باران که در لطافت طبعش خلاف نیست / در باغ لاله روید و در شورهزار خس
این روزها که گوشها در پی خبر حیرتآور اختلاس 3000 میلیاردیاند و مردم خیره به اخبار روز مینگرند، شاید از محیط زیست و زندگی چنارهای خیابان ولیعصر تهران، گفتن خبری نباشد که بسیاری پیاش گیرند و دنبالش آیند ولی مگر میشود، شاهد مرگ یکیک این راستقامتان سبز بود، تا قربانی توسعه نابجای شهری و بیتفاوتی ما شوند و دم فروبست، گو این که علت بروز این و آن و دیگر علتها از هم جدا نیست و بقول شیخ اجل باید بکوشیم شورهزار را باغ کنیم که باران لطیف طبع لطف الهی است و بر سر همه یکسان میبارد.
البته جای شکرش باقی است که اگر کاری نمیشود، دستکم باز هم این خبر در بین شلوغیها از زبان نمیافتد و خوشبختانه پوشه آن روی میز مسئولان و رسانهها باز است و پیگیری مدام آنها و دلواپسیها را میشود دید و کمی آرام گرفت.
در نوشتههای قبلی هم اشاره به حال نزار این محتضران لب فروبسته کردهام اما بواقع جای نگرانی است که دیو بیتوجهی مان پیوسته از خیل هزاران چنار نخستین این خاطره انگیز خیابان دارد دانه دانه میرباید و ما خاموشیم و چرا:
- مسئولیت حفظ این ثروت ملی بین فضای سبز و شهرداری و ادارات دیگر دست به دست میشود هرچند شهر را به شهرداری سپردهاند.
- آلودگی هوا این قاتل خاموش من و شما و آنها را نمیکاهند.
- ریشه آنها را نمیرهانند و زمین پوشیده از سیمان و موزاییک و آسفالت و ... گرداگردشان را نمیشکافند.
- فاضلاب و پسماندهای سمی و آلوده در نهر پای آنها را نمیخشکانند.
- کندن مداوم پیاده رو توسط ادارات برق و مخابرات و گاز و آب و .... و قطع ریشه آنها را پایان نمیبخشند.
- مانع قطع عمدی شاخ و برگ و امحای درختان مقابل فروشگاههای بزرگ و ادارات دولتی توسط مالکان و مسئولان نمیشوند.
- ناظر مشخص و نظارت دقیق بر زندگی آنها تعیین نمیکنند.
- از میلیاردها تومان هزینه پیاهروسازی و ... و بودجه جاری این خیابان ریالی به مطالعه و علت یابی مرگ آنها و مبارزه با آفات و بیماری آنها به گیاهشناسان و کارشناسان اختصاص نمیدهند.
- به کاشت دوباره چنارهای دیگر در نقاط خالی اقدام نمیکنند.
می شود دوباره قبیله گنجشکها را میهمان شاخههای در هم پیچیده این چناران کرد و آواز دلانگیزشان را غروبها دوباره شنید و خاطرهها را زنده کرد؟
میشود روح اجدادمان که آنها را کاشتند و آبیاریشان کردند، شاد کرد؟
میشود ... ؟