پنجشنبه, 09 فروردین 1403

درسی از امیرکبیر (5)

اشتراک‌گذاری این مطلب: WhatsappTelegram
درسی از امیرکبیر

میرزا تقی‌خان امیرکبیر (1223 - 1268 ق / 1807 - 1852 م) صدراعظم ناصرالدین شاه از مفاخر بزرگ ملی ایران است که نزد ایرانیان جایگاهی‌ والا و حرمتی بی‌نظیر دارد. حرمتی که گذشت زمان آثار عزت او را هرگز از لوح حافظه‌ ملت نخواهد زدود. او از سرچشمه فرهنگ غنی این مرز و بوم بهره‌ها برده و در مکتب فرهنگی پر فروغ میرزا بزرگ فراهانی و پسرش میرزا ابوالقاسم بالیده بود.

در ایران زمین چهره‌های درخشان فرهنگی و ادبی بسیارانند‌ اما در عرصه‌ سیاست خوش‌نامان توفیق‌یافته و بر دل مردم نشسته کم‌شمارند او سرسلسله این جمع اندک است.

امیر مردم بی‌نوای روزگارش را در آن برهوت دانش و فهم فرشته‌ای بود و در خشک قرنی میهن پرستی پدیده‌ای که قرن‌ها باید بگذرد تا مادر گیتی یگانه‌ای چو او بزاید.

امیرکبیر تنها با سه سال صدارت فرصت یافت که نامش را در تاریخ ایران جاودانه کند و مهرش را در دل مردم پایدار.

وی در تمامی زمینه‌های‌ کشوری، لشکری، ملی و بین‌المللی، فرهنگی، اداری، اقتصادی و قضایی و بهداشتی دست به اصلاحات زد.

تقویت و تثبیت حاکمیت ملی و تمامیت ارضی‌ ایران تقویت اقتصاد بومی و ترویج صادرات و توسعه‌ صنعت و امنیت داخلی و ایجاد موازنه میان دو قدرت روسیه و انگلیس را مطمح نظر قرار داد.

با اصلاح اخلاق و کردار مدنی و با تأسیس دارالفنون و ... و گسترش مبانی فرهنگی در اندیشه بیداری افکار مردم بود. صنعت و فنون غربی را می‌شناخت و ارج می‌نهاد و برای انتقال آن به ایران بسیار کوشید. ایمنی اجتماعی و حفظ حقوق کشاورزان اساس اندیشه‌اش بود و محور سیاستش حمایت اقتصاد ملی.

تاریخ ایران رامی شناخت و می‌دانست ظلم و فساد اداری مهمترین عوامل فروپاشی امپراتوری‌های عظیم هخامنشیان و ساسانیان بود که هگل در تفسیر دیالکتیک تاریخی خود بدان اشاره کرده است. این ضایعه محصول جدایی حکومت از مردم است. انوشیروان، شاه ساسانی که شهره ابتکار اصلاحات اداری ـ قضایی در جهان است و لنین نیز در اصلاحات انقلابی روسیه بدان تاسی و اشاره دارد ارتباط مستقیم با مردم را مد نظر می‌گیرد. بنابراین دوشادوش دیگر اقداماتش ارتباطش را با مردم حفظ کرد.

این مطلب ابتکاری از امیر را در ایجاد ارتباط با مردم و برقراری عدالت می‌نمایاند که حکایت از هوش او بدان روزگار دارد. وی می‌دانست رعیت جرات دادخواهی و شکایت در مرجع قضا ندارد بنا براین با طرحی ابتکاری در تمامی ولایات اعلام کرده بود هر ستم دیده‌ای از جور حاکم محلی و عمال دستگاه حکومتی او شکایتی دارد برود بر دروازه شهر و به سوی دارالخلافه (زیرکانه در میان دروازه‌های شهر یکی را برگزیده بود) با آوازی بلند شکایتش را باز گوید. ما از آن با خبر می‌شویم و دادش را می‌رسیم. مهم آن که شاکیان چنان می‌کردند و پس از مدتی داد خود می‌ستاندند. این امر خود سبب تقویت حس امنیت و رضایت در مردم و نا امنی در متجاوزان و متمردان دولتی بود. امیر اشخاص رازدار و محرم را برگزید و مامور توقف در این دروازه‌ها در پوشش مشاغلی دیگر کرد تا شکایات مردم را به شخص او گزارش کنند.

در سخن از خبررسانان و خفیه‌نویسان امیر فریدون آدمیت در کتاب امیرکبیر و ایران می‌نویسد:

در دولت امیر دستگاه خفیه‌نویسی و خبررسانی وسیع و منظم بود. امیر مفتشان زیادی گماشته بود که گزارش‌های منظمی از آنچه در شهر و ولایات و دستگاه دیوانی و لشکری و حتی سفارتخانه‌های خارجی می‌گذشت، مستقیم برای او می‌فرستادند. دستگاه خبررسانان امیر در سه جهت اصلی کار می‌کرده است:

  1. خبرگیری از وضع ولایات و کردار مأموران دیوانی و لشکری خاصه در امر منع رشوه گیری و سیورسات و جلوگیری از تعدی مالیاتی و دستبرد به حقوق طبقه روستائی،
  2. گزارش وقایع شهری خاصه از لحاظ نظم و امنیت عمومی.
  3. مراقبت در فعالیت سفارتخانه‌های خارجی در تهران
بیشتر بخوانید: