یکی از شاخههایی که در «فرهنگ تاریخ تهران» تعریف و هدفگذاری شده «واژههای متروک تهران قدیم» است. گو اینکه در گام نخست انتساب واژه و کلمه به گویش و لهجه مردم یک شهر و وجه تمایز آن از دیگر گویشهای زبان پارسی خود جای پرسش و دقت است. ولی به هر حال از آنجایی که «زبان» پایه و اساس کاوش و جستجوی تاریخ هر قومی به شمار میرود و الفبای هر بررسی تاریخی را واکاوی زبان و خط تشکیل میدهد. بنا بر این پیجویی ریشه و هویت کلمه امری مهم و ارجمند است و اگر یاد آوریم که:
«... و پروردگار نخست کلمه را آفرید ...»
باز هم بر این قدر و منزلت افزوده خواهد شد.
از این روی چنان كه در مقالات پیشتر نیز تذكر دادهایم ثبت و ضبط و حفظ كلمهها از وظایف معنوی صاحبان هر خط و زبانی است كه با آن مینویسند و گفتوگو میكنند. بنالد Bonald حكیم فرانسوی در سده نوزدهم میلادی در سخن از اهمیت زبان و خط میگوید؛ «كلام» الهام الهی است.
و دكتر علی اكبر سیاسی این ضرورت توجه و عنایت را چنین بیان میكند:
«... از مطالعه لغت یك قوم میتوان به پایه فرهنگ و تمدن آن قوم پی برد»
و نظامی گنجوی مرتبت سخن و گفتار را چنین ارج نهاده:
«در لغت عشق سخن جان ماست»
واژه و كلمه زاییده ذهن و اندیشه آدمی است. در حقیقت انسان هر آنچه را كه میاندیشد با سخن و گفتار خود بیان میكند؛ سخنی كه از گردآوردن واژههای خودساخته تشكیل میدهد. از این باب سخن را نماینده فكر دانستهاند؛ یعنی مغز انسان سخت افزاری است كه در اختیار نرمافزار ذهن قرار دارد و از همكاری آن دو سخن و گفتار پدید آید.
كوتاه سخن این كه توجه به كلمه و واژه از ضرورتهای فرهنگی به شمار میرود و این توجه دو عنایت و وظیفه مهم را در پی دارد؛ نخست آن كه باید كوشید واژههایی زیبا و نغز و ... ساخت و از فساد و نابودی آنچه پیشتر ساختهایم جلوگیری كرد.
هر گروه و قومی از بشر زبان و خطی را برای خود برگزیده است. این دو وظیفه یعنی ساختن و حفاظت كلمه به عهده آنان است. تفاوتی در عهده داری این نقش میان عام و خاص نیست، هر كه سخن میگوید باید از نقش خود غافل نشود؛ البته در این میان نقش خواص كه به ساختن كلمههای فاخر و شیوا تواناترند، پررنگتر و حساستر است.
پروفسور فضلالله رضا در سخن از اهمیت و ارج زبان پارسیگویان میگوید:
«زبان پارسی شالوده هویت ایرانیان است و این خصیصه زبان پارسی است. به تعبیر اثر حكیم طوسی، كاخی بلند كه از باد و باران هرگز گزند نخواهد یافت ...»
مراقبه و نگاهبانی پیوسته سبب میشود تا زبان از گزند عوامل فساد مصون بماند. اینك چند واژه متروك را كه پیشتر در گستره تهران رواج داشت باز میخوانیم:
زلم زیمبو (زَ لَ بُ):
زندهیاد جمالزاده در فرهنگ عامیانه معنای آن را مینویسد:
لوازم غیرمفید و بیهوده و كمفایده و خوارمایه و اندكبها كه در هر خانه قدیمی یافت میشود.
آفیتزر:
كلمه روسی و به معنای صاحب منصب و متداول در دوره قاجاریه است. قائم مقام فراهانی در قصیدهای در پی شكست ایران از روس از روی دلتنگی گفته است:
روزگار است آن كه گه عزت دهد گه خوار دارد / چرخ بازیگر از این بازیچهها بسیار دارد
گه نظر با پلكنیك و با كپیتان و آفیتزر / گاه با سرهنگ و با سرتیپ و پاسدار دارد
پلكنیك تحریف شده كلمه روسی پولكونیك به معنی سرهنگ و كپیتان هم همان كاپیتان انگلیسی به معنای سروان است.
آلماناک Almanac:
به معنای سالنامه، در سال 1291 قمری اعتمادالسلطنه از طرف ناصرالدین شاه مامور شد نخستین سالنامه فارسی و به قول خود ایشان «... آلماناكی بس نغز و نیك تلفیق داده ...»
مرادبگی:
روزگاری كه مردم تهران چونان دیگر هموطنان، لباسهای دست دوز خود را به كار میبردند، نوعی قبا یا لباده را مردان میپوشیدند كه به نسبت دیگر قباها دامان كوتاه تری داشت، آن را «مرادبگی» میگفتند. از ریشه و وجه تسمیه آن خبر نداریم، لیكن در رامهرمز اهواز دهی را با نام «مرادبیگی» میشناسیم شاید بتوان گفت این لباس نخست مورد استفاده مردان آن آبادی بوده و بعد در میان مردان تهرانی رواج یافته، به خصوص آنكه گرمای آن حدود را میتوان دلیلی منطقی بر كوتاهتر بودن این نوع قبا در مقایسه با دیگر قبایان دانست.
پاپتی:
چنانكه در كتاب «تاریخ در دوران قاجاریه» شرحی آوردهایم، روزگاری مردم اطراف تهران به سكه مسی نیم شاهی «پاپتی» میگفتند.
تخت تیله:
پارهسنگهای تخت نازكی بود كه جوانها و بچهها در تهران با آن بازیهایی میكردند. نظیر «لیس پس لیس» كه با سكه انجام میشد منتها در این بازی یكی «تخت تیله» خود را به جلو میانداخت و دیگری باید با «تخت تیله» خود به آن میزد و یا گردو را میكاشتند و با تخت تیله به آن میزدند.
اوترخان رشتی:
یكی از ثروتمندان نامی رشت بود كه نخستین بار كالسكه را به رشت وارد كرد. مردم تهران به اعتبار ثروت و اعتبار فراوان او میگفتند:
«... انگار پسر اوترخان (اعظم) رشتیه ...»
اورام و ثبور:
نام بیماریای بود كه بیمار از «ورم و جوش» عارض شده رنج میبرد و سلمانیهای چندكاره تهران قدیم اقدام به معالجه آن میكردند.