جمعه, 31 فروردین 1403

برچسب‌های تبلیغاتی در تهران امروز

اشتراک‌گذاری این مطلب: WhatsappTelegram
برچسب‌های تبلیغاتی در تهران امروز

تا کی مردم باید شاهد این بی‌انظباطی سبک سرانه باشند. در و دیوار خانه‌ای و یا بنایی (حتی ابنیه ارزشمند تاریخی) در تهران نیست که از هجوم و گزند آگهی‌های تبلیغاتی مصون مانده باشد. آگهی‌های؛ تخلیه چاه، لوله‌بازکنی، تاکسی سرویس و ... کلاس‌های کنکور همه جا را فرا گرفته. آگهی‌های چند صد شرکت.

چه کسی و چه سازمانی پاسخگوی رفتار آزار دهنده این چند صد نفراست. چند صد تنی که برای امرار معاش خود، ساکنان یک شهر را عاصی کرده‌اند و به ریش همه می‌خندند. این اندک افراد، جمعیت ده دوازده میلیون نفری پایتخت را کودکانه به بازی گرفته‌اند. آیا کودکانه نیست که هر کسی بخواهد می‌تواند هر قدر بر چسب چاپ کند و هر جا بخواهد بچسباند و یا یک قوطی رنگ اسپری بر دارد، هر جا خواست بنویسد، بی‌آن که عواقبی برایش در پی باشد و ...

این چه کسبی است که با تضیع حقوق دیگران حاصل می‌شود. آیا خلاف نیست؟ جرم نیست؟ حرام نیست؟ کسبی که به دیگری خسارت و آسیب می‌رساند!

در حالی این رنج را مردم باید تحمل می‌کنند که مدت‌هاست دنیای متمدن آن را حل کرده است. برای تبلیغات یا باید از مکان‌هایی که از سوی شهرداری‌ها تعیین شده استفاده گردد یا اعلامیه و آگهی را در مطبوعات و ... چاپ کرد و یا این که آن‌ها را در پاکت پستی قرار داد و میان مردم توزیع کرد اما انگار در کشور ما نوبر است هر کسی هر چه می‌خواهد بر در و دیوار خانه‌ها و بنا‌ها می‌چسباند و می‌نویسد ...

رعایت این حق ابتدایی مردم و تضمین آن که الفبای حقوق شهروندی است، با کیست؟ سازمان زیباسازی شهرداری، شورای شهر، مجلس، قوه قضایی، دولت ... و یا مردم مسئولند؟ مدت‌هاست هر یک، این بار مسئولیت را بدوش دیگری می‌اندازد.

حدود صد و پنجاه سال پیش نخستین آگهی‌های تجاری در عصر ناصری با انتشار نخستین روزنامه دارالخلافه به منصه ظهور رسید و خوانندگان آن روزنامه‌ها را متوجه خود کرد.

آگهی فروش چراغ الماس در «مغازه یک کلام» و «مغازه حسن‌زاده» در ناصریه (ناصرخسرو) تا آگهی افتتاح عکاس‌خانه روسی خان عکاس در خیابان علاءالدوله و موسیو روجیاری و ... این‌ها نمونه‌هایی از آگهی‌های آن سال‌هاست.

از آن سال‌ها تا امروز مردم بیش و کم با انواع آگهی‌ها برخورد کرده و آشنا شده‌اند، اما در سال‌های اخیر چند شغل معروف واقعا مردم را خسته کرده‌اند. گروهی اندک که امرار معاش‌شان را با مردم آزاری اجین نموده‌اند و بی‌توجه از این که دیگران از عمل‌شان چه آزار و زیانی می‌بینند، به این کسب و کار خود ادامه می‌دهند. این در حالی است که در فرهنگ ملی و مذهبی ما کسب و کار حرمت و ارجی گران‌سنگ دارد و کاسب را حبیب خدا دانسته‌اند.

حدیث پیامبر گرامی است «الکاسب حبیب‌الله».

این را بسیار گفته‌اند، شنیده‌ایم و گاه‌به‌گاه به خطی زیبا در تابلوی مغازه‌ای می‌بینیم.

مولوی در این باب می‌فرماید:

گفت آری گر توکل رهبر است / این سبب هم سنت پیغمبر است

گفت پیغمبر به آواز بلند / با توکل زانوی اشتر ببند

رمز الکاسب حبیب الله شنو / از توکل در سبب کاهل مشو

آن که برای کسب روزی حلال دست به تلاش می‌زند و خیر جامعه را در نظر دارد و منفعت خود را از میان منافع دیگران می‌جوید، در نظر تمامی اقوام بشر گرامی است.

«کریستیان بوین» پرورش یافته دامن مسیحیت و غرب به نحوی زیبا این عمل را به تصویر ذهنی بر می‌کشد:

«وقتی نانوا، نان را با دقت و وسواس می‌پزد و به دست مشتری می‌دهد، خدا با او در کنار تنور ایستاده است»

و یا جمله‌ای که اهمیت عمل انسان را نشان می‌دهد و می‌گوید:

«دست‌هایی که کمک می‌رسانند مقدس‌تر از لب‌هایی هستند که دعا می‌کنند».

کم نیست توصیه و اندرز بزرگان این سرزمین که مردم را به رعایت حقوق عام توجه داده‌اند.

توجه به حقوق مردم از نکته‌های چشمگیر قانون اساسی کشورمان است به همین جهت یک فصل از قانون اساسی به حقوق ملت اختصاص داده شده است.

در متون دینی ما نیز به فراوانی از حق‌الناس سخن گفته شده و این نشانگر اهمیتی است که در اسلام به حقوق مردم داده شده است.

در تعالیم امامان بویژه امام علی (ع) و امام زین‌العابدین (ع) رعایت حقوق مردم بسیار مورد نظر است.

این نوشته سر مطالعه و بررسی حقوق مردم را ندارد بلکه در این فرصت و مجال اندک می‌خواهد یکی از ابتدایی‌ترین و مشهودترین جرمی که هر روز در حال وقوع و آزار مردم است، گوشزد کند.

حق‌الناس یعنی آنچه از جانب خداوند برای مردم جعل شده است و امر آن در چار چوب شرع بدست مردم سپرده شده است. حق چه در حق الله و چه در حق‌الناس آن بخشی از احکام شرعی است که زیر پا گذاشتن آن شرعا جرم محسوب می‌شود و مجازات دنیوی در پی دارد. منشاء این حقوق بشری و قراردادهای انسانی است. وظایف و تکالیف فردی و اجتماعی زاییده حقوق است. هیچ مقام و قانونی نمی‌تواند این حقوق را از انسان سلب کند. که حداقل یک زندگی سالم انسانی را ممکن می‌سازد. اموری که اگر از سوی کسی زیر پا گذاشته شد جرم محسوب می‌شود و می‌توان از متجاوز به این حریم به دادگاه شکایت کرد نه این که ناقض حق تنها مرتکب معصیت دینی شده باشد و در آخرت مؤاخذه شود. زیر پا گذاشتن معیارهای اخلاقی لزوما مجازات دنیوی در پی ندارد. حال آن که نقض حقوق جرم است و مستوجب مجازات دنیوی است.

این‌ها شعار نیست، عین شعور و جزیی از فرهنگ مردم این سرزمین است جامعه‌ای که معلمش سعدی و حافظ و .... است و این بزرگان خطوط فرهنگی‌اش را ترسیم می‌کنند هرگز چنین راهی را برای کسب و کار نخواهد پسندید. این دهن‌کژی و بی‌احترامی به یک ملت است.

عده‌ای که عامل این شیوه کسبی هستند، لحظه‌ای بیاندیشند که می‌شود، شغل‌شان جزو مشاغل مفید قلمداد گردد و خودشان کارآفرین و روزی‌رسان به شمار آیند. بشرط آن که راه و رسم درست را برگزینند و بجای آن که ناله و نفرین مردم را بخود بخرند، همانند اجدادشان زحمت روزانه‌شان را با دعا و ثنای عموم جامعه همراه کنند و بیارایند و با روانی آسوده شب هنگام به خانه بازگردند که قطعا روزی و کسبی موفق‌تر خواهند داشت.

بخش دیگر این نوشته با مسئولان است. پیامبر گرامی و مصلحان جامعه فقط بقال و قصاب را خطاب قرار نداده‌اند بلکه هرآن کس که شغلی دارد از قضاوت تا عضویت در جرگه دولتمردان و سیاست‌مندان گرفته تا ساده‌ترین کارمند همه در معرض توجه پروردگار و قضاوت ملت خواهد بود از این روست که این آسیبی که به جامعه می‌رسد چه روحی و روانی و چه اقتصادی تنها به عهده آن عاملان نیست بلکه اینان هم در کار خود کوتاهی می‌کنند تا چنین بلایی سر مردم می‌آید چرا در جوامع پیشرفته از این نمونه‌ها دیده نمی‌شود؟

اگر عده‌ای نخواستند شیوه مردمی را در کسب و کار خود بر گزینند و تجاوز به حریم زندگی شهروندان و تخریب منظر شهری را سرلوحه عمل خود ساختند، مدیریت اداری جامعه به معنای کل مسئولیت دارد تا از هدر رفت و حیف و میل سرمایه ملی جلوگیری کند و با این معضل اجتماعی و این پدیده زشت و نادرست و با متخلفین به صورت جدی برخورد نماید.

این برچسب‌ها افزون بر زشت کردن چهره شهر و منازل مردم و اماکن دولتی سبب آزار جدی عده‌ای از ساکنان تهران است و با اعصاب آنان بازی می‌کند. هزینه رنگ کردن دوباره و نظافت و زدودن آگهی‌ها در سال چه میزانی است؟ باری که ناخواسته بر دوش شهروندان تهرانی و شهرداری و ... تحمیل می‌شود گو این که هزینه شهرداری و ادارات دولتی هم بردوش مردم است.

رفت و روب و زیبا سازی پایتخت هزینه فراوانی برای ساکنانش دارد، انصافا هم در قیاس با بسیاری از شهرهای عالم این روزها شهرمان پهلو به پهلوی بسیاری از آن‌ها که شامخند می‌زند. حیف است این بلیه دامن گیر پایتخت باشد. مگر تعداد این متخلفان چند نفر است که مسولان اعم از شهرداری و ... قادر به ممانعت از ضایع شدن حقوق ده دوازده میلیون تهرانی نیستند. هزینه‌ای که برای پاکسازی تبلیغات از چهره شهر می‌شود، با کیست؟ تاوان سودجویی این اندک کسان را آیا باید ساکنان یک شهر بدهند؟

بر اساس ماده نود و دو قانون شهرداری‌ها، نصب برچسب بر در و دیوار شهر تخلف بوده و مشمول مجازات و جریمه‌های مختلف می‌شود. این قانون متخلفین نصب برچسب‌های تبلیغاتی را تا پنج میلیون ریال جریمه تخلف محکوم کرده که شهرداری علاوه بر آن، ارتباط تلفنی شرکت‌های متخلف را نیز قطع می‌کند.

مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران در سال هشتاد و هشت، با بیش از پانصد شرکت متخلف در نصب برچسب‌های تبلیغاتی برخورد قضایی شد تاکید کرد؛ این عمل تجاوز به حقوق عمومی و قانون محسوب می‌شوند. اما چرا تا براندازی این رفتار زشت و هویدا ادامه نیافت.

بیشتر بخوانید: