پس قلعه، را همه به خوش آب و هوایی و فضایی مطبوع و ییلاقی میشناسیم، ولی کارشناسان هواشناسی بر خلاف این تصور، معتقدند هوای پس قلعه و دیگر آبادیهای دامنه جنوبی کوههای شمیران نه تنها از هوای بهتری نسبت به دیگر نقاط شهر بویژه غرب، برخوردار نیستند، بلکه حتی از بیشتر نواحی تهران، هوایش آلودهتر است. با این استدلال که هوای آلوده در اثر وزش بادهای ملایم غرب به شرق که توان عبور از کوه را ندارد، در جبهه جنوبی کوههای شمیران فشرده شده و هوای آلوده متراکمی را پدید میآورد، اما آنچه باور این واقعیت را برای گروهی از تهرانیها سخت کرده است، خنکی هواست، که پدیده طبیعی کوهستان است.
بیش از این با هوای پس قلعه کاری نداریم. میخواهیم، در این مجال اندک به تاریخچه آبادی پس قلعه بپردازیم، از وجه تسمیه، پیشینه تاریخی، کسب کار ساکنان، امامزاده، قلعهاش و راه کوهستانی دل انگیزش که تا قله توچال بلندترین نقطه این رشته کوه ادامه مییابد سخن بگوییم.
در پهنه و گسترده تهران، در طول تاریخ قلعههای زیادی پدید آمده است، نظیر؛ قلعه ارامنه، قلعه یوسفآباد، قلعه مرغی و غیره. یکی از آنها هم، همین قلعهایست که امروز آن را بیشتر خواهیم شناخت. قلعهای که آبادی پس قلعه، چنانکه از نامش پیدا ست، پشت (شمال) آن قرار دارد.
ساخت بنای قلعه شمیران یا دژ تاریخی شمیران، دست کم به قرون اولیه هجری قمری (حداکثر تا قرن ششم) میرسد و سرگذشت این دژ نه تنها در حافظه کهنسالان این آبادی چون لوح محفوظ به گونهای شیرین و رویاپرورانه به نقل از پیشینیان خود باقی است، که در کتب تاریخ و جغرافیای قدیم چون «تاریخ طبرستان و رویان» و «تاریخ گیلان و دیلمستان» و ... نیز از آن یاد شده است.
در این فرصت، نمیتوان از حوادث و مستندات دژ بطور مفصل سخن گفت و از معماری آن و مشخصات فنی و مصالح به کار رفته، در آن یاد کرد. تنها به محل قلعه اشاره میکنیم و برمیگردیم، به موضوع تاریخ آبادی پس قلعه.
برای رفتن به پس قلعه از دربند، دو راه وجود دارد، یکی همان راهی است، که از کنار رودخانه دربند عبور میکند و بیشتر مردم برای گذراندن ساعاتی در دره پس قلعه، خود را سواره از این راه به سربند، میرسانند و دیگر راهی که اهالی پس قلعه و کوهنوردان و طبیعت دوستان آن را خوب میشناسند و آن راه بالا ست.
در این راه پس از عبور از شیر دره، به کوه سر قلا، میرسیم. بر فراز همین کوه است، که دژ تاریخی شمیران یا قلعه شمیران بنا شده بود و روزگاری، بس دراز آوردگاه فاتحان این ناحیه و دشمنانشان بوده است. امروز بنای دژ، سالم نمانده، اما آثاری از آن در محل باقی است، که همت مسولان میراث فرهنگی را برای احیا و بر پایی و حفظ آن اثر ملتمسانه طلب میکند.
آبادی پس قلعه، بر اساس سر شماری 1335 خورشیدی، دارای 104 نفر مرد و 95 نفر زن بوده است. محصولاتی را که در آن دوران برای پس قلعه بر شمردهاند، عبارت بود؛ از میوههای معمول در آبادیهای شمیران نظیر؛ گیلاس، آلبالو، آلو و گردو و نیز از صیفیها خیار شمیرانی.
پس قلعهایها غیر از باغداری، دامداری هم میکردهاند. این نکته در همین جا باید ذکر شود، که کوه نشینان شمیرانات امروز هم در بیشتر آبادیها دامداری میکنند و دام خود را که بز و گوسفند است، در دامنههای این کوهستان به چرا میبرند، ولی ظاهراً بیش از ظرفیت مراتع و علفهای موجود است، که غفلت در نظارت بر آن موجب از میان رفتن بسیاری از تنوع گیاهان و علفهای کم نظیر منطقه خواهد شد و این امر توجه مسئولان را به خود جلب میکند.
بر اساس نقشه تهران ترسیمی مهندس بغایری، آبادی پس قلعه 2100 متر ارتفاع دارد و نام کهن آن ”در بند علیا“ بوده است. این آبادی دارای متعلقاتی است، مانند؛ امامزاده، تکیه، مسجد و ... که موجزوار شرحی را از هر یک میآوریم:
در مسیر حرکت به شمال یعنی شیر پلا و قله توچال در دره پس قلعه، سمت چپ راهی است، فرعی که از راه اصلی جدا میشود، این راه ما را به امامزاده ابراهیم میرساند. امامزادهای با بقعه چهار گوش سنگی و ضریحی چوبی، که نسب نامه متقن و پیشینهای کهن ندارد. گویند صاحب بقعه از سادات موسوی است و منسوب به حضرت موسی کاظم (ع) است. زوار ارادتمندی دارد، چشمه باصفایی در ایوانش روان است، که مشرف به دهکده پس قلعهمی باشد. و مهمتر از همه موقوفاتی دارد، نظیر؛ مسجد، سقاخانه، قهوهخانه و باغچهای که در سال 1315 قمری، آنها را شیخ محمد آبشاری، بر امامزاده، وقف کرده است.
اعتمادالسلطنه، در دوره ناصری در سخن از معدن نقره و سرب در پس قلعه گفته است؛ که شاه طماع قجر را عجولانه بر سر کورههای امتحان، سنگ پس قلعه به ضرابخانه (دهکده مهران) کشانده است.
مخبرالسلطنه هم از معدن سرب پس قلعه یاد کرده است. به این معادن باید معدن آهن را نیز افزود و باید این را دانست، که آن معادن هیچگاه فعال نشدند.
در پس قلعه باغهای متعددی وجود دارد، که یکی از مشهورترین آنها «باغ چهل پله» با درختان شاداب میوه است.
پس قلعه غیر از نامهای جغرافیایی و طبیعی منسوب به خود همچون؛ آبشار، دره، رودخانه، کوه و ... دارای موقوفانی هم از آثار خیرخواهان، مانند؛ مسجد، تکیه، گورستان و ... برای مسلمانان و حتی موقوفانی هم بر معبد زرتشتیان است.
کوهنوردان از مسیر پس قلعه به آبشار دوقلو، شیر پلا و غیره و سرانجام به قله توچال میروند. چنانکه میدانیم، از آبادیهای مختلف البرز چه آنها که در شمال توچالاند، نظیر؛ شکراب، آهار، ایگل، باغ گل و دهکدههای جنوبی مانند؛ دارآباد، کلکچال، ولنجک، درکه، میشود به قله توچال رفت، ولی مسیر پس قلعه در تابستان راه دیگری است. آب فراوان، زیبایی طبیعت و سایهسارهای درختان بین راه این مسیر را از دیگر راهها متمایز کرده است.
این نکته را باید آورد، که در تهران جز چند مسیر طبیعی انتقال آب از کوههای شمیران به جنوب رودخانهای باقی نمانده و تمامی آنها به کانالهای سرپوشیده سیمانی تبدیل شده است و بقای عمر چند مسیر باقی مانده هم با خدا ست. شنیده میشود، شهرداری برای حفظ رودهای موجود، که از پدیدههای طبیعی شهر تهران و درخور توجه و اهمیت است، طرحی در دست دارد.
ولی آنچه از دست رفته، رودخانههایی بوده، که امروز دیگر نیست و کانالهای سیمانی جای آنها را گرفته است. مثلا ً رودخانه پس قلعه، که روزگاری با سپری کردن دربند، تجریش، قلهک و پس از به کار انداختن چند آسیاب آبی در مسیر خود، از غرب قصر قجر (زندان قصر) میگذشت و از شمال تهران قدیم، از میدان توپخانه و از کنار امامزاده غیبی (خراب شد) وارد ارگ سلطنتی تهران میشد و از طریق گوشه جنوب شرقی محوطه ارگ به سمت هسته مرکزی تهران قدیم، حوالی سرپولک میرسید و از آنجا بطرف قریه دولاب میرفت. این مسیر باستانی، متاسفانه نابود شده است. همان گونه که امامزاده غیبی در این مسیر و بسیاری دیگر ویران گردید.