ایران از مهمترین کشورهای شرق و نامداران جهان قدیم بوده و هست. از این رو کشورمان همیشه یکی از اهداف اصلی غرب در ایجاد روابط با شرق بوده است. روابط سیاسی اروپا و ایران پیشینه درازی دارد و روابط سیاسی ایران و انگلیس از کهنترین آنها ست، که این مختصر شرح آن پیشینه را بر نمیتابد، اما در این سطور، نظری هر چند گذرا بدان میافکنیم، تا ماجرای تاسیس اولین سفارتخانه انگلیس را در تهران باز خوانیم:
اولین سفیر رسمی انگلیس آنتونی جنکینسون (Anthony Jankinson) است، که در سال 970 قمری، برابر 1562 میلادی از جانب ملکه الیزابت پادشاه انگلستان به دربار شاه تهماسب پادشاه ایران آمد، ولی چون مسیحی بودن وی آشکار گردید، از دربار ایران رانده شد. در عصر شاه عباس دولت ایران به قدرت بزرگی تبدیل گشت و شهرت مقابله سپاه ایران در برابر عثمانیان، اروپاییان را به ستایش واداشت و در ایجاد ارتباط با ایران به رقابت با یکدیگر بر انگیخت. در آن عصر عثمانیان برای پیشروی در خاک اروپا هر از چند گاهی بدانجا حمله میکرد. در این دوره برادران شرلی از انگلستان وارد دربار شاه عباس شدند و روابط دو کشور را پدید آوردند و استوار ساختند.
پس از شاه عباس ایران دچار مشکلات داخلی و آشوبهای فراوانی شد، ارتباط انگلیس بسیار ضعیف گردید.
در دوره کریمخان تجارتخانههای انگلیس در بوشهر که پس از مرگ شاه عباس از رونق افتاده بود، بازگشایی شد و به فرمان کریمخان، ویلیام آندو پرایس (William Andrew Price) نماینده انگلیس اجازه احداث کارخانه را در این شهر به دست آورد.
در دوره آقامحمدخان، کشور ایران باز هم دچار آشوبهای داخلی گردید. در این دوره باز هم روابط دو کشور تضعیف شد، اما با به تخت نشستن فتحعلی شاه بر اریکه سلطنت، که مقارن با به قدرت رسیدن ناپلئون بناپارت در اروپا است. فصل تازهای در روابط سیاسی دو کشور آغاز گردید. در این سالها فرانسه به رهبری ناپلئون رقابت جانانهای را با انگلیس شروع کرده بود.
ناپلئون خوب میدانست، که هندوستان ثروتمند ترین و مستعمره چه میزان به انگلیس کمک میکند. بنابراین در جنگ با انگلیس، او میبایست، در گامهای نخست این ذخیره عظیم را از دست او خارج کند و این را نیز میدانست که در طول تاریخ دروازه تسخیر این کشور عظیم، کشور ایران بوده است. پس وی در صدد بر آمد، با گسیل سفیر به دربار ایران روابط سیاسی خود را با شاه تحکیم بخشد. در همین اوان انگلیسیهای حیله گر دست پاچه شدند و برای مقابله با دولت فرانسه «مهدی علی خان بهادر جنگ» از رجال معروف هندوستان را عازم دربار کشورمان کردند.
چون وی گامی موثر در انجام ماموریتش بر نداشت، سرجان ملکوم (Sir John Malcom) و پس از او چند سفیر دیگر هم از سوی انگلستان به دربار ایران در تهران آمدند، که هیچ یک کاری از پیش نبردند، تا نوبت به سرگور اوزلی(Sir Go Osely) به سال 1226 قمری رسید. اوزلی بیش از همکاران سلف خود در ایجاد ارتباط با دولت ایران موفق بود و توانست روابط محکمی با دربار فتحعلی شاه بر قرار کند. او توانست در مدت کوتاهی که در تهران بود، ساختمانی برای سفارتخانه بنا کند و این پایه و اساس روابط دو دولت را تحکیم بخشید.
اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات ناصرالدین شاه در کتاب «مرآتالبلدان» در باره سفارت اوزلی و اقدامات وی در ساخت بنا ی سفارتخانه مینویسد:
«... در این سال سفیر انگلیس (اوزلی) در تهران حوالی دروازه حضرت عبدالعظیم سفارتخانه عالی بنا نهاد ...»
در کتاب «از خراسان تا بختیاری» و بسیاری از اسناد دیگر قاجاری در این باره اشاره شده است. نخستین سفارتخانه انگلیس که به وسیله اوزلی در تهران احداث گردید، بنایی بود، که در اراضی جنوب محله بازار و در مجاورت ضلع جنوبی حصار صفوی تهران قرار داشت.
در پی در خواست سر گور اوزلی، فتحعلی شاه به محمد خان زنبورکچی باشی فرمان داد، تا دو قطعه زمین در اختیار سفیر انگلیس قرار دهد، او نیز چنین کرد و اراضی مزبور را که در غرب گود زنبورکخانه بود، به اختیار وی در آورد. بدان روزگار آن اراضی، بایر و از مرکز تجمع مسکونی تهرانیان تا حدودی دور و در حاشیه جنوبی شهر قرار داشت.
قطعه شمالی کوچکتر بود و در ضلع شمالی کوچهای منشعب از گذر لوطی صالح (کوچه مهدوی کنونی)قرار داشت. اوزلی در این قطعه عمارتی از آجر جهت سفارتخانه بنا کرد، این بنا در نقشههای تهران با نام عمارت یا سرای وزیر مختار انگلیس مشخص است.
وی در قطعه بزرگتر هم که در ضلع جنوبی کوچه مزبور و مقابل آن عمارت بود، باغ وسیعی را احداث نمود و در آن بناهایی برای کارکنان و سکونت وزیر مختار ساخت.
بعدها در دوره ناصری، سفارت انگلیس به محله نوساز دولت، در غرب خیابان فردوسی (= علاءالدوله = باغ ظهیرالدوله = امتداد باغ ایلخانی) محل کنونی سفارت انگلیس انتقال یافت.
پس از ترک انگلیسیها باغ و سرای واگذار شد. باغ مزبور به باغ ایلچی شهرت یافت. بعدها در گوشه شمال غربی باغ قهوهای دایر گردید و با نام «قهوهخانه باغ ایلچی» خوانده شد. اسماعیل بزاز دلقک ناصرالدین شاه و از سردستههای معروف رو حوضی تهران قدیم، که از راه مطربی به شهرت و ثروت فراوانی در آن عصر دست یافت، شروع آشناییاش با این حرفه و اهالی این فن را از رفتوآمد در قهوهخانه باغ ایلچی میداند.
هنرمند معاصر مرتضی احمدی نیز در کتاب «کهنههای همیشه نو» از ماجرا ی اسماعیل بزاز در قهوهخانه باغ ایلچی یاد کرده است. باید بیاد داشت، اراضی باغ و سرای انگلیس در اواخر قاجاریه دستخوش تغییرات کاربری و توسعه فضای مسکونی شد. امروزه از باغ و سرای وزیر مختار انگلیس اثری بر جای نیست. کوچه شمالی - جنوبی باغ ایلچی در غرب گذر لوطی صالح با کوچههای انشعابیاش اراضی آن باغ را تقسیم کرده است و ساکنین خانههای آن کوچه اکنون در اراضی آن باغ سکنا دارند. و کوچه شمالی – جنوبی «تهرانچی» نیز به همین ترتیب اراضی سرای وزیر مختار انگلیس را به خانههای متعددی تقسیم کرده است.