قلعه به فتح قاف و عین معنی گوناگونی دارد. معنایی که در این مطلب مقصود است، حصار و پناه جای بر کوه (منتهیالارب) و به طور کلی حصار و دژ است. جمع آن قلع (قَ لَ)، قلاع (قِ) و قلوع (قُ) است (لغتنامه).
قلعه کلمهای عربی است. در پارسی آن را دژ گویند. فردوسی از دژهای فراوانی نظیر؛ دژ بهمن و جز آن یاد کرده است:
بیامد چو نزدیکی دژ رسید / خروشیدن بانگ ترکان شنید
لغت دیگری که مترادف آن در منابع مختلف به کار رفته است، عبارتند از؛ کوت، حصن، باره، باره دژ، دز، دیوار، سور، معقل، کهندژ و فهندژ است.
هزاران سال بود، که بشر برای حفاظت از خویش، محل سکونت و غذا و آب خود را مقابل مهاجمان از دیوار قطور و رفیع استفاده میکرد. افزون بر حیوانات وحشی، مهاجمان را که مسلح به شمشیر و سلاح آن روزگار بودند، همین دیوار مناسب و کافی به حساب میآمد. این دیوار بلند و ضخیم را اغلب به حصار و بارو میشناسیم. حصار صفوی تهران در حدود 460 سال پیش به فرمان شاه تهماسب، به همین منظور بنا شد. پیش از آن در این پهنه شهر ری نیز دارای حصار و باروی عظیم بود.
علاوه بر حصار شهر در روستاها و آبادیها نیز اغلب اربابان خانهای برای سکونت اعضای خانواده خود و میهمانان و سکنای رعایای خویش میساختند. در این خانههای بزرگ چاه آب و محل ذخیره آب و غله به طور عمده و تا حدودی نیازهای دیگر زندگی فراهم میشد. برای پرندگان خانگی، گاو و گوسفند به منظور تامین پروتئین ساکنان هم جایی در نظر گرفته میشد، این نوع خانههای وسیع را که دیواری بسیار قطورتر و استوارتر از دیوار خانههای معمولی و در چوبی بزرگی داشتند، با نام قلعه میشناختند. در این قلعهها، گاه فقط خانواده ارباب و چند رعیت بود، که در این صورت قلعه او عظیمتر و مجهزتر بنا میشد. این قلعهها برجهای دیدهبانی نیز داشتند.
در سدههای اخیر تا پیش از عصر پهلوی، در اطراف تهران به دلیل نزدیکی به پایتخت و حاصلخیزی زمین و فراوانی آب برای کشاورزیهای مختصر آن دوره باغها و مزارع بسیاری احداث شد. این باغها به ثروتمندان و فرادستان به خصوص رجال قاجاری تعلق داشت. به همین دلیل اگر تاریخچه قلعهها را در گستره تهران در دو سده اخیر جست و جو کنیم، به قلاع فراوانی بر میخوریم، که تعدادی از آنها را برای آشنایی خوانندگان گرامی بر میشمریم:
قلعه مرغی، قلعه سردار، قلعه وزیر، قلعه نو، قلعه ارامنه، قلعه اصفهانک، قلعه قصر و ...
با بنا شدن حصار ناصری (6-1284 قمری) دارالخلافه گسترش یافت و اراضی وسیعی گرادگرد تهران جزو سطح شهر قرار گرفت. شهر تهران تا آن زمان محدوده حصار صفویه را شامل میشد (محدوده میان خیابانهای امیرکبیر، ری، مولوی و وحدت اسلامی). اراضی جدید شهر را بیشتر باغها و پارکهای وسیع درباریان و رجال قاجاری تشکیل میداد. نخستین نقشهای که از تهران حصار ناصری تهیه شد، نقشه نجمالدوله است، که به سال 1309 قمری چاپ شد. در این نقشه اراضی مجاور جبهه داخلی حصار در بیشتر نقاط با نام «وزیر» مشخص گردیده است. پارهای از این اراضی لمیزرع و موات و برخی جزو مزارع قابل کشت بود. وسیعترین بخش از این اراضی در اطراف دروازه گمرک یعنی گوشه جنوب غربی تهران واقع بود. در جنوب این دروازه مزارع و در شمال آن زمین بیاض بزرگی قرار داشت، که با نام «اراضی وزیر» ثبت شده است. این اراضی محدود بود، از شمال به باغ وسیع جنت گلشن و از غرب به ضلع غربی حصار ناصری و از جنوب به خیابان دروازه گمرک (خیابان مولوی) و از شرق به خانههای واقع در کوچههای منشعب از کوچه ارامنه (اسفندیاری کنونی).
به تقریب در مرکز این اراضی قلعه وزیر به صورت مورب از طول در امتداد شمال شرقی – جنوب غربی قرار داشت.
این قلعه و اراضی معروف وزیر به میرزا یوسف مستوفیالممالک تعلق داشت. میرزا یوسف در طول دو دهه پایانی سده سیزدهم قمری قدرت و نفوذ بسیاری در دربار ناصری داشت و چون ناصرالدین شاه به او «آقا» میگفت در میان مردم به «آقا» شهرت یافت. ناصرالدین شاه، میرزا یوسف را به سال 1280 قمری در حالی که سالها منصب مستوفیالممالکی را عهده دار بود، با عنوان وزیر دارایی خطاب کرد و تا سال 1303 قمری که از دنیا رفت، سمتهای بسیار مهمی را در دربار ناصری به عهده داشت، نظیر؛ رئیسالوزرایی، وزارت داخله، صدراعظمی و ...
بررسی و مطالعه اسناد و مدارک تاریخی اواخر قاجاریه نشان میدهد، قلعه وزیر باید در سالهای پایانی سده سیزدهم هجری، یعنی بعد از احداث حصار ناصری بنا شده باشد.
چنانکه گذشت، قلعه وزیر نخستین بار در نقشه نجمالدوله ترسیم شد. به طوریکه پیشتر از آن در نقشه راهها و رودها که مربوط به سال 1286 قمری است (در کتاب «جغرافیایی تاریخی تهران» چاپ شد ه است.)، اثری از این قلعه نیست. در تعقیب سرنوشت قلعه در مسیر زمان با بررسی و واکاوی نقشهها و اسناد تاریخی تهران قدیم در میابیم، این قلعه تا پایان دوران قاجاریه همچنان پابرجا مانده. و حیاتش را به سالهای پایانی عصر رضا خان رسانده است. در نسخه انگلیسی نقشه عبدالغفار به سال 1890 میلادی هر چند نام «قلعه وزیر» درج نشده، ولی محل آن ترسیم شده است. یعنی ساکنان اندک قلعه، هنوز در این سالها آنرا ترک نکرده بودند.
به استناد نقشه جدید تهران، چاپ سال 1309 شمسی برابر با 1930 میلادی با گذشت پنج سال از سلطنت رضاخان تغییراتی اساسی در سطح شهر و خانهها و بناها پدید آمد و راههای جدید بنا شد و با وجود محصور شدن این قلعه در چهار خیابان متقاطع، هنوز قلعه وزیر پابرجا بود. خیابانهای دروازه گمرک (مولوی)، پهلوی (ولی عصر)، حاج عبدالصمد و قلمستان آن را احاطه کرده بود، ولی افزایش جمعیت تهران و گسترش فضای مسکونی شهر گریز ناپذیر بود. خیابانها هر چند شریانهای شهرند، لیکن راه تنفس مزارع و باغها میبندند و در نهایت موجب مرگ آنها میشوند. گام نخست نابودی اراضی و قلعه وزیر، با احداث چهار خیابان گرداگرد آن برداشته شده بود. بعد از این نقشهها مهمترین سندی که میتوان در آن سرنوشت قلعه وزیر را تعقیب کرد، نقشه تهران سال 1316 شمسی برابر 1937 میلادی مربوط به چهار سال پایانی سلطنت رضاخان است، که در آن تهران با دگرگونیهای فراوانی به لحاظ احداث خیابانهای جدید ترسیم شده است. تا این سالها هم باز این قلعه همچنان به حیات خود ادامه داده و همانند نقشه عبدالغفار محل آن ترسیم شده است. دو سال بعد، یعنی سال 1318 شمسی در تهران به شعاع 6 کیلومتر سرشماری شد. در این واقعه جز بخشی از ضلع جنوبی حصار ناصری (بعدها با تخریب آن خیابان شوش احداث شد. ) دیگر از این حصار اثری نمانده بود. و در نقطهای از شهر که ما در حال بررسی آن هستیم، بجای حصار و خندق خیابان سی متری نظامی (کارگر) بنا شده بود.
در نقشهای که بر گرفته از نقشه بغایری و متضمن تغییرات روز است و در روزنامه اطلاعات روز شنبه سوم آذرماه 1318 چاپ شده است، برای نخستین بار دیگر از قلعه وزیر آثاری نمیبینیم. گو اینکه ابعاد کوچک نقشه چاپ شده. و عدم نیاز به ریز مطلب موجب شده تا کوچهها در این نقشه چاپ نشود، یعنی هرچند کوچههای تازه احداث در اراضی قلعه وزیر ترسیم نشد ه است، لیکن باید اظهار داشت، به طور قطع اراضی وزیر و قلعه وزیر در این هنگام قطعه بندی شده و خانهها در آنجا ساخته شده است.
تهران در اواخر سلطنت رضاخان گسترش یافت، به خصوص در ضلع غربی و اطراف باغ شاه، در اراضی مظفری (خیابانهای سلسبیل، اسکندری، جیحون و ... در اراضی مظفری ایجاد شد). در حقیقت ساخت ساز شهر با پشت سرگذاشتن محلههای غربی داخل حصار راه خود را باز در همان جهت غرب در بیرون حصار ادامه داد. یعنی اراضی مظفری که به مظفرالدین شاه منسوب است، نخستین محله بیرون حصار ناصری است، که در دوره رضاشاه خانهسازی شد.
بنابراین در سالهای 18-1316 شمسی قلعه وزیر خراب شد و اراضی آن به دست بساز و بفروشهای تهران افتاد و در آن اراضی خانههایی بنا گردید. یعنی عمری که میتوان برای این قلعه متصور شد، باید حدود شصت سال باشد. قلعهای که متاسفانه هیچگونه آگاهی دیگر از مشخصات فنی بنای آن نداریم و تنها همین سطور است که برای ثبت در تاریخ تهران رقم خورد.
نزدیکترین نقشهای که به لحاظ زمانی پس از این سالها میتوان یافت، که در آن خبری از اراضی قلعه وزیری باشد، نقشهای است، انگلیسی چاپ 1953 میلادی. در این نقشه به طور کامل و با دقت کوچههای ایجاد شده، در این اراضی مشخص است. کوچههایی که آن زمان عمرشان به ده پانزده سال میرسید.
اگر کوچههای کنونی این اراضی را با خیابان بندی داخلی قلعه وزیر که نخشتین نقشههای این قلعه به روزگار آبادی ثبت است، قیاس کنیم، جز در بخش گوشه جنوب غربی که تغییرات نامعلومی صورت گرفته، به تقریب میشود گفت؛ کوچههای احداثی منطبق است، با همان خیابانبندی بنای اولیه به طور یکه کوچه ملاحی فعلی (سلیمانی) ضلع شرقی و کوچه شرقی غربی قلعه وزیر (شهید آقازاده) ضلع شمالی قلعه وزیر بوده است.
خانههای کوچههای امروزی فرشچی، دهبانیان و سلیمانی جنوبی و مسجد سجاد نیز در اراضی این قلعه واقع است.
خوشبختانه کوچه به تقریب شمالی جنوبی «قلعه وزیر» هنوز نام این قلعه را برخود دارد، که به کار ارزشمند اهالی و مسئولین شهرداری در حفظ دست کم این نام از آن قلعه که گوشه از تاریخ و هویت شهر تهران است، باید احترام گذاشت.
در کشورهای توسعه یافته که علم تاریخ، جایگاه ارجمندی دارد، مردم خود پیش از مسئولین مدعی و مدافع حفظ هویت تاریخی خویشاند، آنقدر که مثلاً آمریکاییها حتی رستوران «آرسن لوپن» مشهورترین جنایتکار کشورشان را به مثابه نمادی از واقعیت آن روز جامعه و تاریخ خود، در مقام موزه و جز آن حفظ و نگهداری میکنند.
محل قلعه وزیر سابق در قیاس با وضع کنونی خیابانهای تهران در شمال شرقی میدان گمرگ (= میدان رازی = دروازه گمرک) قرار دارد.
برای جلوگیری از خلط مبحث باید بیاد داشت، که در اسناد تاریخی تهران از «قلعه وزیر»ی هم در جنوب دروازه حضرت عبدالعظیم یاد شده است که جدا از قلعه وزیر موصوف در این مطلب است.