مستمع چون تشنه و جوینده شد / واعظ ار مرده بود گوینده شد / مولوی
بنظر میرسد ترکیب «مستمع آزاد» از جمله برگردان عبارات و واژههایی است که از اروپا آمده باشد، چون کلمه «مستمع» را در آثار بزرگان ادب فارسی از گذشتههای دور شاهد هستیم:
مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق (کار) آورد
عطار در دل و جان اسرار دارد از تو / چون مستمع نیابد پس چون کند روایت / عطار
فهم سخن چون نکند مستمع / قوت طبع از متکلم مجوی / سعدی
اما شیوع «مستمع آزاد» مربوط به اواخر عصر قجر است، دورهای که مدارس جدید و آموزش و پرورش به شیوه اروپایی در ایران رایج گردید. شهرت مستمع آزاد، در این دوره، در تداول مردم وارد شد.
مستمع آزاد (Auditor) در مفهوم اروپاییاش به معنی دانشجویی است که (بیشتر در دوره دکترا) میتواند با هماهنگی استاد در کلاس درس حاضر شده و از تعالیم استاد بهره برد، بیآنکه موظف به پاسخگویی و پذیرفتن مسئولیت دانشجویی در دوره تحصیلی باشد بنابراین چون مانند دیگر دانشجویان تکالیفی انجام نمیدهد گو اینکه در کلاس حضور مییابد و این امر در سوابق تحصیلیاش بنحوی حفظ میگردد در پایان دوره مدرک اتمام دوره و یا اعتباری (کردیت) بدو تعلق نمیگیرد.
در دوران انتقال شیوه تحصیلی قدیم به جدید ایران آنانکه با این عبارت از دوران تحصیل در فرنگ آشنا شده بودند این عبارت را بکار بردند و رفتهرفته این ترکیب در جامعه دانش آموزی ایران شهرت یافت اما بعدها چون چنین ضابطهای در شیوه آموزش و پرورش ایران مرسوم نبود، کم و بیش «مستمع آزاد» بار منفی بخود گرفت و در مدارس ایران آنرا برای دانش آموزان تنبل و بیتعهد که گاهی معلم بر اثر فشار اولیای مدرسه و دانش آموز مجبور به تحمل او بود بدون آنکه دانش آموز تعهدی را گردن گیرد بکار بردند و با گذشت زمان باز هم این تعبیر دچار تغییر شد و در مورد هر شخصی که در ادارهای و یا جایی به تعهد و وظیفه محولهاش بیتوجهی میکرد، بکار رفت.
در اواخر عصر قاجاریه میرزاده عشقی مدتی در کشور عثمانی و دکتر مصدق در اروپا بطور مستمع آزاد تحصیل علم کرده و دانش آموختهاند.
ذیل «مستمع آزاد» در لغتنامه دهخدا آمده:
در تداول امروز محصلی که به میل شخصی نه طبق ضوابط تحصیلی در کلاس درس شرکت کند.
و زندهیاد معین در اینباره آورده:
کسی که بدون آنکه شاگرد رسمی باشد، در کلاس درس یا خطابه حاضر شود و به درس و نطق گوش دهد.