اینکه «ابجد» را کهنه و بی مصرف پنداریم و به جرم کهنگی و از بین رفتن کارکردش در زندگی امروز، کنارش گذاریم، انصاف نیست، و شاید منطقی هم نباشد. زیرا «ابجد» از کلمههای متروک و بیفایده نیست، که از میان رفته و دیگر کسی با او کاری نداشته باشد. بلکه در هجوم انبوهی از واژهای فنی و تخصصی و متداول بیگانه که با آنها روبرو هستیم، گهگاه به بهانهای با «ابجد» مواجه میشویم، لیکن آگاهی کم عمومی جامعه از آن نه تنها کمکی برای دریافت مطلب نمیکند، بلکه اغلب شخص را در هالهای از ابهام فرو میبرد.
این مطلب را به شرحی از حروف ابجد اختصاص دادیم، تا خوانندگان گرامی با آگاهی از حال و هوای مکتبخانههای تهران قدیم، این حروف و کارکرد آن را در گذشته بشناسند، زیرا هرچند ابجد از ارکان تعلیمی گذشتگان است و امروز کارکرد گذشته را ندارد، اما باید میان آن حروف و واژهای متروکی چونان آق بانو (آغ بانو = نوعی پارچه)، ارغالی (قوچ وحشی)، ارخالق (نوعی لباس)، یخنی (نوعی آبگوشت) و ... تفاوت قایل شد، و دانست هنوز هم گهگاه ابجد بکار میرود، نظیر اشعار ماده تاریخ و یا ...
در مکتبخانههای تهران قدیم پس از آموختن حروف فارسی (و مشترک عربی) و حرکات حروف (اعراب) به کودکان، نوبت به آموزش حروف ابجد میرسید. در حقیقت حروف ابجد یکی از ارکان سواد خواندن و نوشتن مردم آن روزگار به شمار میرفت. بطور کلی رسم بر این بود، محصل با تمام کردن «ضظغ» بگوید: «فتبارک الله احسن الخالقین الحمدلله رب العالمین».
با این مختصر مقدمه میخواهیم بدانیم:
1. ابجد چیست؟
در لغتنامه دهخدا آمده است، ابجد نام اولین صورت از صور هشت گانه حروف جمل و این ترتیب حروف الفبای مردم فنیقیه بوده، بدین نهج: ابجد، هوز، حطی، کلمن، سعفص، قرشت، ثخذ، ضظغ
عرب گاه به هر یکی از این هشت صورت معنای خاص داده و گاه اباجاد را مثقل ابجد پسر پادشاهی یا پادشاه مدین گفته و گاه هشت لفظ را نام فرزندان مرامر نامی واضح خط خواندهاند. معنای این هشت صورت اینگونه بود:
ابجد یعنی آغاز کرد، هوز، در پیوست، حطی، واقف شد، کلمن، سخن گوشد، سعفص، از او آموخت، قرشت، تربیت کرد، ثخذ، نگاه داشت، ضظغ، تمام کرد.
2. ابجدخوان کیست؟
ابجدخوان یا طفل ابجدخوان به معنای نوآموز در خواندن و نوشتن است، و یا به وجه، سبقخوان به کار میرود.
در تداول عامه، کسی را گویند، که کاری را آغاز کرده و چیزی از آن نمیداند و در مقام تمسخر برای نشان دادن شدت نادانی و جهالت شخص به کار میبرند.
3.کارکرد ابجد و ماده تاریخ کدام است؟
قدما اعتقاد داشتند، کسی که ابجد را آموخت، با مسایل تقویم و نجوم آشنایی پیدا میکند، بسیاری از مفاهیم علوم قدیمه و غریبه که نازل ترین آن شناخت گردش ماه و آفتاب و حرکات سیارات و طالع وقت و استخراج بروج و کواکب و خواندن زایچههای وقت خود و دیگران است، درک میکند، ماده تاریخ عددی را میفهمد، ونیز با قرائت طالع اشخاص با فالنامه که از شیرین ترین سرگرمیها بشمار میآمد، آشنا میشود.
اعداد مترادف حروف ابجد چنین است:
الف 1، ب 2، ج 3، د 4، ه 5، و 6، ز 7، ح 8، ط 9، ی 10، ک 20، ل 30، م 40، ن 50، س 60، ع 70، ف 80، ض 90، ق 100، ر 200، ش 300، ت 400، ث 500، خ 600، ذ 700، ض 800، ظ900، غ 1000
ماده تاریخ: کلمه یا کلماتی است، که به حساب جمل مساوی تاریخ مطلوب برآید و آن کلمه یا کلمات با معنی باشد، به عبارت دیگر مجموع حروف بیت یا مصرع یا عبارتی به حساب ابجد با تاریخ واقعهای تطبیق کند، نظیر:
بدین دستور تاریخ وفاتش؛
برون آر از حروف «قرب طاعت» (که معادل 782 هجری قمری است)
به حساب ابجد «علی» برابر با 110 و «یا علی» برابر با 121 است.