پنجشنبه, 19 مهر 1403

دریای نور (جواهرات سلطنتی)

اشتراک‌گذاری این مطلب: WhatsappTelegram
دریای نور (جواهرات سلطنتی)

قصه‌ی خنجر الماس مگویید به ما / که در اینجا سخن از تیغ زبان می‌گذرد / صائب

الماس گوهری است سخت سپید و مشهور و بسیار گران‌قیمت. مشهورترین الماس‌های دنیا سیزده عدد است كه تاریخ ایران با سه عدد از آنها آشنایی دارد:

1. الماس دریای نور

2. الماس اورلف

3. الماس كوه نور

دریای نور

در سال 1151 قمری كه نادرشاه هندوستان را تسخیر كرد چون دوباره سلطنت آنجا را به پادشاه هند یعنی محمدشاه ارزانی داشت، محمدشاه جواهر و ذخایر سلاطین سلف خود را كه در دستگاه سلطنت موجود بود به نادرشاه تقدیم كرد. این سه گوهر جزو آن گوهرها است. دریای نور امروز در خزانه ایران است و از حیث شكل به نیمه یك سیب شبیه است و دویست و هشتاد قیراط وزن دارد و معروف است كه قبل از تراش هفتصد و هشتاد قیراط وزن آن بوده است. دریای نور پس از نادر ظاهرا در تصرف نوه او شاهرخ در آمد و بالاخره به دست سلاطین قاجار افتاد و ناصرالدین شاه علاقه مخصوصی به آن گوهر گرانبها داشت و گاهی آن را به جیفه خود و زمانی به بند ساعت و گاه به سینه خود می‌زد و حتی تولیت دریای نور را منصب مخصوصی قرار داده بود. در سال 1296 قمری تولیت آن به حاجی محمد رحیم‌خان خازن‌الملك مفوض شده بود.

سنگ مزبور به موزه فرستاده شد و همانجا بود تا سال 1327 قمری كه محمدعلی شاه به سفارت روس پناهنده شد و آن الماس را در ضمن جواهر دیگر سلطنتی با خود به آنجا برد و ادعا داشت که گوهر مزبور ملك شخصی او ست و چیزی نمانده بود كه این گوهر بزرگ و یادگار عهد فتوحات نادری نیز به روسیه برود لیكن همت ملیون و مشروطه‌خواهان تهران آن را نجات داد.

ظاهراً تكه‌ای از دریای نور جدا شده كه وزنش 60 قیرات بوده و خود جزو الماس‌های نام‌دار است و نام آن «نورالعین» است.

اورلف (به ضم لام)

شكل آن به دریای نور شبیه است و این گوهر پس از قتل نادرشاه (1160قمری) به یك ارمنی فروخته شد و او هم در سال 1186 در مقابل 450000 منات نقره و یك فرمان اعیانی به امپراطریس روس (كاترین دوم =خورشید كلاه) فروخت و بدین ترتیب از ایران جدا شد.

كوه نور

کوه نور از مشهورترین الماس‌ها است و در حقیقت پادشاه الماس‌ها است و می‌گویند دریای نور خوش آب نیست و اورلف خوش آب است و خوش تراش نیست و این كوه نور است از حیث آب و تراش بی‌مانند است. كوه نور پس از قتل نادرشاه به دست احمد‌خان ابدالی افغانی از سرداران او افتاد و سپس از طریق كمپانی هند شرقی به ملكه انگلستان تقدیم شد و اكنون در دستگاه سلطنتی آن كشور است / تاریخ تهران (بلاغی).

 مادام كارلا سرنا در سفرنامه‌اش از دریای نور یاد كرده و گفته آن الماس به وزن 168 قیراط به شكل هرم و معروف‌ترین جواهر خزانه ملی ایران است. گویا آقامحمد‌خان قاجار شخصا آن را از بازوبند لطف‌علی‌خان زند گشوده است‌. آخرین مدعی نیز محمدعلی شاه بود كه بعد از شكست از مشروطه‌خواهان (1326قمری) با خود به سفارت روس برد و پناهنده شد ولی جواهرات از وی مسترد شد.

مورخین نوشته‌اند آقامحمدخان در سال 1209 قمری هنگام تاج‌گذاری خود را به تاج ماه و بازوبند دریای نور آرایش نموده و سكه به نام خود زد.

لرد كرزن انگلیسی ماجرای الماس‌های مزبور را چنین حكایت می‌كند:

«... بعد از مرگ نادرشاه كوه نور به دست احمدشاه ابدالی افتاد و از او به شاه شجاع رسید و رونجیب سنگ معروف به "شیر پنجاب" از او گرفت و از طریق فتح و پیروزی نصیب خانواده سلطنتی انگلیس شد .‌.. من تقاضا كرده بودم (وقتی در ایران بودم) دریای نور را تماشا كنم معلوم شد در صندوق آهنی محفوظ است و وقتی كلید نباشد و صدراعظم حاضر نباشد نشان دادن آن ممنوع است.»

دكتر پولاك طبیب ناصرالدین شاه در اوایل سلطنتش می‌نویسد:

«... از میان الماس‌های سلطنتی به دریای نور بر می‌خوریم. آن را به صورت مسطح تراش داده‌اند و كاملا پاك است اما به علت نوع تراش چندان تلالو ندارد من اغلب از دیدن آن به یاد تكه‌ای یخ می‌افتادم. شاه گاهی دستور میداد آن رادر بازوبندی كار بگذارند.»

در ناسخ‌التواریخ درباره الماس دریای نور آمده؛ كه خوانین خراسان دو گوهر دریای نور (8مثقال) و تاج ماه (5مثقال) را به محمد‌حسن‌خان قاجار پیشكش كردند. البته این سخن درست نیست.

اعتماد‌السلطنه در مرات‌البلدان از دریای نور چنین می‌نویسد:

«در 1209جشن و سلام نوروزی در تهران انعقاد یافت. حضرت آقا محمد‌شاه در این سلام به استدعای امرا و اعیان و سران سپاه تاج شاهی مشهور به تاج ماه و بازوبند مكلل به الماس معروف به دریای نور را از فرق و بازوی مبارك نامی فرمود و سكه به نام پادشاه ذیجاه زدند.»

در كتاب تهران به روایت تاریخ، نحوه انتقال دریای نور این‌گونه درج است:

«این الماس پس از قتل نادرشاه به نوه او شاهرخ رسید سپس به دست امیر علم خان خزیمه و بعدا به دست لطف‌علی‌خان زند افتاد و پس از قتل وی به آقامحمدخان رسید.»

دكتر فووریه پزشك ناصرالدین شاه در اواخر دوره ناصری دریای نور را دیده از آن می‌نویسد:

«امروز قطعه الماس دریای نور را دیدم شاه كه تازه از آنفلونزا راحت شده بود ولی هنوز ضعف داشت آن را از جیب خود بیرون آورد و گفت كه چون همراه داشتن آن باعث تقویت مزاج است آن را در جیب خود گذاشته‌ام. تمام سطوح آن صاف و یكنواخت است جز یك طرف آن كه فتحعلی‌شاه نام خود را بر آن حك كرده است. اعلیحضرت به من می‌گفت كه دریای نور یكی از جواهرات تاج كوروش كبیر بوده است.»

وضعیت دریای نور در دوران سلطنت محمد‌شاه به قلم نویسنده ناسخ‌التواریخ:

«... محمد میرزا بدون زحمت به تهران رسید و در باغ نگارستان فرود آمد از شهر خسروخان گرجی شمشیر الماس‌نشان و دیگر آلات مرصع به جواهر و دریای نور و ... را از گنجوران ظل‌السلطان انتزاع نموده به خدمت حضرت آورد.»

در دایره‌المعارف فارسی وزن آن 186 قیراط به شكل هرم نوشته و آن را همراه دو الماس كوه نور و تاج ما از جواهراتی است كه نادرشاه با خود از هندوستان با خود آورده است. دریای نور از قدیمی‌ترین جواهر شناخته شده جهان به شمار می‌آید كه اینكه در خزانه بانك مركزی ایران نگهداری می‌شود.