در تهران عصر قاجاریه، غذاپزی عمومی فراوان نبود. در عصر ناصری با برقراری ارتباط اروپاییان، اندکاندک در دارالخلافه غذاپزیهایی بسیار ابتدایی پدید آمد، و با گذشت زمان، بعدها رستورانها و هتلهایی ساخته شد، ولی آنچه در جامعه تهرانیان آن روزگار بیشتر در این زمینه باب بود، غذاپزیهایی نظیر جگرکی، آبگوشت (خود انواعی داشت، مانند؛ دیزی، یخنی، دوده و ...) آشپزی، دمپختکی، سیراب شیردانی، کلهپزی و ... بودند. آن روزگار این غذاپزیها اغلب سیار و دوره گرد بودند. معدود دکانهای غذا پز در مراکز محلههای سنگلج و چالمیدان و عودلاجان و به طور عمده در محله بازار دایر بود.
با پایان یافتن سلسله قاجاریه ایران در عصر پهلوی به طور ناگهانی در تمامی ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... با تغییر و تحولی عظیم و بنیادی روبرو شد. شیوع رستورانداری و هتلداری اگر چه سالهایی جلوتر آغاز شده بود، با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد و پایتخت کشور هدف اصلی گردانندگان و دایرکنندگان این نوع اماکن بود. در دهه چهل تهران شاهد افتتاح کاباره و دانسینگ و برخی ابنیه از این دست بود که برای نخستین بار در ایران دایر میگشت. رستوران کوچینی یکی از این نوع امکنه عمومی بود.
رستوران دانسینگ کوچینی از رستورانهای پرآوازه دهه چهل تهران است این رستوران در خیابان فلسطین (کاخ سابق) تقاطع بلوار کشاورز قرار داشت. شهرت این رستوران را باید از لطف خواندن فرهاد در آن رستوران دانست. فرهاد مشهورترین خواننده جوانپسند آن دهه بود که مورد حمایت و طرفداری نواندیشان چپگرا و مدعیان روشنفکری نیز قرار داشت. معروفترین ترانه او که در ایران بسیار گل کرد «جمعه» بود که در همین رستوران اجرا گردید. شعر این ترانه را شهریار قنبری و آهنگ آن را اسفندیار منفردزاده ساختهاند. مضمون ترانه جمعه با تحولات سیاسی روز هم سو و در هم آمیخته بود و درد دل بسیاری از معترضین حکومت و سیاست شاه را نمایندگی میکرد.
«... چندی بعد فرهاد با شهبال شبپره سرپرست گروه بلک کتز آشنا میشود. همکاری فرهاد به عنوان خواننده و نوازنده گیتار و پیانو با شهبال شبپره (پرکاشن) ، شهرام شبپره (گیتار)، هامو (گیتار)، حسن شماعیزاده (ساکسیفون) و منوچهر اسلامی (ترومپت) در کلاب کوچینی از سال 45 آغاز میشود.»
«شهیار قنبری» در سخن از ترانه جمعه میگوید:
«در یک عصر جمعه، ترانۀ جمعه را در خانۀ اسفندیار نوشتم. روبروی سازمان سینما پیام. بلوار الیزابت دوم. ترانه را به امیر نادری و فیلم خداحافظ رفیقاش، دوستانه پیشکش کردیم. روی جلد صفحۀ چهل و پنج دور، سه تصویر سپید و سیاه از جوانی ما. پشت جلد. دستانی چروکیده. پیر. سیاه. گرسنه. پای این تصویر نوشتم: نازنین، هدیهای به تو که هر روزت، جمعه است. ترانۀ آمنه، با صدای آغاسی، همزمان منتشر شد. میگفتند: جمعه بیش از آمنه گل کرده است! جمعه، پیروزی ترانۀ نوین بود.»
کوچینی را ویدا قهرمانی دایر کرد و در آن علاوه بر خواندن خوانندگان جوان صحن (پیست) رقصی داشت که زوج (کوبل) دختر و پسرها میتوانستند با آهنگهای تند روز غربی برقصند.
ویدا قهرمانی از هنرپیشگان ایرانی است که در سال ۱۳۱۵ در شهر تهران متولد شد و بعدها از ایران مهاجرت کرد. اکنون محل کوچینی با نام دیگری به صورت غذاخوری دایر است.