جمعه, 31 فروردین 1403

سید ضیاء و کودتا (3)

اشتراک‌گذاری این مطلب: WhatsappTelegram
سید ضیاء و کودتا (3)

سید ضیاءالدین طباطبایی و کودتای 1299 - بخش پایانی

سید ضیاء خرداد سال 1300 از صدارت برکنار و از کشور خارج شد و تا مهر 1322 خورشیدی به ایران بازنگشت.

سید پس از خروج از ایران به بغداد رفت و بعد از طریق بصره و بمبئی با کشتی عازم آلمان و سپس فرانسه شد و از آنجا به شهر کوچک «مونترو» در سوئیس رفت و آنجا رحل اقامت افکند.

وی بعد از مدتی گرفتار تنگدستی شد و به ناچار به داد و ستد کالا روی آورد. جمالزاده در مقاله‌ای در این‌باره می‌نویسد؛ «به چشم خود روزی او را در یکی از خیابان‌های شهر ژنو دیدم که چند قالیچه بر دوش خود حمل می‌کرد و به مغازه‌های فرش فروشی می‌رفت تا بلکه جنس خود را بفروشد.» (مجله آینده، دیدارها و یادگارها، آذر و اسفند 1359، سال ششم، شماره 12 - 9، سید ضیاءالدین طباطبایی و فلسطین، رضا آذری شهرضایی، ص 5)

در سال 1305 سید ضیاء از سفارت افغانستان در سوئیس درخواست صدور روادید سفر به کابل کرد اما دولت افغانستان در پی مشورت با دولت ایران، از این کار امتناع ورزید. (سید ضیاءالدین طباطبایی و فلسطین، همان)

در پاییز سال 1310 حاج امین‌الحسینی مفتی اعظم فلسطین ... دعوتنامه‌ای برای سید ضیاءالدین طباطبایی که در آن زمان در ژنو به سر می‌برد، ارسال شد. سید نیز این دعوتنامه را پذیرفت و خود را به فلسطین رساند.

اجلاس این کنگره روز 14 آذر 1310 با نطق حاج امین‌الحسینی آغاز شد. سید ضیاء که به سرعت توانست ریاست دبیرخانه کنگره را عهده دار شود، پس از دو هفته اقامت به طور موقت به ژنو بازگشت تا کارهای شخصی خود را در این شهر سر و سامان دهد ... (آذری شهرضایی، رضا، سید ضیاءالدین طباطبایی و فلسطین، تهران، شیرازیه، 1381، چاپ اول، ص 19)

وی متهم است که در زمان سکونت در فلسطین به عنوان یک فرد مسلمان در خرید زمین‌های فلسطینیان و فروش آن به صهیونیست‌ها نقش داشته است.

گفته‌اند در آنجا دلال فروش زمین‌های مسلمانان فلسطینی به یهودیان بود و از این راه پول‌های کلانی به دست آورد.

او مجدداً در بهار سال 1311 به فلسطین بازگشت. سید این بار هشت ماه در فلسطین ماند و اقداماتی برای تاسیس کمیته‌های ملی کنگره و ایجاد شعب آن در بعضی کشورهای عربی به انجام رساند و سپس مجدداً به اروپا بازگشت. سید ضیاء در 1314 بار دیگر به فلسطین بازگشت و قطعه زمینی را در دره «بیت حون» در نزدیکی غزه خریداری کرد. او به تدریج با فروش اموال و اثاثیه‌اش در تهران به آبادی قطعه زمین خود در غزه پرداخت. او طی هشت سال که تا 1322 در فلسطین باقی ماند، ظاهراً به کار کشاورزی مشغول بود. اما شایع است که وی به خواست انگلیس و برای بسط قدرت یهودیان صهیونیست در آنجا اراضی مسلمانان فلسطینی را خریداری می‌کرد و به یهودیان و آژانس‌های صهیونیستی می‌فروخت. (سید ضیاءالدین طباطبایی به روایت اسناد ساواک - ص 26)

حتی یکی از مهم‌ترین نکاتی که در دوره پس از بازگشت سید ضیاءالدین طباطبایی به ایران از سوی جراید حزب توده مطرح شد، آن بود که وی با اقدامی غیراخلاقی یعنی با ابراز دوستی و جلب اعتماد فلسطینیان زمین‌های آنان را خریداری می‌کرد و به یهودیان می‌فروخت. (سید ضیاءالدین طباطبایی و فلسطین، همان، ص 27)

نورالدین کیانوری نیز در کتاب خاطرات خود می‌نویسد؛ «سید ضیاء در فلسطین برای یهودی‌ها کار می‌کرد. یعنی یهودی‌ها از ظاهر اسلامی او استفاده می‌کردند. او زمین‌ها را از مسلمانان می‌خرید و به یهودیان انتقال می‌داد.» (خاطرات کیانوری، موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه، 1371، انتشارات اطلاعات، ص 143 - 142)

 

بازگشت به ایران

با استعفای رضاشاه از سلطنت سید بار دیگر با تمایل انگلیسی‌ها تصمیم گرفت وارد صحنه سیاسی شود، به این منظور در مرداد 1320 (آگوست 1941م) کلنل تیگ یک مقام نظامی انگلیس در فلسطین سید ضیاء را ملاقات کرد. کلنل تیگ پس از این ملاقات چند ساعته در گزارشی برای کمیسر عالی انگلیس در فلسطین خاطرنشان می‌کند که از سید ضیاء خواسته شود به عنوان نخست وزیر به ایران بازگردد. او با اکراه آن را قبول کرد. وقتی انگلیسی‌ها جو را مساعد یافتند، اجرای نقشه را به اجرا گذاشتند. (سید ضیاءالدین طباطبایی به روایت اسناد ساواک، ص 28)

سید ضیاء از فلسطین به ایران بازگشت و مساله شعائر ملی و اسلامی را مطرح کرد و مدافع مشروطیت شد و خود را قربانی دستگاه رضاخان نامید. (مدنی، جلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1361، ج 1، ص 153)

در 1322 دوباره به ایران آمد و حزب اراده ملی را تاسیس کرد در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی نماینده مردم یزد شد.

بعضی اسناد حاکی از آن است که انگلیسی‌ها مایل بودند سید را دوباره به نخست وزیری برسانند. در این رابطه «سر رید بولارد» وزیر مختار انگلیس در ایران در نامه خود به «آنتونی دیدن» وزیر امور خارجه انگلیس می‌نویسد؛ «... در صورت سقوط کابینه فعلی ایران، ضیاء می‌تواند کاندیدای رضایت بخشی برای نخست وزیری ایران باشد ... بدبختانه این موضوع که کاندیداتوری «ضیاء» برای نخست وزیری مورد قبول شاه یا سفارت شوروی قرار گیرد، مورد تردید است ولی من فکر می‌کنم ...» (بولارد به ایران، گزارش شماره (42 / 12 / 989) 333، مورخ 6 اکتبر 1942، 4 / 921 F. O به نقل از زندگانی سیاسی اجتماعی سید ضیاءالدین طباطبایی نوشته محمدرضا تبریزی شیرازی)

 

سید ضیاء در این مقطع ابتدا نشریه‌ای به نام «کاروان» و سپس روزنامه «رعد ایران» را انتشار داد و در آن شدیداً به مخالفت و مبارزه با حزب توده و سیاست‌های اتحاد جماهیر شوروی پرداخت.

در آذرماه 1322 اتحادیه جراید ملی را به وجود آورد و در اقدام بعدی حزب وطن را در تابستان 1323 تشکیل داد و سرانجام در بهمن ماه 1323 حزب اراده ملی را تاسیس کرد.

 

سید ضیاء پیش از تشکیل احزاب وطن و اراده ملی، در آذر 1322 اتحاد جراید ملی را به وجود آورد که شامل روزنامه‌های وظیفه، کاروان، کانون، هور و کشور بود. روزنامه‌های اقدام (به مدیریت عباس خلیلی و سردبیری احمد دهقان) ، کوشش (متعلق به سید محمدباقر حجازی) و نسیم شمال (به جز نسیم شمال اشرف‌الدین حسینی) متمایل به سید ضیاء بودند. در همین سال (1322)، سید ضیاء روزنامه رعد امروز را که در واقع تجدید حیات روزنامه رعد پس از دو دهه بود، با امتیاز و مدیریت مظفر فیروز به راه انداخت. از سال 1324 نشریه روستا به صاحب امتیازی مصطفی شاه علایی و سردبیری نصرت‌الله معینیان به جای رعد امروز به عنوان ارگان حزب اراده ملی منتشر شد. (تاریخ تحلیلی احزاب سیاسی ایران، محسن مدیرشانه چی، ص 60)

 

در بهمن ماه 1324 پس از نخست وزیری احمد قوام که به دنبال بحران آذربایجان عده‌ای از عوامل مشهور انگلیسی را دستگیر کرد و زندانی ساخت، سید ضیاء نیز در فروردین 1325 حدود یک سال زندانی شد، هر چند از سازش بین این دو نفر به منظور جلب نظر انگلیس در سال 1327 گزارش‌هایی ارائه شده است.

 

حزب اراده ملی که بیشتر از احزاب فاشیستی الگو گرفته بود، از منسجم‌ترین احزاب ایران بود که از لحاظ تشکیلاتی و نظم بعد از حزب توده، از قوی‌ترین احزاب ایران به شمار می‌رفت. افرادی که در این حزب با سید ضیاء همکاری می‌کردند عبارت بودند از؛ مظفر فیروز، دکتر طاهری، سیدکاظم یزدی، برادران رشیدیان، کورش بازرگان و حجازی. به جز آنها، برخی از روزنامه نگاران و نمایندگان مجلس که متمایل به انگلیس بودند نیز از این حزب حمایت می‌کردند. (جاسبی، عبدالله، تشکیل فراگیر، مروری بر یک دهه فعالیت حزب جمهوری اسلامی، تهران، مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، 1379، ج 1، ص 300)

 

انگیزه اصلی سید ضیاءالدین از تاسیس حزب اراده ملی، مقابله و ستیز با حزب توده ایران و جلوگیری از نفوذ سیاست‌های انقلاب شوروی در ایران و در منطقه بود. البته این خط مشی توسط دولت انگلیس به سید ضیاء القا شده بود. (تبریزی شیرازی، محمدرضا، زندگی سیاسی اجتماعی سید ضیاءالدین طباطبایی، تهران، موسسه مطالعات تاریخی ایران، 1379، ص 399)

 

از لحاظ برنامه و اصول آرمانی، مرامنامه حزب، مشحون از آرمان‌های مترقی و ویژگی‌های آزادی‌خواهانه و اصلاح گرایانه و در پاره‌ای موارد انقلابی بود.

 

روزنامه اصلی و اولیه حزب، روزنامه رعد امروز بود، اما بعد روزنامه هور و نشریه روستا این وظیفه را انجام دادند. به جز این روزنامه‌ها، کاروان، نسیم، صبا، کشور، سرگذشت، اقدام و کوشش هم هر یک برای مدتی ناشر افکار حزب به شمار می‌رفتند. (تربتی سنجابی، محمود، قربانیان باور و احزاب سیاسی ایران، تهران، آسیا، 1375، ص 55)

 

حزب اراده ملی با توجه به داشتن امکانات وسیع مالی و تبلیغاتی خود توانست به سرعت رشد کند اما با روی کار آمدن قوام‌السلطنه به تلافی عمل سید ضیاء که هنگام نخست وزیری‌اش (1299) دستور توقیف او را که استاندار خراسان بود داده بود، این بار قوام‌السلطنه، سید ضیاء و چند تن از یارانش را در اول فروردین 1325 دستگیر کرد و چون حزب قائم به شخص سید ضیاء بود رو به انحلال نهاد. اعضا و هواداران آن نیز به حزب دموکرات قوام پیوستند حتی پس از آزادی سید ضیاء نیز حزب احیا نشد و یکسره تعطیل شد. (طیرانی، بهروز، اسناد احزاب سیاسی ایران، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، 1376، ج 1، ص 86)

 

سید ضیاء پس از آزادی، سیاست ائتلاف با دیگر احزاب و دستجات سیاسی از جمله حزب توده را که خود از مخالفان آنها به شمار می‌رفت، دنبال کرد، اما به علت مخالفت نمایندگان مجلس و افکار عمومی با دولت و طرفداران انگلیس دیگر به طور رسمی نتوانست پستی به دست آورد. وی هر چند از این پس در مزرعه شخصی خویش به کشاورزی و دامداری پرداخت اما با این وجود تا پایان عمر همواره ارتباط خویش را با دربار و سیاست حفظ کرد. (رجال عصر پهلوی، پیشین، ص 30)

 

سیاست سید ضیاء همواره به پیروی از سیاست بریتانیا در ایران مشهور بود و به ویژه آن لمبتون پژوهشگر و از ماموران اطلاعاتی بریتانیا در ایران از او حمایت می‌کرد. پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران بریتانیا اصرار داشت او نخست وزیر شود تا به دست او کار نفت به سود شرکت نفت ایران و انگلیس خاتمه یابد. روزی که دکتر مصدق به صورتی نامنتظر نخست وزیری را پذیرفت، سید ضیاء در دربار نزد شاه بود و انتظار داشت مجلس او را نخست وزیر کند و فرمان نخست وزیری را از شاه دریافت دارد. بعد از آن کودتای 28 مرداد هم صحبت نخست وزیر شدن او مطرح بود.

 

بعد از کودتای 28 مرداد 1332 سید ضیاء در سلک افراد مورد اعتماد محمدرضاشاه درآمد و از مشاوران خاص وی شد. او هفته‌ای یک روز به کاخ سعدآباد می‌رفت و با شاه ناهار می‌خورد و مورد مشورت قرار می‌گرفت. به دنبال ترور رزم آرا توسط خلیل طهماسبی در 16 اسفند 1329، بار دیگر سید ضیاء برای استقرار بر کرسی نخست وزیری خیز برداشت. ظاهراً هم انگلیسی‌ها و هم درباریان به دلیل مخالفت نمایندگان مجلس با سید ضیاء و بدبینی افکار عمومی نسبت به سیاست‌های انگلیس با نخست وزیری سید که عامل تابلودار انگلیس بود، موافق نبودند. در نتیجه به دنبال ترور رزم‌آرا، حسین علاء در 21 اسفند 1329 عهده دار نخست وزیری شد. پس از استعفای حسین علاء از نخست وزیری در ششم اردیبهشت 1330، سید ضیاء مجدداً تلاش کرد منصب نخست وزیری را اختیار کند ولی قبولی بی‌قید و شرط این مسئولیت توسط دکتر محمد مصدق، تلاش وی را خنثی کرد.

 

سید ضیاءالدین طباطبایی در اردیبهشت سال 1340 نیز تلاش‌های فراوانی برای ساقط کردن دکتر علی امینی به عمل آورد ... ولی این تلاش نیز بی‌ثمر ماند. (سید ضیاءالدین طباطبایی به روایت اسناد ساواک، ص 180)

 

سید ضیاء در 27 اسفند 1325 از زندان آزاد شد و تا زمان مرگ در شهریور 1348 دیگر به مشاغل دولتی رجوع نکرد و از مسائل سیاسی دور بود، هر چند ارتباط‌های غیررسمی داشت. در این دوره 23ساله نیز به حرفه مورد علاقه‌اش کشاورزی و دامپروری در بوئین‌زهرا قزوین و منطقه سعادت‌آباد تهران پرداخت.

 

سید ضیاء با اینکه از سیاست کناره گرفته بود ولی در این دوره منزل وی تجمع بسیاری از مقامات لشگری و کشوری، دوستان و اقارب وی و سیاسیون بود که در هر هفته دو بار به دیدن وی می‌آمدند و راجع به مسائل سیاسی روز با سید ضیاء به گفت‌وگو می‌پرداختند. در بعضی از این نشست‌ها، مستشاران خارجی یا وابستگان سیاسی و مطبوعاتی کشورهای خارجی نیز شرکت می‌کردند. (سید ضیاءالدین طباطبایی به روایت اسناد ساواک، ص 348)

 

عاقبت کار او

او در سال 1340 در سومین و آخرین ازدواج خویش با دختری روستایی وصلت کرد. صدیقه، مهدی و احمد نام فرزندان او از این زن بود. فرزند چهارم سید نیز 40 روز پس از مرگ وی به دنیا آمد.

 

سید ضیاء در طول زندگانی خود دو بار سکته قلبی کرد و از مرگ جست، اما بار سوم تسلیم شد و در روز ششم شهریور سال 1348 در 81 سالگی به دیار باقی شتافت و جسدش در مقبره ناصرالدین شاه قاجار در شهرری به خاک سپرده شد.

 

منابع:

  1. دایره‌المعارف فارسی، غلامحسین مصاحب
  2. خاطرات و تالمات، محمد مصدق
  3. خواب آشفته نفت، محمدعلی آشفته
  4. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، فردوست، انتشارات موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی
  5. ایران در قرن بیستم، ژان پی‌یر دیگار، برنارد هورکاد، یان ریشارد، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی
  6. ایران در دوره سلطنت قاجاریه، علی اصغر شمیم
  7. ایران در جنگ بزرگ 1918. 1914 مورخ‌الدوله سپهر، برگرفته از سید ضیاءالدین طباطبایی به روایت اسناد ساواک
  8. از سید ضیاء تا بازرگان، ناصر نجمی
  9. شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، باقر عاقلی ج 1 و 2
  10. از سید ضیاء تا بختیار، مسعود بهنود
  11. گزارش کودتا از سفارت انگلیس به نقل از؛ از سید ضیاء تا بازرگان، ناصر نجمی
  12. سید ضیاءالدین طباطبایی به روایت اسناد ساواک
  13. تاریخ تحلیلی احزاب سیاسی ایران، محسن مدیرشانه چی
  14. معماران عصر پهلوی، خسرو معتضد و نجفقلی پسیان
  15. گزارش سفیر امریکا از به قدرت رسیدن رضاخان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد 4339، شماره بازیابی 747
  16. سال‌های مبارزه و مقاومت، (مصدق) ، غلامرضا نجاتی، جلد اول، موسسه فرهنگی رسا
  17. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، 1370، ج 2
  18. نقش فراماسون‌ها در رویدادهای تاریخی و اجتماعی ایران، زاوش، ج1
  19. جامعه ایران در دوران رضاشاه
  20. گذشته، چراغ راه آینده، تاریخ ایران در فاصله دو کودتا، ن، جامی
  21. استقرار دیکتاتوری رضاخان، ترجمه سیروس ایزدی و سید ضیاءالدین طباطبایی به روایت اسناد ساواک
  22. کودتای رضاخان
  23. زندگی سیاسی اجتماعی سید ضیاءالدین طباطبایی، نوشته محمدرضا تبریزی شیرازی
  24. تاریخ انقلاب مشروطیت، انتشارات علمی، ج 4 و 5
  25. ایران، برآمدن رضاخان، برافتادن قاجار و نقش انگلیسی‌ها؛ سیروس غنی، ترجمه حسن کامشاد
  26. تاریخ 20 ساله ایران، حسین مکی، نشر ناشر، 1363 تهران
  27. زندگی سیاسی اجتماعی سید ضیاءالدین طباطبایی، نوشته محمدرضا تبریزی شیرازی
  28. ایران در قرن بیستم، ژان پی‌یر دیگار، برنارد هورکاد، یان ریشارد، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، 1377، ص 99 و سید ضیاءالدین طباطبایی به روایت اسناد ساواک
  29. ایران در جنگ بزرگ 1918. 1914، مورخ‌الدوله سپهر
  30. کانون‌های استعماری، کودتای 1299 و صعود سلطنت پهلوی، عبدالله شهبازی
  31. مجله آینده، شماره‌های 11 و 12، سال هفتم، بهمن و اسفند 1360
  32. خاطرات کیانوری، موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه، 1371 انتشارات اطلاعات
  33. استقرار دیکتاتوری رضاخان، ترجمه سیروس ایزدی و سید ضیاءالدین طباطبایی به روایت اسناد ساواک
  34. زندگی سیاسی ناصرالملک، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1376
  35. خاطرات تاج‌الملوک آیراملو همسر اول رضاشاه
  36. شکست شاهانه، ماروین زونیس، عباس مخبر، طرح نو، زمستان 1370
  37. مجله آینده، دیدارها و یادگارها، آذر و اسفند 1359، سال ششم، شماره‌ها 12. 9
  38. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، تهران، 1362، ج 4
  39. سید ضیاءالدین طباطبایی و فلسطین، رضا آذری شهرضایی
  40. فرهنگ جدید سیاسی، محمود مهرداد، انتشارات هفته
  41. سال‌های مبارزه و مقاومت (مصدق)، غلامرضا نجاتی، ج1، موسسه خدمات فرهنگی رسا
  42. روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، نشر گفتار، باقر عاقلی، ج1
  43. سر اردشیر ریپورتر، سرویس اطلاعاتی بریتانیا و ایران
  44. رضاشاه از تولد تا سلطنت، دکتر رضا نیازمندی
  45. «پنهان کاری انگلیسی» و اسرار دو کودتای سه اسفند 1299 و 28 مرداد 1332، عبدالله شهبازی
  46. دولت و حکومت در ایران، دکتر شاپور رواسانی
بیشتر بخوانید: