دوشنبه, 14 آبان 1403

زورخانه‌های تهران

اشتراک‌گذاری این مطلب: WhatsappTelegram
زورخانه‌های تهران

 ز نیرو بود مرد را راستی / فردوسی

سخت است، از زورخانه نوشتن. سخن از هر بنایی را به سادگی می‌توان آغازکرد و به آسانی ادامه داد، گو اینکه در اطرافمان بناهایی هم پیدا می‌شود، که طراحی پر جذبه آنها مدت‌ها، فکر و اندیشه معماران را به خود جلب کرده و گاه در برخی موارد حل گره‌ای کوچک در طراحی آنها زمانی دراز، مشکل بزرگی برای طراح به حساب آمده است، اما توصیف حتی چنین بناهایی هم مشکل نیست.
ولی ساختمان زورخانه چنین وضعی ندارد، نمی‌شود، به آسانی از تیر و تخته‌اش گفت. از آهن و سنگ به کار رفته‌اش نوشت، شمال و جنوبش را معین کرد و ابعادش را به رشته تحریر در آورد. هرگز نمی‌شود، فقط به فضای معماری‌اش پرداخت و از فضای سرشار از شور و عشقی که درآن پراکنده است، چشم پوشید. چگونه و با چه جملاتی آیین برخاسته از روح بزرگ و پرورش یافته ایرانیان باستان و صیقلی گشته در دامان روحانی اسلام را توصیف کرد. مگر می‌شود، از ارتفاع کوتاه در ورودی آن سخن گفت و از روح بلند نهفته در سبب آن یاد نکرد.

در کدام میدان ورزشی و کدامین سرزمین، اینگونه عاشق‌وار بر زمین بوسه می‌زنند، برای عرضه آموخته‌ها رخصت می‌طلبند، از نوچگی تا پهلوانی، این همه ترتیب مراتب دارند. سر دم، ضرب و زنگ و ... میل، کباده و سنگ و ... این همه ابزار کار دارند.

از زورخانه به راحتی نمی‌توان نوشت، زیرا که تنها یک ساختمان نیست. ساخته‌ای از عشق و جوانمردی است و جدا بافته‌ای از گذشت و پهلوانی و صیقل یافته‌ای از آیین زیبایی‌هاست.

زورخانه را در هیچ سرزمینی نمی‌توان یافت. در زورخانه باید طاهر بود، باید نیاشامید، ننوشید، نخندید، نمی‌توان دخانیات مصرف کرد. زورخانه تنها میدان رقابتی است، که گاه رقیب، خود، تو را پیروز می‌کند، پهلوانت می‌کند، نامدارت می‌کند، تا آنكه دعای مادری را که به درگاه پروردگار توسل جسته، مستجاب گرداند. تا اشکی را از گونه دردمندی بزوداید. زورخانه تنها میدانی است، که رقیب، هماورد خود را خوار نمی‌کند، عیب و ننگ بر او نمی‌بندد و چه بسا عیبی از او بپوشاند. زورخانه تنها ورزشگاهی در جهان است، که در پایان عملیات ورزشی، ناگهان به معبدی جان پناه و عبادتگاهی دلنشین تبدیل می‌شود و ورزشکار ابزار سخت و سنگین ساخته از آهن و چوب را کنار می‌نهد و دست نیازش را خالصانه به سوی ایزد یکتا می‌گیرد و عاشقانه و شورمندانه از درگاه اهورایی‌اش تقاضای عفو می‌کند و شیداوار به پرستش و نیایشی دل پذیر می‌نشیند، چنان که معتکفان معابد کنند.

زورخانه تنها میدانی است، که حجم عضلات را، دوشادوش آموختن اندیشه انسانی افزایش می‌دهد، بی آنکه نیاز به داروهای امروزی باشد و این همه، از برکت عشق است و اگر براستی عاشق شدی، همه از آن توست.

در این مطلب از زورخانه و آیین آن به اختصار سخن می‌گوییم:

گو اینکه خبر مظبوط و صحیح از ورزش باستانی در ایران پیش از اسلام در دست نداریم، لیکن شبیه بودن شکل و شمایل آلات این ورزش به ابزار جنگ و وجود ضرب زورخانه، که نشانی از طبل و کوس جنگ دارد و به کار بردن واژه‌های فارسی سره نظیر؛ کباده (کمان نرم و سست برای مشق کمان کشیدن) و زورخانه و ... و رواج این ورزش در ایران، افغانستان، عراق و تاجیکستان و ... یعنی پهنه ایران قدیم و دلایلی دیگر از این دست، این واقعیت را اثبات می‌کند، که پیشینه ورزش در زورخانه به زمان‌های قبل از اسلام یعنی ایران باستان برمی‌گردد.

نکته مهم اینکه در ورزش باستانی به هر صورتی که بوده، پس از اسلام به محض رواج تصوف، آداب و مراسم زورخانه، بدان آمیخته شد و در ادامه راه با مظاهر و مراسم تشیع در دوران صفویه نیز تکمیل گردید.

 اصول دیگری که ورزش باستانی از آن مایه گرفته است، بعضی آداب عیاران و شطاران است. رسم برهنه شدن، هنگام ورزش برگرفته از رسم عیاران در موقع جنگ بوده، که با بدن عریان به میدان می‌رفتند و یا بستن پیش بند چرمی (نطع) برای پهلوان بزرگ، رسمی که اکنون متروک گشته، این رسوم همه ماخوذ از آداب شطاران بوده، که در جنگ به کار می‌بستند.

 برخی از آداب و رسوم زورخانه عبارت است از:

  • کوتاه بودن در ورودی برای خم شدن که نشانه‌ای از فروتنی و تواضع وارد شونده است.
  • ورزش بعد از فریضه صبح شروع شود.
  • مرشد برای واردین احتراماتی به عمل آورد. یعنی با ادای عبارت خوش آمدی و برخی را با زدن دست به ضرب، گروهی با زدن زنگ و ... که خود قواعدی داشته و دارد تا به وسیله آن حاضرین مرتبت شأن تازه وارد را دریابد.
  • ورزشکار موقع ورود به گود خاک گود را ببوسد.
  • هنگام ورزش، ورزشکار پیشکسوت به عنوان میاندار سایرین را رهبری می‌کند.
  • بعد از میاندار بقیه به ترتیب سابقه در جای خود قرار می‌گیرند.
  • طبقه سادات بر سایرین اولویت دارند ولو مبتدی باشند.
  • ورزش با لباس ممنوع است.
  • میل گرفتن و شنا کردن انفرادی با لباس خارج از گود ممنوع است.
  • شرکت افراد نابالغ ممنوع است.
  • خوردن، آشامیدن، تدخین، صحبت و خنده در گود ممنوع است.
  • نشستن در سر دم جز برای مرشد برای بقیه ممنوع است.
  • موقع ورزش انفرادی رخصت خواستن با صدای بلند الزامی است.
  • لنگ روی شلوار بسته شود.
  • کشتی با شلوار کوتاه چرمی (تنکه - تنبان نطعی) انجام می‌شود.
  • حق تقدم با پیشکسوت است و ثروت و مقام اجتماعی در این ترتیب جایی ندارد.
  • بلند کردن میل اول با سادات و پیشکسوت است، ولی کباده و چرخ از کوچکتر آغاز می‌گردد.
  • به نشانه احترام به پهلوان، حرکت انفرادی او شمارش می‌شود.
  • شعر خواندن جزو آداب زورخانه است.
  • برای تشویق از عبارت «ماشاالله» استفاده می‌شود كه موقع گفتن كشیده می‌شود.
  • در خاتمه ورزش و پیش از کشیدن کباده، میاندار از مرشد تشکر می‌کند. با عبارت «دست و پنجه شما درد نکند.»
  • کشتی‌گیر برای حریف گل می‌فرستد یا به سویش پرتاب می‌کند که گلریزان می‌گفتند و شاید رسم گلریزان (كه برای كسی كمك‌خواه پول جمع می‌كنند) از همین آئین گرفته شده باشد.
  • مجسمه شیر و یا نقش میل و کباده بر سنگ قبر پهلوان نشانه احترام به اوست پس از مرگ.
بیشتر بخوانید: