پنجشنبه, 19 مهر 1403

مقررات کودتا (زندگی صد سال پیش تهرانی‌ها)

اشتراک‌گذاری این مطلب: WhatsappTelegram
مقررات کودتا

تاریخ زندگی صد سال پیش تهرانی‌ها

«تاریخ» از کلمه‌هایی است، که در زندگی بشر نقش حیاتی دارد و در طول زندگی هماره همراه ماست. هر آدمی «تاریخ»‌‌های بسیاری را در لوح حافظه‌اش نگاه می‌دارد. با یاد آوری پاره‌ای از آن‌ها بر سر شوق می‌آید. حظ می‌کند، لذت می‌برد و از مرور لحظه لحظه‌هایش کیف می‌کند و یادآوری جمعی از آنها هم غم‌انگیز و محنت افزاست، آنقدر که گاهی شخص تحمل بار سنگین غم و غصه وارد آمده، را ندارد، بیمار می‌شود و حتی ممکن است، از پای در آید.

هر آدمی با مهمترین تاریخ زندگی‌اش «تاریخ تولد» پا به جهان هستی می‌گذارد و پس از دست و پنجه نرم کردن با تاریخ‌های شکست و پیروزی خود و خانواده و وطن و جهان در شاخص‌ترین تاریخ زندگی‌اش «تاریخ مرگ» از این عالم رخت برمی‌بندد. نه چیزی می‌آورد و نه می‌برد، که به چشم تن آید.

اگر استثنا را کنار نهیم، در «تاریخ تولد»اش مادر و پدر و دیگر کسانش را شاد می‌کند و بعدها، بار‌ها این تاریخ را جشن می‌گیرد و سرانجام در «تاریخ مرگ»اش دوستارانش را به عزا می‌نشاند.

کلمه «تاریخ» را بعضی عربی می‌دانند و جمعی معرب، از یک لفظ فارسی. جوالیقی در «المعرب» گوید:

گویند «تاریخ» که مردم بدان وقایع را نگارند، عربی محض نیست، بلکه مسلمانان آن را از اهل کتاب گرفته‌اند.

تاریخ در لغت معانی گونه گونی را در بر دارد، از قبیل؛ وقت و زمان، سرگذشت و سلسله وقایع و حوادث قابل ثبت، شرح احوال اشخاص مهم و اقوام و طوایف، شناختن کشور‌ها و شهر‌ها و حتی صنایع و علوم مختلف.

و در گاه‌شناسی بر اساس مبادی متعدد، تاریخ‌های گوناگون مورد استفاده بشر است. نظیر؛ تاریخ هجری مسلمانان، تاریخ مسیحی، تاریخ اسکندری، تاریخ یزدگردی، تاریخ جلالی، تاریخ اوستایی، ...

اختلاف ملل مختلف، فقط در تعیین مبدا تاریخ نیست. این اختلاف نظر، عمیق‌تر از آن است؛ ایرانیان و مجوس عمر جهان را بنا بر بروج دوازده گانه، دوازده هزار سال دانسته‌اند و زرتشت چنین پنداشته، عمر عالم تا آمدن او سه هزار سال بوده و یهودیان می‌گویند از زمان آدم تا اسکندر 3484 سال است و نصاریان معتقدند، که 5185 سال است و ...

بعد از اینکه انسان نوشتن را آموخت، دورانی گذشت، تا به تاریخ‌نویسی که تنها ثبت حوادث و وقایع مهم و شرح احوال فاتحان و نامداران و شکست و پیروزی آنان بود، دست زد. به تعبیری دیگر کاربرد تاریخ، بسیار محدود بود، لیکن با گذشت زمان و تحول و توسعه در علم، امروز «تاریخ» از مهمترین علوم به شمار می‌رود و خود به شاخه‌های متعددی انشعاب یافته است: تاریخ سیاسی، تاریخ نظامی، تاریخ هنر، تاریخ اقتصاد، تاریخ فیزیک و ...

بسیاری از دانش‌های نوپا که خود شاخه‌های فراوانی دارد، به کمک اهالی این علم بنیاد نهاده شده و امروز محققان را در جستجو و کاوش‌ها، یاری می‌رساند. سکه‌شناسی، کتاب‌شناسی، کتیبه‌شناسی و باستان‌شناسی و ... از جمله آن‌ها ست.

در این میان تاریخ شهرها که زیر مجموعه‌ای از این علم بشمار می‌رود، بسیار اهمیت دارد، این رشته پژوهشی، متضمن مجموعه‌ای از اخبار و آگاهی‌های بسیاری از حوادث و وقایع آن شهر، شرح زندگی حاکمان، نوع حکومت، رفتار حکومتیان بر مردم، آیین و رسوم، طرز لباس، وضع بهداشت، نوع غذا، حمل و نقل و ده‌ها مورد دیگر است.

بنابراین تاریخ شهر تهران نیز بدین لحاظ، دارای اهمیت بسزایی خواهد بود. علاوه بر این عامل عمومی، از اینکه تهران، در دو سده اخیر پایتخت کشور بوده، از برخورداری از جذابیت دو عامل عمده تاثیرگذار دیگر، بهره می‌برد.

اول؛ جذب نمایندگانی از تمامی اقوام و طوایف ایرانی در جمع ساکنان خود، در طول پایتختی‌اش، بطوریکه امروز تهران، افزون بر پیوند پایتختی‌اش با ساکنان دیگر شهر‌ها، توانسته جایگاه موطن دوم اغلب ایرانیان را کسب کند.

دو؛ بهره‌مندی از طلایه‌داری در مواجهه با ابزار و آلات نوظهور صنعتی و عادت‌ها و رفتار‌های تمدنی غرب در دو قرن اخیر. این عامل موجب شده که تاریخ آشنایی تهرانی‌ها با اختراعات انقلاب صنعتی و جلوه و نمایش رفتار فرنگی‌ها در دو سده نوزده و بیست میلادی، چون؛ سینما، دوربین عکاسی، تلفن، تلگراف و ... آغازگر تاریخ آشنایی ایرانیان با این پدیده‌ها به حساب آید.

صد سال پیش (1285 شمسی) در تهران فرمان مشروطیت را مظفرالدین شاه امضاء کرد و اجازه داد، تا عدالتخانه تشکیل شود. از آن روز تا سال 1299 خورشیدی، که سید ضیاء همراه رضاخان میرپنج دست به کودتا زد و تهران را تصرف کرد، تهرانی‌ها روز‌های سختی را گذراندند. مصائب این روز‌ها از پیش از صدور فرمان مشروطه آغاز شد و با پادشاهی محمد‌علی شاه ادامه یافت و در نقل مکان شاه قجر از کاخ گلستان به باغ شاه و علنی نمودن جنگ او با آزادی‌خواهان و بالاخره به توپ بسته شدن مجلس، اضطراب و نگرانی پایتخت‌نشینان به اوج خود رسید. تهرانی‌ها همراه دیگر هموطنان با به زیر کشیدن محمدعلی شاه از سلطنت، تازه داشتند، غم از دست دادن جوانان برومند‌شان را در راه کسب آزادی، بر خود هموار می‌ساختند، که دلهره جنگ جهانی اول بر آنها که پایتخت‌نشین کشوری فقیر و ضعیف بودند، مستولی شد. هنوز جوهر پیمان‌های بین‌المللی خاتمه جنگ، خشک نشده بود، که اضطراب قرارداد 1919 وثوق‌الدوله و شایعات مربوط به استعمار انگلیس بر آنان چیره گشت.

تهرانی‌ها در فقر و تهیدستی و اعتیاد و فساد اجتماعی دست و پا می‌زدند، که بعد از گذشت روزهایی چند، با ترس و دلهره، ناگهان شهرشان را در اشغال قزاق‌های قمه برکشیده و کودتاچی سید ضیاء و رضاخان دیدند و ...

در این مطلب با شرح پاره‌ای از مقرارت و قوانین کودتایی سید ضیاء بسیاری از نقاط کور و پنهان تاریخ تهران و اوضاع و احوال مردم و رفتار اجتماعی و اقتصادی و وضع بهداشت و زندگی آنان آشکار می‌گردد، که اطلاع از هر یک از آن‌ها ما را بفکر فرو می‌برد:

  1. باید نانوایی‌ها منبری برای نان بسازند و آن را از پارچه‌ای بپوشانند. شاطر دیگر حق ندارد، نان سنگک را جلوی پای مشتری روی زمین بیاندازد.
  2. باید کسبه در پای دکان خود ظهر و غروب اذان بگوید.
  3. گاری درشکه واگن و چهار پایان در خیابان و عابران در پیاده رو باید رفت و آمد کنند. رهگذر نباید در خیابان راه رود.
  4. سر بریدن گوسفند و مرغ و خروس در ملاء عام ممنوع است.
  5. کسی حق ندارد، جنازه بستگان خود را در خانه بشوید و دفن کند. (بسیاری از مردم تهران مردگانشان را در حیاط خانه می‌شستند، غسل می‌دادند و در همان جا دفن می‌کردند. در همه محله‌ها و خانواده‌ها کسانی بودند، که با اعمال کفن و دفن تشریفات دینی آن و برگزاری نماز میت و ... آشنا داشتند و از این بابت مردم را هزینه‌ای نصیب نمی‌شد.)
  6. افزون بر خانه‌ها مردم حق ندارند، در مساجد و امامزاده‌های داخل شهر هم به دفن اموات خود اقدام کنند و باید در گذشتگان را در گورستان‌های خارج شهر، نظیر؛ مسگر‌آباد، خرج‌آباد، سلیمانیه و امامزاده عبدالله و حضرت عبدالعظیم و ... مدفون سازند.
  7. دلاک‌ها حق ندارند، بدون لباس از حمام خارج شوند. (آن زمان هر حمام تعدادی دلاک داشت، که مشتری را کیسه می‌کشید، لیف می‌زد و مشتمال (چیزی شبیه ماساژ کنونی) می‌داد. دلاک‌ها بر حسب عادت معمول در حالی که لخت بودند، با بستن یک لنگ به دور کمر خود و انداختن لنگی روی دوش به خیابان‌ها می‌آمدند و در اطراف حمام آمد و شد می‌کردند، که این امر مورد اعتراض خانواده‌ها بود.)
  8. قصاب‌ها باید روی گوشت پارچه بیاندازند.
  9. زنان بدکاره که در جای جای تهران پراکنده بودند. به باغ شهر نو (باغی در جنوب غربی تهران = قلعه) منتقل شدند، در آن دوره در بیشتر نقاط تهران (وسعت شهر از خیابان انقلاب تا میدان شوش و از خیابان شهدا تا خیابان کارگر بود.) این زنان سکنا داشتند و مردم بسیار از این امر دلخور بودند. محل تجمع ایشان؛ چال سیلابی محله عرب‌ها، کوچه قجر‌ها، کوچه پشت بدنه (چهار راه مولوی) کوچه ارمنی‌ها (جنوب شرقی محله بازار) گذر قاطرچی‌ها، گود کوره‌پزخانه‌ها و ... بود.
  10. این زنان در محل جدید باید مالیات به دولت بپردازند.
  11. هیچ کس حق شرب عرق و شراب ندارد. (مغازه‌های پیاله فروشی تعطیل شد.)
  12. نباید کسی در خیابان و معابر به دفع بول و غایط دست زند. (اغلب مردم به محض نیاز، در معابر بدین کار دست می‌زدند.)
  13. مصرف تریاک و شیره در انظار عمومی و در قهوه‌خانه‌ها ممنوع و خرید و فروش تریاک بی‌بند (دولتی) مجازات دارد. (پیش از این، در قهوه‌خانه‌ها منقل و وافور وجود داشت و مردم آزادانه می‌توانستند، مانند؛ نوشیدن چای و کشیدن غلیان، به تدخین تریاک نیز اقدام کنند)
  14. صاحبان تمام دکان‌های مربوط به خوراکی، مانند؛ قصابی، کبابی کله‌پزی، نانوایی و ... باید کف مغازه‌هایشان را آجر کنند.
  15. آب خزینه حمام‌ها باید هفته‌ای یک بار عوض شود، نباید لنگ حمام را در کوچه و خیابان و خارج از حمام به در و دیوار آویخت تا خشک شود.
  16. سینما‌ها و تماشاخانه‌ها باید بسته شود. (به تازگی در تهران سینما دایر شده بود، جمع کثیری از روحانیون و طرفدارانشان آن را از مظاهر فرنگی و خلاف شرع می‌پنداشتند و با آن مخالفت می‌ورزیدند.)
  17. ریختن آب حوض، کثافت در جوی خیابان ممنوع است.
  18. هیچکس حق شستشوی لباس در جوی آب ندارد. آن زمان آب مصرفی شرب و شستشوی مردم از آب قنات‌ها که از طریق جوی خیابان به خانه‌ها می‌رسید، تأمین می‌شد. برای شستن رخت، رختشویخانه‌هایی در چند نقطه تهران ساخته شد.
  19. گاو و گوسفند را باید بیرون شهر برد و نگهداری داخل شهر ممنوع است. (جمعی از تهرانی‌ها در خانه طویله داشتند و در آن الاغ و اسب و گاو و گوسفند، برای حمل و نقل و نیز تامین لبنیات، نگهداری می‌کردند.)
  20. کسبه بجز نانوا، کله پز و حمامی باید دکان خود را اول آفتاب باز کند و اول غروب ببندد.
  21. جمعه‌ها همه کسبه جز نانوایی، بقالی و پزنده‌ها تعطیل‌اند.
  22. سگ خانگی باید قلاده و زنجیر شود، در غیر این صورت در ردیف سگ‌های ولگرد به شمار می‌آید و کشته خواهد شد. (گاهی که شمار سگ‌های ولگرد زیاد و مزاحم مردم می‌شد، بلدیه با سم و یا وسیله دیگری، آنها را می‌کشت.)
  23. کبوتر بازی ممنوع است. (در آن عصر پشت بام‌ها، هم سطح بودند و کبوترباز‌ها که قفس کبوتران را در پشت بام می‌نهادند، به هوای کبوترپرانی، داخل حیاط خانه‌ها سرک می‌کشیدند و به اصطلاح دختر بازی می‌کردند و این امر مورد اعتراض و شکایت بسیاری از خانواده‌ها و گاهی محل نزاع و زد و خورد شدید، بود.)
  24. تظاهرات مستانه و عربده‌کشی و آوازخوانی در کوچه و خیابان ممنوع است و متخلف مجازات می‌شود. (آن روز‌ها هوا که گرگ و میش می‌شد، کوچه و خیابان محل جولان عرق‌خور‌ها بود، تلو تلو خوران عربده می‌کشیدند و رجز خوانی می‌کردند و برای حریف، کری می‌خواندند. گاهی هم کسی که صدایی داشت آواز می‌خواند. گو اینکه اگر بد صدا هم بود و از عالم موسیقی و نت بی‌خبر، کسی جرات اعتراض نداشت «بیات تهران» از آواز‌های مشهور آن عصر است.)
  25. قمه‌کشی، قداره‌کشی و چاقوکشی و حمل هر نوع سلاح سرد ممنوع است و مجازات دارد. (شغل عده‌ای او باش همین بود و از این راه زندگی می‌کردند. هر محله، محدوده عرض اندام کسی بود. او برای خودش تعدادی نوچه و دارودسته داشت. در قلمرو او کسبه و هر که به نحوی پولی به دست می‌آورد، باید باجی به وی می‌پرداخت. زنان بدکاره و عرق‌ساز‌ها و پیاله‌فروش‌ها و صاحبان شیرکخانه‌ها و شیره‌کش خانه‌ها و قمارخانه در ردیف نخست این داد و ستد، بودند و برای جلب حمایت و اجازه فعالیت باج بیشتر می‌پرداختند.)
  26. ارباب قلم و مطبوعات از هتاکی به این و آن جلوگیری کنند، چند نشریه توقیف شد. (انقلاب مشروطه از سویی و ناپایداری دولت‌های آن عصر و سرخوردگی و بی‌اشتیاقی احمد شاه از دیگر سوی و عواملی چند، موجب پیدایی فضایی مناسب جولان و عرض اندام اهالی قلم شده بود، تا آزادانه هر چه بخواهند، بر هر که بخواهند بتازند.)
  27. کلیه احزاب و گروه‌های سیاسی منحل است و تشکیل هر نوع جمعیت و دسته قدغن است.
  28. اجتماع خیابانی قدغن و بیش از دو نفر نباید با هم گفتگو کنند.
  29. درشکه‌ها نباید بیش از سه نفر مسافر سوار کنند. ظرفیت گاری چهار چرخه اسبی 5/1 خروار بار و چرخ دستی 50 من است.
  30. خوراک‌پزی‌ها باید یک پارچه یا کاغذ شیره مالیده جلو دکان آویزان کنند، که مکس و پشه جذب آن شود. مگس و پشه تا روی آن می‌نشست، می‌چسبید و دیگر نمی‌توانست برود.
  31. نقالی، معرکه‌گیری، مسأله‌گویی، لوطی عنتری، خرس رقصانی، قصه گویی، مرثیه خوانی، شعبده بازی، پرده شمایلی و ... ممنوع است.
  32. نباید بار الاغ از 25 من و بار قاطر از 40 من و بار شتر از 60 من تجاوز کند.
  33. باید در ادارات برای انداختن شکایات مردم از کارمندان خاطی، کارشکن، رشوه‌گیر و خائن صندوق شکایات نصب شود.
  34. باید جوی‌های آب پوشیده شود، تا آب از آلودگی‌ها مصون بماند. (البته کاری که هر گز انجام نشد.)
  35. گاری و چهار چرخه‌ها باید در شب چراغ و درشکه‌ها باید نمره و بوق و چراغ داشته باشند.
  36. کسبه‌ای که فروش اجناس توزینی دارند، باید سنگ‌های فلزی داشته باشند و سنگ‌ها باید به نظر مسئول اوزان بلدیه برسد. (بسیاری از کسبه از سنک و آجر و آهن آلات نظیر؛ قفل خراب شده و ... به قصد کم فروشی در توزین کالای خود استفاده می‌کردند.
  37. نباید کسبه دوره گرد، در کوچه و خیابان داد بزند. (هرچند آن وقت‌ها، تهران به لحاظ وسعت بسیار کوچکتر از امروز بود، لیکن باز هم دکان‌های کافی وجود نداشت و از سویی دیگر برای بسیاری از کسبه خرده پا خریدن دکان امکان پذیر نبود، بنابراین عده‌ای کما بیش کلیه اجناس و خدمات را به وجه دوره گردی و طوافی در کوچه پس کوچه‌ها عرضه می‌کردند. ایشان برای با خبر کردن اهالی و فروش اجناس خود، با داد زدن بدنبال مشتری می‌گشتند. از آب حوض‌کشی و زالو اندازی گرفته تا کاسه بشقابی و لحاف‌دوز‌ی و انگوری و ده‌ها شغل دیگر)
  38. دولت کودتا اعلام کرد، نابینایان در کوچه و خیابان باید بازوبندی از پارچه زرد بر بازو ببندند و عصا در دست گیرند. (در آن زمان چنین توجهی از طرف دولت قابل تأمل است.)
  39. در محله‌ها جایی با نام «دارالشفا ء» یا «دارالعلاج» به تریاکی‌ها اختصاص یافت، تا با ممنوعیت تریاک کشی در قهوه‌خانه‌ها بتوانند، برای ترک اعتیاد و خماری به آنجا مراجعه کنند.
  40. نباید پزنده‌ها به رهگذران اصرار کنند. (رسم بود، شاگرد دکان‌های چلویی، کبابی، آبگوشتی، آشی و ... جلوی مردم را می‌گرفتند و با اصرار زیاد به رهگذران تعارف می‌کردند، به دکان آن‌ها وارد شوند.)
  41. باید نانوایی‌ها روی تغار خمیر پارچه بیاندازند، تا مگس و پشه روی آن ننشیند.
بیشتر بخوانید: