پنجشنبه, 19 مهر 1403

از پیچ شمیران تا تجریش

اشتراک‌گذاری این مطلب: WhatsappTelegram
از پیچ شمیران تا تجریش

امروز با خوانندگان عزیز به تجریش صد سال پیش می‌رویم و سعی می‌کنیم، حال و هوای آن زمان را برای خود زنده کنیم و از حس‌و‌حال پدید آمده لذت بریم. تجریشی که جز بقعه امامزاده صالح و قسمت‌هایی از بازارش، دیگر هیچ چیز از آن روزها را ندارد. همه را از او گرفتیم و آنچه بدو دادیم، سبب سلب آسایش خودمان و از میان رفتن اصالت آن شد.

خوب، فکر می‌کنم مقدمه چینی بس است. می‌خواهیم از تهران (قدیم) به تجریش برویم. بهتر است سفر را آغاز کنیم. برای رفتن دو راه بیشتر نیست یا باید گیوه‌مان را بالا بکشیم و پیاده جاده خاکی و باریک (جاده قدیم شمیران = شریعتی) را طی کنیم تا به تجریش برسیم و یا الاغ و اسبی کرایه کنیم. البته تعداد کمی هم درشکه است که کرایه‌اش گران‌تر از الاغ است، که پولدارترها می‌توانند از آن استفاده کنند. به هر حال هر کسی هر طور می‌تواند آماده باشد، حرکت می‌کنیم.

برای رسیدن به جاده خاکی و باریک شمیران و خروج از شهر از دروازه نزدیک آن می‌توانیم استفاده کنیم. دروازه‌های شمیران و دولت فرقی ندارد، از هر دو راه باید برسیم به پیچ شمیران و از آن جا به سمت شمال مسیر جاده را طی کنیم. این جاده تا پیش از ناصرالدین شاه خیلی باریک و البته مناسب چهارپایان یعنی مال رو بود، ولی در اواسط دوره ناصری وضع آن بهبود یافت، به ویژه تا حوالی دو راهی ضرابخانه، چون از تهران تا کاخ‌های سلطنت‌آباد و نیاوران را ناصرالدین شاه زیاد استفاده می‌کرد، به همین سبب به فرمان او جاده را شوسه کرده بودند و آنقدر عریض‌تر از قبل شده بود، که درشکه و کالسکه بتواند عبور کند. گو این که در بعضی نقاط یا تنگی جاده و یا سربالایی تپه ماهورها درشکه‌چی‌ها را جدا دچار زحمت می‌کرد.

همسفران بدانند، اگر با درشکه و الاغ می‌آیند. راه ما سه چهار ساعت و اگر سرحال و آماده پیاده‌روی هستند، پیاده، پنج شش ساعت طول خواهد کشید. برای این که راه طولانی خسته کننده نشود من برای شما هر چه در اطراف مسیر است، شرح می‌دهم. همان طور که ملاحظه می‌کنیم از حصار شهر که خارج می‌شویم پس از عبور از پل روی خندق هر چه اطراف دیده می‌شد بیابان است و تپه و ماهور ...

خوب حالا پس از طی مسافتی که شرقی- غربی طی کردیم به پیچ شمیران رسیدیم، باید به سمت شمال بپیچیم. در ابتدای جاده ملاحظه می‌شود، سمت راست چند چهاردیواری و باغ و در اطراف آن بناهایی وجود دارد، ولی سمت چپ کاملا بیابان است ...

حالا رسیدیم به حوالی عشرت‌آباد. لطفا همه دست راست را نگاه کنید، آن باغی که از دور دیده می‌شود و ما حدود یک کیلومتر فاصله دارد، عشرت‌آباد است، که ناصرالدین شاه ساخته است. آن عمارت چند طبقه کلاه فرنگی باغ است. البته کنار و خارج باغ سمت شمال‌غربی کمی خانه‌سازی شده است ...

این سه‌راهی را که می‌بینید، سه‌راه محبس (سه‌راه زندان) می‌گویند. اگر راه فرعی سمت راست را بروید، به محبس می‌رسید. محبس قبلا قصر قجر بود. الان هم قلعه قصر در شمال آن قرار دارد. این قصر را فتحعلی‌شاه روی تپه ساخت و قنات مخصوصی برایش کندند و درختان فراوانی در آن کاشته شد. (این محبس هم همان زندان قصر است که رضاشاه پس از به سلطنت رسیدن، زیر فشار بین‌المللی به صورت مدرن‌ترین زندان آن زمان ایران درآورد و ... امروز در حال تبدیل شدن به فضای سبز است) .در ضمن، این باغ بزرگی که سمت چپ (غرب) می‌بینید، باغ ملک است و به ملک‌التجار تعلق دارد. می‌بینید که خیلی بزرگ است تقریبا، سه‌راه محبس وسط ضلع شرقی باغ که مجاور جاده است، قرار می‌گیرد، (خیابان‌های تخت طاووس و ملک حد شمالی و جنوبی باغ بوده است) قنات خوبی دارد. هر کس تشنه است، می‌تواند برود از آن آب بنوشد، سر و صورتش را هم صفایی بدهد. چون دیگر تا به قلهک برسیم، هیچ آبادانی نیست. پس بهتر است کوزه‌هاتان را هم اینجا از آب تازه و خنك و خوشمزه قنات باغ ملک پر کنید ...

حالا کلی از سه‌راه محبس دور شدیم. دست راست جاده را نگاه کنید. آن بناهای متعدد یک طبقه که در یک ردیف و منظم در امتداد جاده به فاصله پانصد متری دیده می‌شود. مربوط به نیروی قزاق است، که در اراضی متعلق به قصر قجر احداث شده است. (امروز در محل آن بناها ساختمان‌های ستاد ارتش و مخابرات و بی‌سیم رادیو ساخته‌اند.) سمت چپ جاده را هم توجه کنید، رودخانه پس‌قلعه است، که از رودهای پس‌قلعه و اطراف سرچشمه می‌گیرد و پس از عبور از دربند و زرگنده و قلهک و غرب قصر قجر و غرب باغ ملک از دروازه دولت وارد حصار ناصری شده و از میدان توپخانه از حدود دروازه دولت قدیم ... و از کنار امامزاده غیبی (امروز آن دروازه و آن امامزاده وجود ندارد) وارد شمال ارگ سلطنتی می‌شود. این رودخانه در تمام مسیر غرب جاده شمیران ادامه دارد جز حوالی امتداد عشرت‌آباد، که به شرق جاده می‌رود و در بعضی نقاط دور از جاده است و دیده نمی‌شود و در برخی از نقاط مانند اینجا کاملا به جاده نزدیک شده و قابل مشاهده است. (این مسیر که متاسفانه با بی‌توجهی از میان رفته است باید مسیر باستانی این رود بوده باشد.)

در همین‌جا غرب جاده کمی بالاتر از مقابل قزاقخانه آن چاهی که دورش با خاک برآمده مشخص است، مادر چاه قنات حاج علیرضا در سرچشمه تهران است که همه از آب آن استفاده کرده‌اید (ضلع شمال فرهنگسرای اندیشه امروز).

پس از عبور از آن ناحیه، این دو راهی را که اکنون رسیده‌ایم، ضرابخانه شهرت دارد. چون راه سمت راست را که به سلطنت‌آباد و نیاوران می‌رسد، حدود یک کیلومتر بالاتر برویم به ضرابخانه خواهیم رسید. ولی ما راه سمت چپ را به سمت شمال ادامه می‌دهیم. چنان که مشاهده می‌شود، اطراف جاده کماکان بیابان است ...

حالا که به منطقه بالاتر آمدیم. به سمت راست نظر كنید، چهار دیواری بزرگی كه در فاصله چند صدمتری دیده می‌شود. چالهرز است. البته کمی پایین‌تر سمت غرب جاده هم باغ داوودیه قرار دارد، که پشت این تپه‌هاست و دیده نمی‌شود .به راهمان ادامه می‌دهیم. این آبادی که مشاهده می‌کنید، عماراتش در دو طرف جاده بنا شده «قلهک» است. قلهک از زمان محمدشاه تحت قیمومیت دولت انگلیس قرار گرفته است (در دوره پهلوی قیمومیت روس و انگلیس بر زرگنده و قلهک لغو شد) و این باغ بزرگی که مجاور جاده در شرق راه و شمال قلهک دیده می‌شود به سفارت انگلیس، اختصاص دارد. در غرب جاده دهکده زرگنده قرار دارد، که به سبب دوری از جاده دیده نمی‌شود. باز هم به سمت شمال به حرکت خود ادامه می‌دهیم. در غرب جاده باغ بزرگی که بخشی از آن پیدا است. باغ سفارت روسیه است. دولت روسیه همزمان با انگلیس قیمومیت دهکده زرگنده را عهده‌دار شد.

از این جا تا به تجریش برسیم، دیگر کنار جاده هیچ آبادی‌ای وجود ندارد.

اینک به تجریش رسیدیم. چنان که مشاهده می‌کنید، بناهای این آبادی بیشتر در غرب خیابان و شرق رودخانه واقع است. کهنه‌ترین بنا‌اش بقعه امامزاده صالح است، که در نزدیکی و شرق رودخانه و جنوب بازار واقع است. به دلایل وجود سنگ‌های قبر که به عهد مغول تعلق دارد و دیگر نشانه‌ها، انتساب بنا به قرون هفتم و هشتم هجری محرز است.

ایرانیان پس از استیلای عرب، اسلام آوردند و برای حفظ معابد و زیارتگاه‌های پیشین خود طبیعتا تعلق خاطری داشتند و این امر از دغدغه‌های فکری و عقیدتی ایشان بود، که با هوشمندی اندیشمندان جامعه بیشتر مواقع همان مکان‌ها را به زیارتگاه‌های مذهب جدیدشان تبدیل کردند و بعدها با دفن امامزادگان و رهبران و بزرگان دینی در آن محل‌ها هر دو مقصودشان حاصل گشت و عشق و علاقه خود را به گذشتگان و حال و آینده گره زدند.

بنابراین شاید بتوان حدس زد که بنای اولیه در مکان امامزاده صالح به پیش از اسلام مربوط باشد. دیگر دلیلی که ما را بر این گمان، یعنی تعلق بنیاد اولیه بنا به پیش از اسلام استوارتر می‌کند. وجود چنار قطور و عظیم این امامزاده است که به قول «مادام دیولافوا» در دنیا بی‌نظیر است و او می‌نویسد، دست‌کم 15 مرد دست‌ها را باز کنند و حلقه زنند اندازه قطر آن شود. امامزاده صالح (ع) برادر امام هشتم (ع) و از پسران امام موسی‌بن‌جعفر (ع) است.

مکان دیگری که باید بدان اشاره کنیم «سرگوگل» است. ابتدا اجازه دهید درباره این کلمه شرح مختصری بدهیم، بعد محل آن را معرفی کنیم. این نام از سه بخش تشکیل یافته است. جزو اول «سر» که در این جا مترادف «اول» و «ابتدا» است و بخش دوم «گو» که در لهجه شمیرانی و حتی تهرانی قدیم به گاو گفته می‌شد. نظیر «او» که مقصود آب است و آخرین جزو آن «گل» است که در اثر کثرت استعمال کوچک شده «گله» می‌باشد. بنابراین «سرگوگل» یعنی جایی که گله گاو را استقرار دهند.

باید اشاره شود، که در گذشته داخل حصار تهران قدیم نیز سرگوگل داشته‌ایم، که روزی از آن هم خواهیم نوشت (امروز متاسفانه سنگ قبرهای قدیمی و آن چنار بی‌نظیر باقی نمانده است و سیلی هم که در چندین سال پیش در سر پل تجریش جاری شد، تعدادی مغازه در جنوب شرقی محوطه سر پل نظیر قصابی، کله‌پزی، مرغ فروشی، خشکه‌پزی و ... که آن‌ها را ویران کرد و با خود برد. محوطه مقابل مغازه‌ها که ابتدای راه ورود به بازار تجریش بود و اکنون جزو میدان سر پل گشته است سرگوگل نام داشت).

تجریش از آبادی‌های کهنسال شمیران و مرکز آن است و در گذشته اهالی، گاوهای خود را به این نقطه می‌آوردند و به چوپان می‌سپردند تا به چرا ببرد. بدین سبب این محوطه، سرگوگل نامیده می‌شد.

از دیگر نقاط قدیمی تجریش، بازار آنجا است که به لحاظ پیشینه با امامزاده پهلو می‌زند (امروز آنجا نیز دچار تحول و دگرگونی روزمره شده و در ازدحام گزنده‌اش، چهره دلنشین گذشته و معماری دلپذیر سنتی‌اش در هجوم سنگ و آهن بناهای چندین طبقه رنگ باخته است).

در داخل بازار دو محوطه وسیع و مسقف را مشاهده کنید این محوطه را تکیه می‌گویند. محوطه بزرگی که در شمال و مدخل امامزاده صالح قرار دارد به تکیه بالا (بزرگ) معروف است و تکیه کوچکی که در شرق و انتهای بازار قرار دارد، تکیه پایین (کوچک) نامیده می‌شود. در روزهای عادی در هر دو تکیه عده‌ای از کسبه بازار مشغول کسب و کار خویش‌اند ولی در دهه عزاداری عاشورا كسبه آن جا تعطیل می‌كنند و تمام سطوح دیوار و در و پیکر تکیه بالا با پارچه سیاه و کتبیه‌ها پوشیده می‌شود و محیط کاملا آماده برگزاری مراسم این ایام می‌شود.

از آن که بگذریم، به امامزاده دیگری بر می‌خوریم که در محوطه وسیع قبرستان واقع است و آن امامزاده چنار است، که در شمال شرقی امامزاده صالح و غرب راه دربند و پس قلعه قرار دارد. محوطه‌ای مرتفع که در روزهای تعطیل و اعیاد میعادگاه و تفرجگاه اهالی تجریش و آبادی‌های نزدیک است. هر خانواده بساط غذا و چای و ... خود را آورده در این بلندی جایی را تصرف می‌کنند. جایی که دره‌ها و باغ‌های جنوبی با منظره‌ای زیبا، چشم‌اندازش باشد و همراه دیگر خانواده‌ها روزی را به زیارت و سیاحت به خوشی بگذرانند. در این ایام درویش‌ها معرکه می‌گیرند، خرس‌گردان‌ها و عنتری‌ها و غیره هر کدام به نحوی مردم را با نمایش خود سرگرم می‌کنند.

روزهای جمعه غوغایی از جمعیت در این گورستان قدیمی برپاست و مردم اعم از دارا و ندار به شوق تفرج و تفریح و نیز زیارت و سیاحت پیاده یا سواره به امامزاده چنار می‌آیند و ساعاتی را شادمانه سپری می‌کنند. البته کاسب‌هایی هم به کسب و کار می‌پردازند و از این فرصت استفاده کرده درآمدی به چنگ می‌آورند، نظیر معرکه‌گیرها، عنتربازها، خرس‌بازها، مارگیرها، دست‌فروش‌ها و غیره، این نکته را باید یادآور شد که اکنون با گذشت حدود صد سال از روزهای دیگر آثاری از امامزاده چنار و گورستان قدیمی تجریش باقی نیست و حتی در کتاب‌ها و اسناد تاریخ تهران، هم از آن چیزی ننوشته‌اند و بسیاری از اهالی بومی شمیران هم اگر پرس‌و‌جو کنیم از آن خبر ندارند. دوست علی خان معیرالممالک نوه دختری ناصرالدین شاه، در کتاب «وقایع‌الزمان» خود از این امامزاده یاد کرده است. بیمارستان شهدای کنونی تجریش در اراضی همان قبرستان بنا شده است.

بیشتر بخوانید: