همی تاختی تا دماوند کوه / نظامی
به اعتقاد ایرانیان، در اعصار گذشته شهر دماوند، یکی از چهار شهر کهنسال جهان است و کوه دماوند که بلندترین قله رشته کوه البرز است، از نظر قدما عظمت و اهمیت آن از تمام کوههای ارض بیشتر است و ایشان بر این اعتقاد بودند، که کشتی نوح در آنجا به خاک نشست و فریدون، ضحاک را در آنجا دفن کرده است و در مخزن آتشفشانش انباشتهای از جواهرات است که مارها، آنها را نگهبانی میکنند و در آنجا دیو دربند است و از این روست که آن را دیوبند هم گفتهاند و بسیار موارد دیگر.
بررسی و مطالعه تاریخی قله و شهر دماوند فرصت بسیاری میطلبد، که مجال کوتاه این مقال، آن را برنمیتابد، ولی به هر روی با این بهانه هم نباید از کنارش به سرعت گذشت به خصوص آن که از این کوه و شهر در بسیاری از متون کهن، نظیر کتب یونانی، عربی، فارسی و زبانهای اروپایی و حتی در تورات، یاد شده است. بنابراین سعی میکنیم آن را اگرچه مختصر در بخشهایی به شرح پایین مورد دقت و مطالعه قرار دهیم:
1. بررسی لغوی دماوند و پیشینه تاریخی نام دماوند در متون کهن
لغت دماوند، تشکیل شده از دم(گاز) و آوند (ظرف) که روی هم یعنی ظرف گاز و از آن جهت گویند که ازدهانهاش گاز آتشفشان متصاعد میشود، ولی بدین مقدار نمیشود بسنده کرد، چه مطابق اسناد تاریخی و متون کهن این نام فقط پس از اسلام رایج شده، اگرچه در این دوره نامهای دیگر هم به آن اطلاق شده، ولی پیش از اسلام نامهایی کاملاً بعید از این نام داشته است.
در تاریخ ایران باستان، به عهد آشوریان، یعنی حدود سال 744 قبل از میلاد دماوند را بیکنی ( (Bikniیا کوه (جبل) لاجورد میگفتند. گیرشمن فرانسوی، ایرانشناس، کوه بیکنی را همان دماوند دانسته است.
در تورات در کتاب ژودیت (Judith) از کوههای راگو (ری) که منظور دماوند است، یاد شده است، به عهد اشکانیان و ساسانیان این رشته کوه را پیشخوارگر میگفتند، یعنی که پیشخوار است (خوار، بخش معروف ری باستان).
استرابون جغرافیدان یونانی، این نام را به سلسله البرز کنونی داده است. در اوستا این کوه را از شاخهای از سلسله اوپائیری سئن (برتر از پرش شاهین)، شعبهای از هندوکش و اپارسن قدیم دانستهاند. این نام در کارنامه اردشیر بابکان (پایکان) نیز آمده است. در آثارالباقیه «فرجودادجر» در جملالتواریخ «خدشخوارگر» در تاریخ طبرستان «خدشخوارگر» و نیز «خرشوازجز» در تاریخ بلعمی «دماوند» در مختصرالبلدان «دنباوند» در مروجالذهب «دباوند» در المسالک «دنباوند» در الرسالهالثانیه کوه بیوراسف «بیوراسب» در شاهنامه و گرشاسب نامه «دماوند» و همین صورت در عجایبالمخلوقات، نخبهالدهر، نزههالقلوب، جغرافیای حافظ ابرو، حبیبالسیر و هفت اقلیم هم ضبط شده است.
در عجایب نامه «دماوند» و در حدود العالم و جهان نامه «کوه قارن» آمده است. در تاریخ طبرستان مرعشی «ماز» و مترجم سفرنامه لردکرزن انگلیسی بر طبق افسانههای محلی، دماوند را دیوبند یعنی اقامتگاه دیو آورده است. نکته مهم آنکه جواهر کلام به نقل از نزههالقلوب از آن به نام «پشیان» یاد کرده است.
2. کوه دماوند
کوه دماوند با هیبت مخروطی شکل بسیار زیبا و باشکوهش، همیشه پوشیده از برف و سفید رنگ است و در میان ایرانزمینیان، جایگاهی باشکوه و ارجمند دارد. این قله با ارتفاع 5739 متر مرتفعترین قله ایران است و مظهر قدرت. یک آتشفشان خاموش است، که سطح دهانهاش 400 مترمربع است که از آن گاز گوگرد متصاعد میشود. دماوند جدا از این که نمادی از پایداری و استواری، صلابت و مقاومت، در میان ایرانیان اعصار و قرون بوده و هست، مهمترین عامل رونق اقتصادی و رشد و آبادانی دهات و شهرهای اطراف خود، از آن جمله تهران بوده است و آن عامل، چیزی نیست، جز منبع تامین آب در تمامی فصول سال.
ویلیامز جکسن آمریکایی که در قرن نوزدهم میلادی در تهران بود مینویسد:
دماوند در اوستا «هوابرزئیتی» نامیده میشود و قریب 6000 متر از زمین سر برافراشته است.
لردکرزن انگلیسی، دکتر بروگش سفیر پروس، لیدی شیل همسر سفیر انگلیس، هانوای اوکرالوی فرانسوی و بسیاری از اروپاییان دیگر، در عهد قاجاریه از دماوند دیدن کردهاند و از آن مطالبی نوشتهاند که در سفر نامههایشان مضبوط است. تعدادی هم از اروپاییان، در همان قرن به صعود قله و به بررسی مواردی از قبیل سنجش ارتفاع و غیره پرداختهاند، که در این مجال نمیتوان به طور گسترده بدانها پرداخت. تنها باید اشاره کنیم که ایشان در آن زمان ارتفاع دماوند را از حدود 14000 پا تا 22000 پا نوشتهاند.
باید تعجب خود، را از عدم توجه شاردن و پیترو دلاواله به دماوند كه در دوران صفویه به ایران آمدهاند اظهار نماییم. این دو در سفرنامههای خویش از دماوند مطلبی ننوشتهاند.
3. شهر دماوند
شهر کنونی دماوند رشد و توسعه یافته قصبه قدیمی دماوند است، که به خط مستقیم در فاصله 25 کیلومتری قله دماوند قرار دارد. ارتفاعش از سطح دریا 2130 متر و توسط دو رودخانه مشروب میشود، یکی از مشرق که از دریاچه مواج سرچشمه میگیرد و دیگری از شمالغربی که از قریه مشاع میگذرد و در انتها دو رود به هم رسیده و رود دماوند را تشکیل میدهد.
دماوند و نواحی اطراف با صفایش، میعادگاه خنک تابستانهای گرم تهرانیان بوده و هست. پیشینه دماوند به قبل از اسلام میرسد. این شهر در سال 30 هجری به تصرف اعراب درآمد.
کنت دو گوبینو، مینویسد، این بلده کوچک، مسلما از قدیمیترین شهرهای دنیاست.
درباره قدمت شهر دماوند در کتب تاریخی بسیار سخن رفته است. صاحب «جهانآرا» گوید:
«کیومرثبنلاود ... اصطخر فارس و دماوند و بلخ از منشات اوست.»
چون مجال بازگویی مطالب متون کهن نیست، فقط در حد اشاره یادآور شویم که در فارسنامه، تاریخ ایران گیرشمن، مختصرالبلدان، معجمالبلدان، آثارالبلاد، هفتاقلیم، الذخایروالتحف، سفرنامه ابودلف، تاریخ بلعمی، الرسالهالثانیه و تورات و بسیاری دیگر نام دماوند ثبت است.
4. متعلقات دماوند نظیر چشمه، رودخانه، آبگرم و ...
در دامنههای پوشیده شده از گدازههای آتش فشانی دماوند و اطراف آن مناطق دیدنی بسیار است. پدیدههای طبیعی نظیر دریاچه، رودخانه، چشمه، آبهای گرم، علف چرها و علف چینها و مناظر طبیعی مسحور کننده و ییلاقهای مردم تهران و شهرهای جنوب البرز و آمل و دیگر شهرهای شمال آن که پرداختن بدانها در این فرصت کوتاه میسر نیست.
5. دماوند در افسانه و اساطیر
دماوند و دامنههای البرز در افسانههای ملی ایرانیان جایگاهی دلپذیر و بسیار رفیع دارد و عموما صحنه وقایعی چند بوده است. از آن جمله البرز مسکن سیمرغ و دماوند محل زندان و دفن ضحاک مار دوش است و به قول عوام صداهای خفهای که شنیده میشود، نالههای ضحاک است.
ناصرخسرو میگوید: زبیدادی سمر گشتهست ضحاک / كه گویند او به بند است در دماوند
و یا این که برخی معتقدند، دماوند تحریف شده دیو دربند است، دیوی که در دماوند دربند است و گاه از خشم خرناس میکشد و به هر روی بر این باورند که دماوند دارای جادویی است و تفوق آن بر دیگر کوهها همین است.
سوزنی گوید:
در طره آن قند لب آویز که مژگانش / دارد صف جادوی دماوند شکسته
لرد کرزن انگلیسی، در اینباره میگوید:
«دماوند از بابت مناظر ایران همان پایه و مقام را دارد، که فوجی یاما، در سرزمین ژاپن داراست و هر دو هم در تاریخ باستانی افسانهای کشور خود اثرات پایدار باقی گذاشتهاند.»
سفیر پروس هم در دوره ناصری از افسانههای دماوند سخن گفته و مینویسد:
افسانه ضحاک و کوه دماوند به قدری در ایران ریشه دوانیده که هنوز هم مردم شهر دماوند مراسمی را به یادبود روز شکست ضحاک، برپا میکنند، که شرح همه آن، بیرون از ظرفیت این نوشتار است.
ابودلف، در الرسالهالثانیه مینویسد، که سلیمان بن داوود (ع) یکی از دیوان سرکش را که «صخرالمارد» (سنگ سرکش) نام دارد، در آنجا زندانی کرده است و برخی دیگر گویند که شاه فریدون «بیور اسب» (یا بیوراسف) را در آنجا زندانی کرده است.
6. ضحاک در دماوند
ضحاک ماردوش، پادشاه داستانی است که پس از جمشید بر تخت پادشاهی ایران زمین تکیه میزند و هزار سال سلطنت میکند. او را به نامهای گوناگون خواندهاند، نظیر: بیوراسب، بیوراسف، اژدیهاک، اژدهاک، اژدها، اژدهافش، اژدهادوش، ماردوش و او خواهرزاده جمشید است، گو این که نسبت پدریاش را تاز گویند، که تاز پدر عرب است و از این جهت اعراب را تازی گویند. نام پدرش مرداس بود. داستان ضحاک را فردوسی در شاهکار ادبیاش به نظم درآورده است و باید اظهار داشت: قریب به اتفاق جهانگردان و تاریخنویسان که به دماوند اشاره کردهاند، از ضحاک نیز سخن دادهاند.
دقیقی گوید:
ایاشاهی که ملک تو قدیمی / نیـاکت بردبـاک اژدهاکـا
فردوسی گوید:
همیـدون به ضحـاک بنهاد روی / نبودش جز از آخرین گفت و گوی
چو ضحاک بر تخـت شد شهریار / بــر او سالیـان انجمـن شد هـزار
فریـدون چنیـن پاسـخ آورد بـاز / کـه گـر چرخ دادم دهد از فراز
بـدان تـا جهـان از بـد اژدهـا / بـه فرمـن آیـد شمـا را رهـا
7. اولین صعود انسان به دماوند و پیشینه کوهنوردی در آن
به نظر میرسد با اعتقادی که ایرانیان درباره کوه دماوند داشتهاند و افسانههایی که در این باره در افواه رایج بوده است، صعود از چنین کوهی، در گذشته عقلانی و عملی نمیتوانست باشد، از این بابت است که سفیر پروس، در خاطرات خود در صعود از قله دماوند در اوایل دوره ناصری مینویسد، وقتی به مردم ساکن در آبادیهای دامنه کوه هدفمان را مطرح کردیم، با تعجب به ما گفتند، این کار عاقلانه و عملی نیست.
به هر حال قرعه اولین صعود کننده از کوه دماوند به نام «تیلور تامسون» انگلیسی افتاده است که در سال 1837 میلادی موفق به این کار شده است. بعد از وی برادر او «ر.ف. تامسون» در سال 1858 و پس از او بسیاری از اروپاییان موفق به فتح قله دماوند شدند که البته امروز هم تداوم دارد و فتح این قله یکی از اهداف کوهنوردان داخلی و خارجی است. باید دانست، قطعاً در قرون و اعصار پارهای از ساكنین دماوند از قله صعود كردهاند كه نامشان در ضبط نشده است.
8. معادن کوه دماوند و پیشینه آن
از گذشتههای دور در کوه دماوند، معادنی شناخته شده بود که لاجورد از قدیمیترین آنهاست، حتی در قدیم کوه دماوند را کوه لاجورد (جبل لاجورد) هم گفتهاند، معادن دیگری هم در دماوند یافت میشود که شرح آن خارج از ظرفیت این مقال است. شایان ذكر است، در موزه ایران باستان اشیاء زیادی ساخته شده از سنگ لاجورد مربوط به دوران باستان به نمایش گذاشته شده است كه میتواند ساخته شده از سنگ لاجورد دماوند باشد.
9. علمای نامی دماوند
با عنایت به قدمت این شهر نام علمای بسیاری در تاریخ این شهر خودنمایی میکنند که امیر غیاثالدین محمدبنامیر یوسف شکرابستی دماوندی یکی از آنهاست. او در زمان شاه اسماعیل صفوی منصب قضاوت ممالک خراسان را داشت و لقبش صدرالممالک بود. دیگر ابومحمد سلیمان بن مهران دنباوندی محدث که در سال 138 قمری در سن 87 سالگی وفات یافته است. دیگر سید ابراهیم دماوندی متوفی به سال 1291 قمری از فقها که شاگرد میرزاحسن شیرازی است و دارای تالیفاتی است. عبدالرحیم بن محمد یونس دماوندی کربلایی، یکی دیگر از ایشان است و آقا تقی، فرزند ملایدالله دماوندی نیز جزو علمای مشهور این شهر است. بدیهی است، ذكر نام همه بزرگان و اكابر دماوند در این مختصر مسیر نخواهد بود.