نظر باینکه ایران سرزمینی خشک است. در تهران قدیم چونان دیگر نقاط کشور شنا کردن، از اعمال غریب بود، زیرا به طور کلی، تنها بخشی از ساکنان سواحل شمالی و جنوبی ایران و پارهای از رودخانههای پر آب که دسترسی به آب داشتند شنا گری را میدانستند. آن هم فقط عدهای از مردان، شناگر بودند و تن به آب میزدند، باقی مردان و هرگز زنان در زمره آنان نبودند.
هرچند در دین مبین اسلام، ورزش شنا توصیه شده است، اما دسترس نبودن آب در سرزمین خشکی چون ایران، امکان آشنایی با این ورزش فرحبخش را از عموم گرفته بود. البته این بدان معنا نبود، که بچههای تهران اساساً با این ورزش غریبه باشند، بلکه پارهای از آنها از اتفاق، شنا گر بسیار قابلی هم بودند، ولی به قول معروف آب نمیدیدند، تا شنا کنند.
باید توجه داشت آن دوران را هرگز نباید با اوضاع امروز، که بسیاری از محلات تهران دارای استخرهای استاندارد و سرپوشیده و مناسب شنا هستند یا حتی منازلی که بفراخور خود استخری دارد، قیاس کرد. در تهران قدیم فقط در فصل گرما جوانان و علاقمندان شنا میتوانستند، به چند طریق زیر تنی به آب بزنند:
الف: قنات و چشمه
در تهران و اطراف آن قنات و چشمههایی بود، که جوانان در آن منابع طبیعی آب بازی کنند. منابعی چونان؛ چشمه علی شهر ری و یا چشمهای که به «آب متکا» شهرت داشت و برسر راه تهران به حضرت عبدالعظیم بود، و یا حوضچههای مسیر رودخانههای فصلی شمیران از قبیل «هفت حوض درکه»، «آبشار دوقلو»، «آبشار چال مگسی» و ... اینها مکانهایی بود، که محل آبتنی تعدادی از جوانان در تابستان تشکیل میداد.
ب: رودخانههای اطراف
کرانههای رودخانه کرج و رودخانه جاجرود برای تهرانیان گرمازده در تابستان همواره از مناطق زیبا و تفرجگاههای جذاب به شمار میرفتتند، روزهای جمعه و تعطیل ساحل رودخانه پذیرای مردمی بود، که آنجا بساط عیش میگستراندند. زیر انداز و سماور ذغالی و قابلمهای غذا و یا کباب از اسباب اصلی این بساط بود.
در این میان آبتنی هم جزو اقلام تکمیلی لذتهای آن روز تعطیلی عدهای از جوانان بشمار میرفت. بدیهی است در هر تابستان تعدادی هم در این رودخانههای جان خود را از دست میدادند.
ج: استخر
در تهران استخرهایی بود، که برای ذخیره آب کشاورزی از آنها استفاده میکردند. بطور کلی استخر از نخستین نیازهای باغداری و آبیاری مزرعه و از شیوههای کهن و قدیمی این دیار به شمار میرفت. وجود کلمات اسطل (استل)، اصطلک (استلک)، استلخ، اسولک، اسل، اسلک، چال استلک و ... در زبان و لهجه تهران و آبادیهای اطراف که معنای استخر و یا وجه مصغر آن استخرک را دارد، درحقیقت برکه و آبگیر و جایی بوده است، که ساکنان این سرزمین از دوران باستان با این شیوه به ذخیره آب اقدام مینمودند. این استخرها را اغلب در مناطق کوهستانی با سنگ و ساروج میساختند و گاهی در نواحی مسطح و خاکی از انباشتن خاک گرداگرد گود و چالی فراهم میکردند.
بررسی و مطالعه اسناد یکی دو قرن اخیر تهران تنها نام چند استخر نامدار را نشان میدهد. از استخرهای سنگی معروف تهران که از قاجاریه تا اوایل دوره پهلوی علاوه بر کارکرد کشاورزی به کار آب تنی و شنای تهرانیها هم میآمد، استخر باغ ملک در گلابدره امامزاده قاسم، استخر بهجتآباد، استخر دیگر ملک در حضرت عبدالعظیم، استخر ونک (اراضی ونک و یوسفآباد به میرزا یوسف مستوفیالممالک تعلق داشت. در این اراضی شش هفت استخر در نقاط مختلف تعبیه شده بود، تا همه اراضی را پوشش قرار دهد.)، استخر قلعه ارمنی کن و ...
باید یادآور شد، که در کلیه آبادیهای اطراف تهران استخرهایی بود، تا باغها و مزارع روستا را آبیاری کنند. بنا براین در گستره وسیع تهران تعداد این نوع استخرها بسیار فراوان بود. استخرهایی که هرگز نام آنها را در اسناد تاریخی نمیبینیم.
د: چال حوض حمام
برخی حمامهای خزینهای قدیم تهران که بزرگ و وسیع بودند، علاوه بر چال آب سرد یک حوض یا استخری برای ذخیره آب داشتند، که چال حوض میگفتند. چال حوض از چال آب سرد و خزینه بسیار بزرگتر بود، آنقدر که به کار شنا و آب بازی جوانان هم برمیآمد.
برخی از حمامهای مشهور تهران قدیم، نظیر؛ حمامهای قیصریه، سنگلج، نظامالملک و ... چال حوضهای آبرومندی داشتند، تا پهلوانان زورخانه و شنا گرانی که با آب بازی و شناگری آشنا بودند، به شنا و شیرجه و پشتک وارو و شیرین کاریهایی دست بزنند، تماشای شنا برای کسانی که این فن را نمیدانستند و از آب میترسیدند، به قدر کافی جذاب بود، که بخواهند، مدتها کنار چال حوض بنیشینند و شناگران را تماشا کنند. حال اگر شیرینکاریهایی هم بدان افزوده میشد، که نور علی نور بود. بنابراین سازندگان این نوع حمامها کنار چال حوضها جایی را هم برای نشستن تماشاچیان ساخته بودند. شناگران با بدنی ساخته و عضلانی به آب میزدند، شنا میکردند، زیرآبی میرفتند، پشتک وارو و شیرجه و ... میزدند.
نکته بسیار مهم و ظریفی که در گذشته میان خانوادههای تهرانی ساری و جاری بود. اینکه اغلب اجازه نمیدادند، فرزندانشان به چال حوض بروند و شنا و آب بازی کنند، زیرا خانوادههای محترم آنرا خلاف شأن خود میپنداشتند و از وقوع حوادث ناگوار آنجا فرزندان خود را برحذر میداشتند. حوادث ناگوار چال حوض برای آنها غرق شدن و یا آسیبهای جسمی و شکستگی استخوان که گاهی پیش میآمد، نبود، بلکه اعمال زشت و شنیع و رفتارهای خلاف اخلاق بود. آن زمان این شهرت برای چال حوض و جود داشت و چیزی که این خانوادهها را در پافشاری و اصرار بر این رفتار بیشتر ترغیب میکرد، مشاوره روحانیون و اهالی دین و مذهب بود، که قاطبه آنها با این امر مخالفت داشتند. علت این مخالفت آشکار بود، زیرا در شرایط آن زمان، گرد آمدن جوانان در چال حوض روشمند و تحت نظارتی نبود، بلکه عملی عوامانه، خودرو و خودجوش بود. بنابراین هر چند در دین اسلام شنا توصیه شده است، ولی باز هم ایشان ورود فرزندان به این مکان و همبازی شدن بچهها با آنها را مصلحت نمیدیدند، که البته در شرایط آن روز تصمیم درستی بود.
جالب توجه است، که بدانید با این همه در تهران قدیم، مجتهدی بود، که برخلاف دیگر روحانیون استخر رفتن و شنا کردن را نه تنها بد نمیدانست، بلکه آنرا به دیگران توصیه هم میکرد، و این ورزش مشروع را ترویج مینمود و خود بدان میپرداخت و بهتر از هر شناگری شیرجه و به اصطلاح مردم آن زمان پشتک میزد. او را مردم تهران «آقای پشتکی» میگفتند.
با گذشت زمان رفتهرفته تهران صاحب استخرهایی مخصوص ورزش شنا شد. استخرهایی که مطابق اصول فنی و مختص این ورزش ساخته شد. نخستین استخر سرپوشیده تهران در ورزشگاه امجدیه به سال 1339 شمسی به دست غلامرضا پهلوی ریاست کمیته المپیک وقت افتتاح شد. نظر به اهمیت این نوع استخر ها، بیان آنها را به مطلبی مستقل وا میگذاریم.