پنجشنبه, 06 اردیبهشت 1403

پروین خانم خواهرزن ناصرالدین شاه

اشتراک‌گذاری این مطلب: WhatsappTelegram
پروین خانم خواهرزن ناصرالدین شاه

خواهرزن ناصرالدین شاه در سفارت انگلیس

هرکه در این حلقه نیست / غافل از این ماجراست

پروین خانم زنی بسیار زیبا و دلربا و خواهرزن ناصرالدین شاه و همسر میرزا هاشم خان نوری بود. او در مواجهه با وزیر مختار وقت انگلستان در تهران، دل از وی می‌رباید و سفیر دل از کف داده، بعد از این، سر از پا نمی‌شناسد و با وجود موانعی بزرگ که بر سرراه اوست، می‌کوشد، تا بر دلبر دست یابد. مانع نخست را که میرزا هاشم همسر او بود، به راه تطمیع از میانه برمی‌دارد، اما ماجرای این وصال نامشروع در شهر کوچک تهران چنان دهان‌به‌دهان می‌گردد، که از شهرت این خبر، شاه قجر، طوری خشمگین و عصبانی می‌شود و برمی‌انگیزد، که فرمان می‌دهد، تا در دفاع از حیثیت خاندان سلطنتی هر طور شده پروین خانم را که عنوان خواهر ملکه ایران را یدک می‌کشد، از وزیر مختار دور سازند. لیکن سفیر انگلیس هم کوتاه نمی‌آید و به مبارزه جانانه‌ای با این فرمان برمی‌خیزد و هرچه ناصرالدین شاه و صدراعظم برای حصول نتیجه می‌کوشند، او نیز در راه خود ابرام می‌کند و اصرار می‌ورزد و بر اسب مراد می‌تازد.

این مطلب نگاهی کوتاه به این ماجرای دارد، داستانی که خروارها مکاتبه بین ایران و انگلیس را سبب شد.

عرفا و سالکان، عشق به معبود حقیقی را اساس و بنیاد هستی می‌دانند و کمال واقعی را در عشق می‌جویند. در توصیف عشق گفته‌اند عشق است که دویی را از میانه بردارد و عاشق و معشوق را یکی گرداند. به تعبیری دیگر عاشق آن را گوید، که اثر عقل در او نباشد و یا عشق چون به کمال خود رسد، قوا را ساقط گرداند، و حواس را از کار اندازد. عشق مهمترین رکن طریقت است، که آخرین مرتبت آن عشق پاک است، که از آن، انسان کامل خواهد شد. جمعی هم عشق را رذیلت و پاره‌ای هم فضیلت می‌دانند.

داستان خاطرخواهی این دلدادگان، گرچه قرین تردامنی است، اما جاذبه این خواستن، از چنان آتش تندی برخوردار بود، که خود، خالق حوادث بسیار عجیبی شد، که شاید باورش سخت باشد. از اینکه این ماجرا موجب رو در رویی دولت‌های ایران و انگلستان انجامید.

میرزا هاشم خان متولد 1240 قمری، پسر میرزا محمد رحیم خان نوری و شوهر پروین خانم، دختر احمد علی میرزا پسر نوزدهم فتحعلی شاه و خواهر گلین خانم اولین زن عقدی ناصرالدین شاه است.

داستان پروین خانم در بسیاری از اسناد قاجاری ذکر شده است. اسنادی نظیر روزنامه وقایع اتفاقیه، مکاتبات سفارت انگلیس با ایران و دولت انگلیس و ده‌ها سند دیگر. در این میان، خان ملک ساسانی شرح مفصل‌تری از آن ماجرا بدست داده است. او در کتاب «سیاست گران دوره قاجاریه» در این‌باره می‌نویسد:

اولین زن عقدی ناصرالدین شاه در ایام ولیعهدی گلین خانم است. گلین خانم خواهر بسیار زیبا و دلربایی داشت، موسوم به پروین خانم که در ازدواج میرزا هاشم خان نوری اسفندیاری بود.

میرزا هاشم خان در زمان محمد شاه غلام بچه اندرون بوده، پس از آن غلام پیشخدمت شد و سپس داخل نظام گردید. مخدره عیال میرزاهاشم خان با سفارت انگلیس روابط خصوصی پیدا می‌کند. کم‌کم در سفارتخانه منزلش می‌دهند، حتی هنگامی که سفارت به ییلاق می‌رفت، برای خانم هم چادر مخصوص در سفارتخانه قلهک می‌زدند و میرزا هاشم را منشی سفارت کردند.

ناصرالدین شاه از وضعیت خواهر گلین خانم در سفارتخانه انگیس سخت عصبانی می‌شود. در ابتدا خودش شخصا برای سفیر انگلیس پیغام می‌فرستد  و سپس به میرزا آقا خان دستور می‌دهد، که هر طور هست، آن زن را از سفارت انگلیس بیرون بیاورند.

مکاتبات صدارت عظمی با سفارت انگلیس راجع به میرزا هاشم خان و زنش یکی از عجیب‌ترین پروندهایی است، که اکنون در دست است و شاید بیش از صد هزار سطر در این باب مکاتبه شده است. اینک برای نمونه مختصری از آن را درج می‌کنیم:

 مستر موره وزیر مختار انگلیس به میرزا آقا خان در ارتباط با این مطلب، می‌نویسد:

«در فرنگستان مرسوم نیست که شاه با سفارت‌خانه خارجی شخصا مذاکره کند»

میرزا آقا خان جواب می‌دهد:

«اگر به مکاتباتی که این دولت با سفارت کرده مراجعه کنید، می‌بینید، که در تمام نوشته‌جات ذکر شده است، که حسب‌الامر زحمت می‌دهد، یا مراسله سفارت به نظر مبارک همایون رسید. این طور مقرر فرمودند، در هر صورت قواعد این دولت با قواعد فرنگستان موافق با شد، یا مخالف علی‌السویه است»

وزیر مختار انگلیس هم در پاسخ می‌نویسد:

«از وقتی که دوستدار به ایران آمده و چند وقت قبل از آن میرزا هاشم خان نه در خدمت دولت بوده و نه یک پول مواجب به او رسیده است»

میرزا آقا خان صدراعظم در جواب می‌نویسد:

«توقع دارید میرزا هاشم خان در سفارت باشد و دولت مواجبش را هدیه بفرستد قبل از آن که به سفارت بیاید هر ساله مواجبش را گرفته است»

باز هم سفارت می‌نویسد:

«شخص ایرانی که آزاد متولد شده با شد و از خانواده درست و معتبر باشد، وقتی که مواجبش کفایت گذران او را نکند، اگر نتواند از نوکری استفعا نماید و در جای دیگر نوکری نماید، پس فرق میان او و عبد چه چیز است»

صدراعظم می‌نویسد:

«حالت رعیت و نوکر نسبت به اعلیحضرت شاهنشاه در این مملکت در برخی امور شباهت کلی به حالت عبد دارد و احدی در جنب اختیار کلیه همایونی اختیاری از خود ندارد و اگر بنا باشد، هر کس به قلت مواجب و مرسوم خودش بتواند، از نوکری استعفا نماید و برود، در جای دیگر نوکر شود، یا در سفارت بست بنشیند، بدیهی است، که در اندک مدت رشته نظم این دولت متفرق و پاشیده خواهد شد و طولی نخواهد کشید، که یک نفر در نوکری این دولت باقی نخواهد ماند و سفارتخانه انگلیس یک شهر بسیار معظم خواهد شد و تمکین این کیفیت در قواعد این دولت نخواهد بود.

وقتی سفارت انگلیس میرزا هاشم خان را به سمت منشی‌گری انتخاب کرد. میرزا آقا خان می‌نویسد:

«هر مراسله که به خط میرزا هاشم خان باشد برای سفارت پس خواهد فرستاد»

وزیر مختار در جواب می‌نویسد:

«وقتی که دوستدار به تهران وارد شدم، میرزا هاشم خان را در سفارت دیدم و همان قدر حق داشته‌ام که او را به نوکری دولت انگلیس بر قرار نمایم، که محق هستم در نگاه داشتن هر میرزا یا کس دیگر از تبعه‌ی ایران.»

میرزا آقاخان می‌نویسد:

«میرزاهاشم خان با حالت تمرد فراراً از روز اول الی الان در سفارت نشسته است و آن جناب هم موافق هیچ سند و دلیلی حق ندارد، که نوکر خانه‌زاد حقیقی مواجب خور این دولت را به نوکری دولت انگلیس برقرار نماید»

خلاصه اینکه گفتگوهای دو طرف به هیچ جا نرسید، تا اینکه سلطان حسین میرزا برادر پروین خانم، که از شهرت این معنی و شماتت مردم به تنگ آمده بود. اول از علمای روحانی برای این کار استفتاء کرد. سپس یکی از دوستانش را وا داشت، تا خانم را برای ناهار دعوت کند، همینکه خانم از سفارتخانه به آن منزل رفت، گرفتند و حبسش کردند.

میرزا آقا خان نوری کلیه این داستان را به عموم سفارتخانه‌های خارجه مقیم تهران می‌نویسد، که وزیر مختار انگلستان خواهر زن شاه را به سفارت برده و نگاه داشته است.

به شارژدافر ایران می‌نویسد:

«موضوع را به سفیر کبیر انگلیس در اسلامبول اطلاع بدهد.»

میرزا خان به شارژدافر ایران می‌نویسد:

«پس از حبس کردن زن میرزا هاشم خان، وزیر مختار انگلیس به این موضوع اعتراض کرده. سوال و جواب‌ها کرد و این رشته را به جایی کشانید، که ترک مراوده کرده بیرق سفارت را انداخت و اولیای دولت از این حرکت سفارت کمال افسوس را دارد. در هر صورت از هر راهی که پیش آمدیم و پیغام دادیم، چه توسط رجال دولت علیه و چه توسط موسیو بوره سفیر فرانسه و چه توسط حیدر افندی شارژدافر عثمانی مثل اینکه گویا از جانب دولت خودش مامور به بر هم‌زدگی میانه دولتین است، ابدا تکمین نکرد ...»

به محض وصول این کاغذ دفتر جناب ایلچی کبیر دولت انگلیس را ملاقات کرده کاغذ مختصر این جانب به ایلجی نوشته است برساند ...

اولیای این دولت تا در قوه داشتند اول در خفاء این امر کوشیدند و فوق‌العاده از همراهی با وزیر مختار و انجام این کار مضایقه و دریغ ننمودن هر قدر از این طرف ملایمت و نرمی می‌شد از آن طرف تکلیف سخت‌تر شد ... حتی به او پیغام دادند که اگر میرزا هاشم خان میل دارد، در تهران بماند، چهار صد تومان مواجب دوساله او پیش دیوان است برات آن صادر شده است ...

بعد از بیرون آمدن از سفارت الزامی بدهد و تعهدی نماید، که زوجه خود را حفظ نماید و نه خودش به جاهای نامناسب او را ببرد و نه بگذارد خود سر او بجای نامناسب برود به این قرارها وزیر مختار راضی نشد و ترک مراوده کرد. تکلیفی که او می‌کرد، در نظر ملت ایران به قدری سنگین بود، که استقلال و امنیت از برای ایران باقی نمی‌ماند وعده‌ی تکلیف او این بود، که زن میرزا هاشم خان با آن تفاصیل و آن شهرت‌ها و آن طور اطلاعی که علمای این بلد از احوال او به هم رسانیده بودند و آن استفتاها و استشهادها که نوشته و مهر کرده بودند، به حکم اولیای دوست به میرزا هاشم خان تسلیم شود، که به سفارت ببرد، چون حکایت گریبایدف ایلچی روس هنوز در نظر اولیای این دوست هست، که از برای یک زن گرجیه آن مرارت عمده برپا شد، قطعا از برای خاطر این زن که انتصاب نزدیک به حریم سلطنت عظمی دارد، مثل طایفه قاجاریه ایل و طایفه دارد مرارت عمده‌تر بر پا خواهد شد. اولیای دوست نتوانستند تکلیف وزیر مختار را قبول نمایند وزیرمختار هم ترک مراوده کرد.»

ناصرالدین شاه در این ارتباط به میرزا هاشم نوشته است:

«شب گذشته ما کاغذ وزیر مختار انگلیس را خواندیم، از بی‌ادبی و بی‌معنی و بی‌باکی او خیلی تعجب کردیم، این طور جسورانه نوشته است و کاغذی را هم که قبلا نوشته بود، خیلی خودسرانه و بی‌ادبانه بوده به علاوه مکرر شنیده‌ایم که در منزل خود همیشه از ما بدگویی می‌گویی می‌کند، نسبت به ما خیلی بی‌ادبانه سخن می‌گوید. هرگز این مساله را باور نداشتیم. اینک جسارت نموده؛ در کاغذ رسمی می‌نویسد؛ بنابراین بر ما مسلم شده است، این مرد احمق نادان دیوانه مسترموره دارای این اندازه جسارت و جرأت است، که حتی به سلاطین نیز توهین کنند، از زمان شاه سلطان حسین ... کسی قادر نبوده ولو یک دولتی و یا نماینده آن به شهریار ایران سوء ادب نشان بدهد. حال مگر چه شده است، که این وزیر مختار احمق این طور جسورانه رفتار می‌کند ... هر گاه این عذرخواهی صورت نگیرد، هیچ وزیری را از انگلستان نخواهیم پذیرفت.

در چهارم صفر 1272 قمری، وزیر مختار انگلیس از دولت ایران خواست همسر میرزا هاشم را به او بازگردانده شود.

صدراعظم جواب داد؛ تا میرزاهاشم در سفارت انگلیس است، اجازه این کار را نمی‌دهیم.

وزیر مختار پس از مکاتباتی سرانجام به دولت ایران نوشت، جدا کردن همسر میرزا هاشم خان و بقیه ماجرا توهین به دولت انگلیس است و باید دولت ایران با آن موافقت کند و خود صدراعظم به سفارت انگلیس برود و رسما عذرخواهی کند و روحانیانی که به تحریک صدراعظم و فتاویی غیر وارد بر ضد مامورین بریتانیا منتشر کرده‌اند، در سفارت حاضر شده. شایعات خلاف واقع را تکذیب نماید.

میرزا آقاخان نوری صدراعظم به نامه عذرخواهی نوشت و یادآور شد، که همسر میرزا هاشم خان به شرطی به او بازگردانده خواهد شد، که از سفارت انگلیس خارج شود و خود و همسرش دور از سفارت منزل کنند. موره (مورای) از رفتار صدراعظم ایران به خشم آمد و پس از ردوبدل گشتن مراسلاتی بالاخره پرچم دولت انگلیس را از بام سفارتخانه به زیر کشید و ایران را ترک کرد و مناسبات سیاسی دو کشور معوق ماند.

خان ملک ساسانی اضافه می‌کند:

«اما این قطع رابطه مربوط به زن میرزا هاشم خان نبود، بلکه تمام این بهانه‌جویی‌ها چنانکه خواهیم دید، با مواضه میرزا آقا خان دراین تاریخ مربوط به هرات و افغانستان بود، که ناصرالدین شاه را عصبانی کرده است ...»

بیشتر بخوانید: