دوشنبه, 14 آبان 1403

راه شاهی هخامنشی در گستره تهران «ری»

اشتراک‌گذاری این مطلب: WhatsappTelegram
راه شاهی هخامنشی در گستره تهران «ری»

‌ای مرد آنچه را اهورامزدا فرمان داده بجای آر دروغ مگوی گناه مکن / داریوش کبیر

تهران هرچند پس از پایتختی توسعه و گسترش خود را آغازید و در این زمینه به سرعتی بیش از گذشته دست یازید اما چون شهر کوچکی بیش نبود تا اواخر سده نوزده میلادی یعنی واپسین دهه‌های سده سیزده قمری، راه‌های بسیار فقیرانه‌ای بیش نداشت تا جایی که سیاحان و جهانگردان اروپایی در کتب و آثار خویش در شکایت از بدی راه‌های منتهی به تهران در آن دوران به سبب رنج سفر بار‌ها نالیده‌اند و عذابی دردگین کشیده‌اند.

راه‌های پایتخت ایران تا اواخر عصر ناصری از نظر علم و دانش راه‌سازی فاقد هر گونه ارزش فنی بودند و هیچ عملیات راه‌سازی زبده‌ای را به خود ندیده بودند. پاره‌ای در دل کوه‌های البرز که راه به شهرها و آبادی‌های شمالی و شرقی کشور می‌بردند، فقط آثاری از پاکوب دوران بودند، بی‌هیچ بهره‌ای از فنون جدید راه‌سازی و دسته‌ای دیگر از آن‌ها هم تنها ردی از عبور پیادگان و چارپایان‌شان بر پیکر دشت‌های جنوبی تهران به شمار می‌رفتند که با ابتدایی‌ترین عملیات راه‌سازی ترتیب یافته بودند. فقط از اواسط دوره ناصری به بعد با ایجاد قطعه جاده‌ای از دروازه دوشان تپه تا قصر دوشان تپه و مرحله‌ای دیگر تبدیل راه باغ سلطنت‌آباد به راهی شوسه، تهران با شیوه‌های جدید راه‌سازی آشنا شد و صاحب جاده‌ای کالسکه رو گردید و پا در راهی گذاشت که امروز می‌بینیم.

پایتخت ایران با ورود شیوه ساخت جاده شوسه از اروپا رفته‌رفته و البته با سرعتی کند صاحب جاده‌هایی بیش و کم بهتر از گذشته شد که این روند رو به رشد با تغییر حکومت و بر آمدن رضاشاه سرعتی بیشتر به خود گرفت و جریانی بالنده به راه افتاد که تا امروز ادامه یافته است.

 نکته مهم و درخور توجه و تامل این که در حالی گستره تهران در عصر قجر از نداشتن راه مناسب و جاده مطلوب رنج می‌برد و فرنگی‌ها در قیاس با جاده‌های ساخته و پرداخته سده نوزده خود با تفاخر آن را تحقیر می‌کردند که این گستره هزاران سال پیش جزیی از امپراتوری جهانی هخامنشیان بود و شاهد عبور بخشی از جاده مترقی شاهی و برخوردار از مواهب پیشرفته امپراتوری بود.

گو این که تهران به روزگار هخامنشیان پا به عرصه وجود ننهاده بود اما این گستره شهری ارجمند و پرآوازه با نام ری در دامن خود داشت که به لحاظ قدمت و دیرینگی با کهن‌ترین شهر‌های جهان چون بابل و نینوا پهلو می‌زد. این شهر بر سر شاخه شرقی – غربی راه شاهی قرار داشت و اراضی آن بخشی از این راه را بر پیکر خود می‌کشید. این راه که بعد‌ها با از میان رفتن امپراتوری هخامنشی و طی قرون و اعصار به جاده ابریشم شهرت یافت، از جنوب ری می‌گذشت. این شاخه از شبکه وسیع راه شاهی دست‌کم دو هزار سال بار سنگین بازرگانان و مسافران را از دریای مدیترانه تا شرق آسیا و سرزمین چین بر پیکر خود کشید.

«جاده شاهی دوره هخامنشیان از آبادی اندرمان می‌گذشته ‌است. گمان بر اینست که در گذشته نام آن «آب اندر میان» بوده و به علت داشتن آب فراوان و رونق اقتصادی و اجتماعی یکی از روستاهای مهم شهر ری به شمار می‌رفته ‌است.» / خبرگزاری میراث فرهنگی، 1385/06/04.

روستای اندرمان با ۲۲۹ تن سکنه طبق تقسیمات پیشین کشوری در بخش ری شهرستان تهران قرار داشت. اما در سال ۱۳۸۴ جزو دهستان تازه ‌تأسیس عظیمیه قرار گرفت. آب آن از قنات و محصول آن غلات، چغندرقند و صیفی ‌است.

 

این عظیم‌ترین امپراتوری جهان در دوران خود به پیشرفت‌های خارق‌العاده‌ای در ابعاد مختلف علم و دانش رسید و در شهرسازی و مدیریت سرزمینی به پهناوری بخش وسیعی از عالم دست یافت که موجب حیرت و شگفتی اهالی فن شده است. تمامی کشورهایی که در سایه این امپراتوری قرار داشتند از موهبت جاده سازی و ارتباطات عالی زمان خود برخوردار بودند و همه شهرهای سراسر سرزمین‌های هخامنشی با جاده شاهی به هم مرتبط شده بودند.

شبکه راه شاهی مانند ریشه درخت با تمامی شهر‌ها و آبادی‌های سرزمین ایران آن روز مربوط بود و آن‌ها را از امکانات حکومتی برخوردار می‌ساخت. شاخه غربی راه شاهی از شوش به سارد و لیدی می‌رسید و شاخه شرقی راه درون ایران کنونی بود و از شوش به اکباتان و ری و پارت و بخش‌های شرقی امپراتوری راه می‌یافت.

در سراسر طول هزاران کیلومتری این شبکه راهی با فواصل معینی کاروانسرا و دروازه‌های نظارتی و ساخلو یا پادگان‌های حمایتی قرار داشت تا امنیت و سلامت مسافران در راه تامین گردد. 

با آن که بسیاری از ابعاد دانش و علم ایرانیان باستان هنوز بر ما پوشیده است ولی لوح‌های بجامانده از آن عصر که در تخت جمشید به دست آمده و پاره‌ای اخبار از مورخان یونانی و ... چگونگی پیمایش مسافران و سفیران حکومتی و چاپارها و قاصدان حکومتی و نحوه تعویض اسب آن‌ها و ترتیبات دیگر در طول مسیر روشن گردیده است. بر اساس نظر باستان‌شناسان در طول مسیر 552 کیلومتری تخت جمشید به سمت یاسوج در محل دروازه پارس 23 کاروانسرا قرارداشت. راهی که بابل را به اکباتان می‌رساند در کنار شهر اپیس راه شاهی را قطع می‌کرد. این مسیر به شهر مقدس زرتشتی ری می‌رسید و از آن جا به سرزمین‌های شرقی می‌رفت. ادامه این راه و از حوالی ساوه امروزی به سمت ری می‌رفتند. از ری به سمت ساتراپی پارتیا و سپس به قومس می‌رسیدند که نزدیک دامغان امروزی است. از آن جا با عبور از رشته کوه البرز به توس می‌رفتند و این قسمت از میان صحرا می‌گذشت. از توس جاده دو شاخه می‌شد. شاخه جنوبی به هرات و قندهار می‌رفت و به دره کابل و پنجاب می‌رسید. شاخه شمالی به سمت صحرای کاراکون و شهر مرو می‌رفت. از مرو از طریق آمودریا به سمرقند بلخ مزار شریف و کندور می‌رسید.

محمد مصلایی در این‌باره تحقیقی دارد:

«... مولفان قدیم یکسره مبهوت و مسحور گستردگی سرزمین امپراتوری هخامنشی بوده‌اند. بسیاری از آنها پیرامون نظام ارتباطی در دوران امپراتوری گزارش داده‌اند و به اظهار نظر پرداخته‌اند و همگی میان انتظام ارتباطات با قابلیتهای قدرت مرکزی برای مداخله در امور کشورهای تسخیر شده رابطه مستقیم یافته‌اند. اگر بصورت کلی و بسیار تیتروار بخواهیم به این مهم نظری بیفکنیم بایستی بگوئیم بدستور داریوش کبیر برای آگاهی و اطلاع وی از جدیدترین رخدادها در سراسر شاهنشاهی جاده‌های بسیاری ساخته شد و در این جاده‌ها چاپارخانه‌های بسیاری پدید آمد که در آنها همیشه اسب‌های تازه نفس آماده بودند. پیک‌های دولتی با رسیدن به این چاپارخانه‌ها اسب‌های خود را عوض می‌کردند. و با اسب‌های تازه‌نفس با سرعت به راه خود ادامه میدادند. یا اینکه پیغام یا نامه به چاپار دیگری داده می‌شد. به همین صورت این کار ادامه می‌یافت تا نامه به مقصد می‌رسید. بدینگونه می‌توان ایرانیان را نخستین بوجود‌آورندگان نظام پست در دنیا دانست.

 

راه‌ها و چاپارخانه‌ها

الف) راه‌ها:

هرودوت از خوبی راه و اسباب آسایشی که در میهمانخانه‌ها برای مسافرین مهیا بوده بسیار تمجید کرده و نظم و ترتیب آن را ستوده است

لوحه‌های پرسپولیس علاوه بر راه ارتباطی شوش به پرسپولیس که به دفعات مورد اشاره قرار گرفته راه باختریش (9 یا 10 بار) هند (7 بار) هرخواتیش و قندهار (11بار) اریه (4 بار) سگارتیه (2بار) ماد (یک بار) بابل (1 یا 2 بار) مصر (یک بار) و سارد (3 بار) تکرار شده‌اند. به این ترتیب معلوم می‌شود که سراسر خاک امپراتوری زیر پوشش جاده‌ها بوده است و با این توصیف مشخص است که جاده شاهی سارد به شوش (توضیح در مورد این جاده در پائین آمده است) را باید فقط به منزله جاده‌ای در میان راهها و جاده‌های دیگر شمرد. همچنین به یاری مورخین نظامی میتوانیم طول زمان جابجائی ارتش‌ها را محاسبه کنیم: از بابل تا شوش 22 روز و از شوش تا پارس حدود 30 روز و از شوش به هگمتانه از طریق جاده شاهی که از بابل میگذرد 40 روز و همین راه از طریق مستقیم از ارتفاعات لرستان 9 روز و از هگمتانه به پارسه (پرسپولیس) 20 روز و ... فاصله بوده است. به این ترتیب با استفاده از اطلاعات مضبوط در متون هرودوت و گزنفون و با افزودن اطلاعات مندرج در متون مولفان نظامی کلاسیک و عصر هلنی در مجموع می‌توان شبکه راه‌های هخامنشی را با توجه به این که منابع نظامی به جاده‌ها فقط از زاویه امکانات رساندن آذوقه و مهمات نظر می‌اندازند در ذهن مجسم کرد.

 

جاده شاهی:

هردوت بشرح جزئیات (درباره که از دریا تا شاه ادامه میابد) یعنی جاده‌ای که شهر سارد را به شوش می‌پیوندد میپردازد و می‌نویسد که این جاده (از کشورهای پرجمعیت و مطمئن عبور می‌کند.) هرودوت برای هر منطقه تعداد پرسنگ‌ها (که یک مقیاس مسافت پارسی و معادل 5/4 کیلومتر است) تعداد مسافرخانه‌ها و سرپناه‌هایی را که در هر منزل و ایستگاه مستقر بوده است را معین می‌کند و رودخانه‌ها و پست‌های مراقبت را که بصورت منظم در طول مسیر واقعند را بر میشمارد و این همان جاده ایست که عموما به (جاده شاهی) معروف شده است و 2400 کیلومتر طول داشته است.

راههای پایتخت‌ها: مشاهده می‌شود که تمام پایتخت‌های امپراتوری (پاسارگاد، پارسه، شوش، بابل، هگمتانه) از طریق جاده‌های بزرگ از چهار طرف به یکدیگر متصل بوده‌اند. که شناخته‌ترین جاده‌ها در این شبکه جاده پارسه به شوش است. در فاصله میان شوش و هگمتانه جاده شاهی از کنار زاگرس مرکزی (لرستان) عبور میکرده است. زیرا جاده مستقیم که از سرزمین (کوسی‌ین) ‌ها عبور می‌کرده است بنا به نوشته دیودور جاده‌ای (ناهموار، تنگ و بد) بوده است. بنابراین جاده بزرگ مسیری درازتر از طریق دشت بابل در پیش می‌گرفته و به سمت شرق منحرف تا از آنجا از طریق بیستون به فلات ایران بپیوندد. جاده دیگری از هگمتانه از طریق (گاربه) یا اصفهان امروز به سرزمین پارس و از آنجا در بوشهر به خلیج فارس متصل می‌شده است. از سوی دیگر تنوع ممالکی که در الواح از آنها اسمی به میان آمده است نشان می‌دهد که پایتخت‌های امپراتوری از طریق راهها به مجموعه ولایات متصل بوده‌اند. در شمال جاده بسیار قدیمی خراسان هگمتانه را از طریق راگه (ری) و دروازه‌های کسپی‌ین - هرکانی و پارتیه به باختر (بلخ) پیوند میداده است. در جنوب از مبدا پارس جاده‌ای به هرخواتیش (قندهار) و گنداره (منطقه کابل) می‌رفته است و از آنجا راه‌های دیگری به باختر و دره سند در هندوستان می‌پیوسته‌اند. جاده شمال و جاده جنوب بوسیله یک جاده عرضی به یکدیگر متصل می‌شدند و این جاده کورش آن را طی کرد از طریق اریه (هرات) به زرنگه (حوضه هیرمند) و قندهار می‌پیوست. در مسیر مدیترانه دو مسیر اصلی را می‌شناسیم که از شوش تا اربل (ساحل چپ دجله) یکی بوده‌اند. و از اربل جاده شاهی هردوت از طریق دجله علیا و فرات علیا ارمنستان، کاپادوکیه، هلیس، فریگیه بزرگ و دره مئاندر به سارد می‌پیوسته است. از رابل مسیر دیگری بسوی دمشق و مصر می‌رفت که وجود آن در یک سند آرامی مشخص شده است. در میان منازل و مراحل این جاده

 

ب) احداث و نگهداری جاده‌ها

دولت هخامنشی علاوه بر اینکه اهمیت زیاد به راه‌ها میداد اولین بار چاپارخانه‌هایی تاسیس کرد.

هرودوت گوید که واحد مقیاس‌ها پرسنگ است و به مسافت هر چهار پرسنگ منزلی تهیه شده موسوم به ایستگاه. در این منازل میهمانخانه‌های خوب بنا و دائر گردیده است. در سرحد ایالات و نیز در آنجائی که ایالت بابل به کویر منتهی می‌شود قلعه‌هایی ساخته‌اند که ساخلو دارد. در منازل اسب‌های تندرو تدارک دیده شده است. / تاریخ امپراتوری هخامنشیان تالیف پروفسور پی‌یر بریان ترجمه دکتر مهدی سمسار و ایران باستان تالیف حسن پیرنیا.

بیشتر بخوانید: