهران یعنی سنگلج، عودلاجان، چال میدان و بازار (جدا از محله ارگ) افزوده گشت. محلههایی که در اراضی باغهای معروف تهران با محو شدن آثار آن باغها پدید آمد. نظیر محله باغ خسروخان در جنوب محله سنگلج و محله باغ امین در شرق محله عودلاجان و ...
با مقایسه دو نقشه برزین ترسیمی سال 1258 قمری و نقشه موسیو کرشش ترسیمی سال 1275 قمری کاملاً این نکته آشکار میشود که در فاصله سالهای ترسیم دو نقشه اوایل دوره ناصری، تهران داخل حصار صفوی به شدت متحول شد و غیر از باغهای حاج کاظم و شیخ موسی و معیرالممالک در محله سنگلج و باغهای کوچک عودلاجان تمامی فضاهای غیر مسکون شهر، ناگهان به محل سکونت تبدیل شده است و بدین ترتیب تهران صاحب محلههای جدیدی از آن جمله محله دباغ خانه میشود.
حاصل سخن آن که:
- صنعت دباغی از گذشتههای دور مورد توجه ایرانیان و از آن جمله تهرانیها بوده است.
- دباغ خانه به سبب رعایت اصول بهداشتی و ... دور از محل سکونت و خارج از مناطق مسکونی دایر میشد.
- دباغ خانه تهران قدیم در شمال غربی محله سنگلج مجاور حصار صفوی و جنوب سر آب پخش کن احداث شد و ما تصور میکنیم این حادثه مربوط به قرن نهم قمری و حتی پیشتر باشد.
- محله دباغ خانه در اوایل دوره ناصری پس از تخریب باغها و مزارع کشاورزی همزمان با دیگر محلههای تهران تشکیل شده است.
- پس از بنای خانههای مسکونی در این محله و ایجاد محله دباغ خانه، تاسیسات دیگری هم در این محله ساخته شد. نظیر تکیه دباغ خانه که در جنوب محله و شمال دروازه عتیق قزوین و در جوار حصار صفوی (خیابان شاهپور یا وحدت اسلامی) واقع بود.
- دو تکه کوچههای دباغ خانه یکی شرقی-غربی و دیگری شمالی-جنوبی مورب در محله سنگلج در جنوب شرقی تقاطع خیابانهای 15 خرداد و وحدت اسلامی، یادگار محله قدیمی دباغ خانه دوره ناصری است که باید در مقام نگهداری عزیزش داریم.
- در دوره پهلوی دباغخانههای تهران به جاده رزمآرا (فدائیان اسلام) حوالی فرحآباد منتقل شدند.
در پایان چون چند بار از حصار صفوی یاد کردیم اشاره به محدوده آن را ضروری میدانیم: حصار صفوی که در سال 961 قمری گرداگرد تهران کشیده شد، محدود بود از شمال به خیابانهای کنونی امیرکبیر، میدان امام خمینی و تکه موربی كه در پارك شهر افتاده است و از جنوب به خیابان کنونی مولوی و از شرق به خیابان فعلی ری و از غرب به خیابان کنونی وحدت اسلامی.