پیش از ابداع کاغذ انسان دانستههای خود را برای ثبت، ضبط و انتقال به دیگران، روی سنگ، الواح گلی، پوست درخت و حیوانات و ... مینوشت، ولی اختراع کاغذ، دگرگونی بزرگی در این امر پدید آورد، زیرا کتاب تولّد یافت (پیش از آن هم مجموعههایی بر پوست حیوانات و ... بود، اما هر گز امکان قیاس آنها با کاغذ نبود، بخصوص در امر تکثیر کتاب برتری بلامنازع با کاغذ بود). کتاب مهمترین فرهنگ مکتوب بشر و سرآمدترین و دیرپاترین ابزار فرهنگی در انتقال دانش و علوم است.
دکارت، فیلسوف فرانسوی معتقد است؛ تمدن هر کشوری به اندازه عظمت و ارجمندی کتابهای آن کشور است. گوتمبرگ آلمانی با اختراع دستگاه چاپ به سال 1448 میلادی گام بزرگی در اعتلای مقام و عمومیت بخشیدن کتاب برداشت و توسعه و گسترش صنعت چاپ شتاب پیشرفتهای علمی بشر را سرعت بخشید. ایرانیان عصر صفوی در اوایل قرن هفدهم میلادی با ماشین چاپ آشنا شدند، ولی به دلایل فرهنگی-اجتماعی شانس استفاده از چاپ را از دست دادند. در دورههای افشاریه و زندیه نیز به دلایلی این امکان بوجود نیامد، تا اینکه آقا زینالعابدین تبریزی در عهد فتحعلی شاه در تبریز چاپخانهای تاسیس کرد و چندی بعد هم او به فرمان شاه، چاپخانهای در تهران بر پا ساخت. بعد از آن چاپخانههای دیگر، یکی پس از دیگری در پایتخت دایر شدند و کار تا امروز توسعه و ادامه یافت.
در این مطلب به اختصار تاریخچه برپایی چاپخانه در تهران را بررسی و بازخوانی میکنیم.
نخستین چاپخانه یا ماشین چاپ، در روزگار صفویه، به اصفهان وارد شد. در این عصر دو دستگاه چاپ، یکی با حروف فارسی به اصفهان و دیگری با حروف اَرمنی به جلفای اصفهان انتقال یافت.
تاورنیه (Tavernier) در سفرنامهاش در اینباره نوشته است:
«... یک نفر اَرمنی (یعقوب جان یا یعقوب ژان) به تاسیس ماشین چاپ در جلفا همت گماشت. تا کتاب مقدس را چاپ نماید، ولی بعد چون دید چاپ اثر سوء در اجتماع دارد آن را شکست. زیرا میدید اطفال که از نوشتن مفاد کتاب مقدس آن را میآموزند، با چاپ از این کار سرباز میزنند و دیگر اینکه معاش بسیاری از اشخاص از راه نساخی کتاب است. آنها با آمدن چاپ مخالفت دارند، زیرا بیکار میشوند ...»
مبلغان کرملی (Carmelite منسوب به کوه کرمل در فلسطین) در سال 1607 میلادی برابر با 1016 قمری وارد ایران شدند. در سال 1618 تادیوس (Thaddeus) در قزوین به حضور شاه عباس رسید و ماشین چاپی با حروف عربی و فارسی ارائه داد. شاه علاقه زیادی به آن نشان داد و آرزو کرد، که در ایران چاپخانه به کار اُفتد.
تادیوس درباره فرمان شاه مینویسد:
«... شاه مرا مامور تهیه آن کرد. ماشین در سال 1624 از رُم فرستاده شد. اما به دلایلی در کار آن تاخیر اُفتاد و آن ماشین در دسامبر سال 1628 یا ژانویه سال 1629 به اصفهان رسید.
از عاقبت این دستگاه چاپ بیخبریم، زیرا در سال 1638 واتیکان پرسید؛ با حروف چاپی که از رُم فرستاده شد، چه میخواهند بکنند، چیزی چاپ شد یا خیر. پاسخ این سوال معلوم نیست ...»
ویلم فلور، خاورشناس هلندی در اینباره مینویسد:
«ما میدانیم در دوره صفوی ماشین چاپ در ایران وجود داشته، ولی هنوز نمیدانیم، از آن استفاده شده یا خیر. آنجلوس ژُزف (A.Joseph) در سال1684 اجداد کرملی ما ماشین چاپی در صومعه خودشان در اصفهان دایر کردند، ولی میافزاید، آن ماشین چاپ کارش با توفیق همراه نبود. خشکی هوا و مخالفت عدهای از مردم و ... موانع دایر شدن چاپخانه در ایران ذکر شده است. »
شاردن سیاح مشهور نیز درباره دستگاه چاپ اصفهان روایت کرده است:
«... در سنه 1087 قمری قرار شد، ماشین چاپی در اصفهان تاسیس کنم و عمله از فرنگ بیاورم، تا به ایرانیان فن چاپ را بیاموزد ولی کاری انجام نشد ...»
با این همه در دایرهالمعارف بریتانیا آمده است که یک ورق بزرگ چاپی به زبان اَرمنی در سنه 1050 قمری در جلفای اصفهان چاپ شده است.
در سال 1874 میلادی برابر با سال 1199 قمری یک دستگاه مطبعه از بوشهر به ایران وارد شد، هر چند پرفسور براون با قید تردید آن را مربوط به سال 1198 میداند.
در سال 1806 میلادی برابر با سال 21 – 1220 قمری در شیراز چاپخانه دایر شد، گو اینکه تقیزاده، صحت این روایت را ضعیف میشمارد.
در سال 1233 قمری آقا زینالعابدین تبریزی ماشین چاپی به تبریز آورد، این نخستین چاپخانهای است، که وجودش مسلم است. عباس میرزا از آن حمایت کرد. بعد از آن هم وقتی میرزا صالح شیرازی پس از اتمام تحصیل از انگلستان باز میگشت، یک دستگاه چاپ سربی با خود آورد و در تبریز چاپخانه دایر کرد. میرزا صالح در سفرنامهاش مینویسد:
«... من در شوال سال 1234 عازم ایران هستم ...»
بعدها چند دستگاه چاپ دیگر به تبریز وارد شد و با گذشت زمان یکی دوتا از ماشینهای چاپ به تهران رسید و در تهران هم چاپخانه تاسیس یافت.
در مجله تربیت و علم و مجله کاوه آمده؛ در سال 1238 عباس میرزا نایبالسلطنه میرزا جعفر معروف به امیر را برای آموختن فن چاپ به مسکو فرستاد. او در باز گشت ماشین چاپی آورد و به سال 1240 قمری نسخهای از گلستان سعدی را در تبریز به طبع رساند.
در مجله یادگار آمده؛ ژنرال سمینو که در روسیه به کار چاپ اشتغال داشت، به سال 1241 به ایران آمد و دستگاه چاپ خود را همراه آورد.
با گذشت سالی چند از این ماجرا، وقتی آوازه چاپ و انتشار محصول این صنعت در تبریز به گوش فتحعلی شاه رسید، او فرمان داد، تا آقا زینالعابدین به تهران بیاید و در پایتخت با منوچهرخان گرجی معتمدالدوله در تکیه منوچهر خانی در شمال غربی محله بازار تهران مبادرت به تاسیس چاپخانه نماید. مجله تعلیم و تربیت درباره آن مینویسد: «... در این چاپخانه 800 هزار کتاب و غیره چاپ شد، محصول چاپی این چاپخانه کتُب دینی و احادیث و اخبار و ... بود.»
میرباقر تبریزی از زیر دستان زینالعابدین به سال 1241 قمری، کتاب مآثر سلطانی عبدالرزاق دنبلی را چاپ کرد. در آن در وصف چاپخانه تکیه منوچهرخانی (در بازار تهران) نوشت:
«... در دارالخلافه تهران به یوم اشفاق و الطاف سلطان و اهتمام منوچهرخان مجلدات از کتب حدیث باسمه کرده و تجار و اهل معاملات به اطراف و ولایات میبرند و خرید و فروش میشود ...».
اولین شماره روزنامه ایران را در تهران میرزا صالح شیرازی، در عهد محمد شاه به سال 1253 قمری برابر با 1837 میلادی از کاغذ خانبالیغ (چینی) چاپ و انتشار داد، ولی چاپخانه او چند سال بیش دوام نکرد. برزین روسی که در سال 1258 قمری در تهران بوده، از این ماجرا چنین یاد کرده است:
«... میرزا صالح که فردی محترم و صاحب سبک ایران است. شغلش جمع آوری پول برات است و مطبعه سنگی او بیکار افتاده است ...»
در سال 1259 آقا عبدلعلی نام اسباب لیتوگرافی یعنی چاپ سنگی به ایران آورد و نخستین کتاب چاپخانه او کتاب «تاریخ معجم» بود.
در دوره ناصری دوشادوش بسیاری از تازههای فرنگ، چاپخانههای سربی و سنگی هم وارد تهران شدند و شروع به کار کردند. هر چند برخی از آنها عمری کوتاه داشت، ولی به هر حال این افت و خیزها سبب عمومیت یافتن صنعت چاپ در ایران شد.
در سال 1290 که ناصرالدین شاه عازم اروپا بود، در استانبول یک دستگاه چاپخانه سربی با حروف عربی و فرنگی به قیمت 500 لیره عثمانی خرید و به تهران فرستاد. در سال 1296 قمری چاپخانه دیگری در تهران دایر شد. در سال 1314 قمری باز هم چاپ خانه سربی دیگری در تهران به کار افتاد.
با گذشت زمان و عمومیت یافتن صنعت چاپ، ترجمه کتب فرنگی و چاپ روزنامه و مجلات و نقل مطالب بسیاری از روزنامههای فرنگی روز به روز بیشتر شد.
در سال 1317 سرلشگر قاسمخان ملقب به سردار همایون هم با خرید دستگاه چاپ سنگی چاپخانه دیگری را در تهران دایر نمود.
و از آن پس تا امروز این صنعت همچون دیگر صنایع پابهپای پیشرفت علم در عرصه جهانی متناسب با موقعیت و اقتصاد کشور توسعه و گسترش یافته است.