در دوران جنگ جهانی اول با وجود اعلام بیطرفی، ایران به اشغال روس و انگلیس درآمد. کشور در وضعیت بحرانی قرار داشت و مردم در رنج و عذاب بودند. اوضاع پدید آمده و سرخوردگیهای تاریخی ایرانیان از روس و انگلیس سبب شد، جمعی از وطن خواهان در برلن آلمان گرد آمدند، تا با کمک آلمان (که در آن سالها به اتباع همه کشورها برای مبارزه با روس و انگلیس یاری میرساند.) مملکتشان را از مظالم دولتهای اشغالگر مصون دارند. این مطلب اشارهای کوتاه بدان جریان است و مقصد آن آشنایی با تاریخ معاصر و وقایع و حوادث مشروطه و رخدادهایی است که منتهی به فروپاشی قاجاریه و ظهور پهلوی شد.
اعضای این کمیته از این قرار بودند؛ سید حسن تقیزاده، محمد قزوینی، راوندی، سعدالله خان درویش، محمدعلی جمالزاده، ابراهیم پورداود، کاظمزاده ایرانشهر، نصرالله جهانگیر، امیر خیرتی، نوبری و چند تن دیگر.
اعضای کمیته ملیون پا به پای اقداماتی که داشتند، با هزینه دولت آلمان نشریه کاوه را در آن کشور نشر دادند و نیز با اعزام تعدادی از اعضای خود به ایران و کشورهای همسایه در جهت پیشبرد اهداف سیاسی خود کوشیدند. نشریه کاوه با چاپ مطالبی سیاسی، اقتصادی و ... سهم شایستهای در روشنگری افراد با سواد ایران در آن برهه تاریخی داشت. جمالزاده یکی از اعضای این کمیته در این راستا مینویسد:
«من معتقدم که فقر و تهیدستی قسمت مهمی از مردم ایران (با بیسوادی و فساد و مداخلات ناحق بیگانگان در امور ایران) یکی از چهار مصیبت بزرگ و اساسی ایران و مردم ایران است و حتی فساد اخلاقی را زاده و نتیجه فقر و بیسوادی میدانم (هر چند که شومترین نمونههای فساد همیشه بزرگان و ثروتمندان و امرا و اعیان که امروز بنام مستکبرین خوانده میشوند بودهاند.» / گنج شایگان، ص دیباچه.
مطالعه و بازخوانی چگونگی تشکیل این کمیته و اهداف و پیشینه اعضای آن و آشنایی با فعالیتهای سیاسی و فرهنگی این اعضا بسیار حایز اهمیت است. اشاره به این نوع حوادث قهرا میتواند گامی در امر آسیبشناسی تاریخ این دوره بردارد.
سخن وحیدالملک سفیر ایران در برلن:
«... از اینها گذشته درباره ایران صحبت کنیم ... آیا پیروزی قطعی آلمان بر متفقین برای ایران بهتر بود؟ ... پیروزی قطعی آلمان و متحدین برای ایران خوب نبود، زیرا احتمال کلی میرفت که عثمانی با آلمان قراردادی راجع به ایران داشته باشد و عثمانیها دست اندازی به قسمتی از ایران یا لااقل به قطعهای از آذربایجان مینمودند و ممکن بود که آلمانها در صورت پیروزی، با دشمن معاملاتی مخالف مصالح ایران بنمایند.
در جنگ جهانی اول ایران هزاران کیلومتر از جبهه اصلی نبرد دور بود لیکن چون گروهی از سپاهیان روسیه تزاری در دوران استبداد صغیر (1336 - 1327 قمری) در آذربایجان پایگاههایی داشتند، به محض آغاز جنگ عثمانی برای بیرون کردن آنها به آذربایجان تاختند و آلمان نیز با اعزام جاسوسان خود به مناطق عشایرنشین، ایلات را علیه روس و انگلیس برانگیخت و بدین ترتیب سرزمین ایران با وجود اعلام بیطرفی دولت مستوفیالممالک، صحنه درگیریهای نظامی شد.
از آنجا که مردم ایران از دولتهای استعماری روس و انگلیس دل پرخونی داشتند. جاسوسان آلمانی توانستند در جنوب و شمال غرب و غرب ایران با دست خالی و بدون اینکه نیرویی پیاده کنند یک جنگ تمام عیار علیه متفقین به راهاندازند. دولت ایران نیز به تبعیت از افکار عمومی، طرفدار آلمان بود.
روس و انگلیس در آغاز کوشیدند که در تهران دولتی را بر سر کار آورند که طرفدار آنها باشد، اما هنگامی که از تلاشهای خود نومید شدند تصمیم به اشغال پایتخت گرفتند و دولت مستوفیالممالک که تصمیم به مقابله داشت، در آغاز وکلای مجلس را تشویق به مهاجرت از تهران کرد و قرار بود احمدشاه نیز به همراه هیات دولت به اصفهان نقل مکان کنند. بدین ترتیب کاروانی بزرگ از ملیون، نمایندگان مردم و مشروطهخواهان نامی و علمای اعلام به همراه سفیر آلمان و اتریش به قم و سپس به کرمانشاه رفتند و در غرب کشور دولتی تشکیل شد به نام «حکومت مهاجرت» که نظامالسطنه مافی رئیس دولت بود.
این دولت که به قصد آزادسازی ایران تشکیل شده بود متاسفانه با رقابت آلمانیها و عثمانیها دست به گریبان بود. ایرانیها مایل بودند که مستقیماً با آلمانیها در تماس باشند و عثمانیها که متحد آلمان بودند میگفتند؛ ایران منطقه نفوذ ماست و کمکهای آلمان به حکومت مهاجرت باید از طریق ما باشد. نظامالسلطنه مافی رئیس دولت موقت «وحیدالملک شیبانی» را که از مشروطهخواهان بنام بود به عنوان سفیر خود به برلین فرستاد ...
فروپاشی آلمان فروپاشی دولت مهاجرت و تسلط انگلیس را به مقدرات میهن ما در پی داشت ...
با آغاز جنگ جهانی اول دولت آلمان علاقهمند بود که با گردآوردن مشروطهخواهان معروف ایرانی در پایتخت آلمان، از وجود روشنفکران ایرانی برای مبارزه با روس و انگلیس استفاده کند ...
ما ایرانیها در آن زمان خیلی طرفدار آلمان و بر ضد روس و انگلیس بودیم، ... ما همه دوستدار آلمان بودیم بدون اینکه ارتباطی با آنها داشته باشیم ... آلمانها به انقلابیون هندی خیلی اهمیت میدادند ...
هندیها میگفتند؛ اگر در ایران دوستان و همدستانی نداشته باشیم موفق نخواهیم شد پس باید ملیون ایرانی را با خود همدست کنیم ...
در برلین به دیدار سران انقلابیون هند رفتیم ... که من عضو کمیته انقلابی هند بشوم. هندیها در برلین خیلی فعال بودند، صبح تا شب کار میکردند، آلمانها هم به آنها تسهیلات نظامی میدادند، طرز ساختن بمب، دینامیت و اسب سواری و تیراندازی و غیره ... قرار بود این هندیها تعلیمات دیده از راه عثمانی و ایران به هندوستان بروند و هندیها را علیه انگلستان بشورانند.
ایام جنگ بود و مسافرت به برلین دشوار. با تمامی مشکلات کاظمزاده ایرانشهر از کمبریج انگلستان آمد. پورداود، علامه قزوینی و محمودخان اشرف از پاریس آمدند. چند نفر دیگر از سوئیس آمدند یکی از آنها «راوندی» بود، دیگری سعدالله خان درویش و جمالزاده و خانمش هم از ژنو آمدند. بعداً از استانبول نیز عدهای از ملیون به برلین آمدند از جمله امیر خیرتی و نوبری و ...
در برلین مجمعی مخفی درست کردیم، نظامنامهای برای آن نوشتیم و قرار گذاشتم با آلمانها کار کنیم آلمانها هم از لحاظ مخارج هیچ مضایقهای نداشتند، پول به سهولت میرسید ... بعد ملیون را دستهدسته کردیم و فرستادیم به اطراف ایران ... کاظمزاده ایرانشهر به تهران آمد. سردسته آنهایی که به ایران آمده بودند او بود.
... وقتی این کمیته درست شد مسئله این بود که به هر کسی چه بدهیم که زندگی بکند. در وزارت امور خارجه آلمان مرکزی درست کرده بودند به اسم «امور ممالک شرق» و رئیسی داشت به اسم دکتر «میلر». در آن باره با آنها صحبت کردم. گفت چیزی بنویسید به هر کسی چه باید داده بشود و چه مخارجی دارند، از قبیل مخارج خانه، نوشتافزار و کتاب و غیره ... ماه به ماه صورت میدادیم و آنها مرتب میپرداختند.
آلمانیها از انقلابیون همه ممالکی که تحت تسلط انگلیس یا روس یا فرانسه بودند سعی داشتند مردمی را در آلمان جمع کنند تا عدهای بر ضد فرانسه و عدهای بر ضد روس و انگلیس کار بکنند. ما هم مشغول این کارها بودیم.
بعداً «روزنامه کاوه» را بنا کردیم که روزنامهای سیاسی بر ضد دشمنان آلمان و برای استقلال کامل ایران به تقویت آلمان بود. مخارجش را آلمانیها میدادند / خاطرات وحیدالملک شیبانی، محسن میرزایی، روزنامه ایران، ش4339، ص 15.
«... اعضای کمیتة ملیون ایرانی در برلن هر جمعه شبنشینی داشتند و گرد میآمدند تا مقالاتی را که برای چاپ در نشریه کاوه مینوشتند برای هم بخوانند. نخستین جنگ جهانی تازه پایان گرفته بود و در فعالیتهای کمیتة و در لحن و جهتگیری نشریة کاوه تغییراتی حاصل شده بود.
اعضای کمیته عبارت بودند از سید حسن تقیزاده، محمد قزوینی، محمدعلی جمالزاده، ابراهیم پورداود، کاظمزاده ایرانشهر، نصرالله جهانگیر و چند تن دیگر.
نشریة کاوه در آخرین شماره خود کتاب را به مردم ایران معرفی میکند و بدین ترتیب در پایان فعالیت کمیتة ملیون ایرانی تولد نوع جدیدی از ادبیات، یعنی داستان کوتاه ایرانی، به جهانیان اعلام میشود..» / محمد بهارلو، دنیای سخن، ش 43 مرداد - شهریور 1370.
«... جمالزاده پس از ورود به برلن، مدت درازی نگذشت که به ماموریت از جانب کمیته ملیون به بغداد و کرمانشاه اعزام شد بعد از شانزده ماه به برلن بازگشت و برای همکاری به مجله کاوه دعوت شد و تا تعطیلی آن با مجله کار میکرد. وی از هم سخنی با ایرانیان دانشمند و مستشرقان نامور، دریافتهای سودمند کرد.» / زندگی و آثار محمدعلی جمالزاده، استاد ایرج افشار / مطالعات تاریخی، زمستان 1387، ش 23.