پنجشنبه, 09 فروردین 1403

کوچه اشهری و ارزش‌های معماری آن

اشتراک‌گذاری این مطلب: WhatsappTelegram
کوچه اشهری

واژه «معماری» از ریشه‌‌ی «عمر» به معنای عمران و آبادی و آبادانی است و «معمار»، یعنی بسیار ‌آباد کننده. «معماری» آفریدن و یا یافتن طرح بنایی برای نیازهای گوناگون زندگی بشر است. انسان متمدن بعد از آزمون و خطای چند هزار ساله‌ای که در حافظه تاریخی‌اش دارد، به علم و دانشی آمیخته با هنر و عشق با نام «معماری» دست یافته که بکمک آن توانسته بناهایی در خور تامل و ماندگار خلق کند و با گذشت زمان و افزایش این اندوخته، رشد و بالندگی این دانش وقفه ناپذیر رو به تزاید است. معماری، وسیله و دستاوردی است، برای رسیدن به عمق حیات و روح آفرینش و در نهایت رسیدن به آرامش و وحدت. معماری مانند همه رسوم و رفتار‌های اجتماعی، بازتابی از تمدن بشری است. از دیدگاه سنتی معماری هنر آفرینش است آفرینشی زیبا که لازمه وجود حقیقی است. انسان سنتی استعداد آفرینندگی خود را ملهم از ذات اقدس پروردگار می‌داند.

بالزاک می‌گوید:

معماری دفتر ثبت تاریخ بشری است.

هانس هولاین درباره معماری گفته:

همه معمارند و همه چیز معماری است.

هرمان موتسیوس:

معماری، وسیله واقعی سنجش فرهنگ یک ملت بوده و هست.

گوته معتقد است:

معماری موسیقی تجسد یافته است. معماری چیزی جز ساختن زمین نیست.

معماری اندیشه ایست نامرئی از روح و فرهنگ مردمی که در لباس بنا و ساختمانی تجسم می‌یابد و مشهود می‌گردد. هر چه ملتی به قله کمال و آرامش نزدیکتر شود این اندیشه شکوفاتر و شکوه متجلی در بناهای آن جامعه افزونتر می‌گردد و با افول تمدن‌ها آن شکوه و جلال روبه قهقرا می‌گذارد. بنابراین ساختمان‌های پیشینیان پابه‌پای تاریخ هر کشوری بازگو کننده سیر تحولات تاریخی آن ملت خواهد بود. آثار معماری هر شهری نماد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مردم آن شهر و هویت آن مردم است، بر این اساس حفظ و نگاهداری ابنیه پیشینیان اهمیتی بسیار دارد. امری که ظاهرا در شهر تهران مغفول واقع شده و هر از چند گاهی ویرانی و نابودی بنایی از این دست را در گوشه و کنار این شهر می‌بینیم و می‌شنویم. بتازگی هجوم ساخت و ساز در کوچه اشهری و اطراف آن رونقی گرفته است، رونقی که میراث گرانسنگ این شهر را به نابودی می‌کشاند.

خبرگزاری میراث فرهنگی اعلام کرد:

«... بن‌بست اشهری که سال‌هاست به همین نام در مجاورت خیابان جمهوری قرار گرفته، هنوز حال و هوای تهران 80 سال قبل را به نمایش گذاشته است. اما گویا زمان پایان این نمایش فرا رسیده و خانه‌های خاک خرده تاریخ این کوچه یکی پس از دیگری در حال تخریب‌اند تا پاساژ‌های خیابان جمهوری را چند کوچه بالاتر بکشند.

 

می‌گویند اولین ساکنان بن‌بست اشهری تهران ارامنه بودند. معماری خانه‌های این کوچه به دوره پهلوی اول مربوط می‌شود و در نوع خود ویژگی‌های منحصر آن دوره را حفظ کرده‌اند. این بن‌بست یک کوچه بالاتر از چهار‌راه جمهوری و حافظ، در خیابان حافظ واقع شده و پاساژ‌های جمهوری با باز کردن معابر، تا یک قدمی آن بالا آمده‌اند.

 

تاریخ تهران به عنوان پایتخت 200 ساله کشور، از اهمیت خاصی برخوردار است. هرچند آثار پیش از قاجار در تهران کمتر دیده می‌شود اما آثار قاجاری و دوره پهلوی جایگاه و اهمیت ویژه‌ای به تهران داده‌اند. بسیاری از این آثار به صورت تک بنا و یا دیواره‌های شهری در آثار ملی به ثبت رسیده‌اند اما آنچه به تاریخ شهری هویت می‌بخشد، انسجام معماری در گذرها و خیابان‌هاست که می‌تواند نوع تفکر و معماری شهر را نشان دهد.

 

بن‌بست اشهری یکی از این کوچه‌هاست که علی‌رغم ساخت و ساز در بخش‌هایی از آن هنوز راوی سنت معماری دوره پهلوی اول است. اما امروز به غیر از یکی از خانه‌های این کوچه‌ که گفته می‌شود در دوره‌ای پیش از انقلاب به عنوان سالن ورزشی (احتمالا بیلیارد) مورد استفاده بوده و امروز حال و هوای تجاری به خود گرفته، باقی خانه‌ها متروکه شده و حتی رد ضربه‌های کلنگ و خیال تخریب در برخی از آن‌ها دیده می‌شود.

 

خانه‌ای سیمانی با نمای ویژ‌‌گی‌های سرآغاز معماری مدرنیته و مساحتی شاید بیش از 800 متر نخستین خانه‌ کوچه اشهری است که البته متروکه و رها شده است. این خانه که از یک‌سو سر نبش کوچه بوده و امتداد آن تا داخل کوچه‌ نیز کشیده شده به صورت چند دور معماری در حاشیه یک حیاط ساخته شده و در بالکن آن صندلی لهستانی که به حال خود رها شده، حال و روز ساکنان آن را نشان می‌دهد.

 

روبروی این خانه می‌توان معماری دیگری از دوره پهلوی اول را دید که به نظر می‌رسد امروز تنها خانه زنده کوچه است. خانه‌ای با سردر زیبا که داخل آن کتیبه‌ای تاریخ ساخت آن را به 1315 نشان می‌دهد. در این کتیبه حتی نام معمار ساختمان که حسین ستاری بوده نیز آورده شده که احتمالا از معماران به‌نام آن زمان بوده است.

 

علی‌رغم تغییر و تحولاتی که در این خانه رخ داده اما هنوز ویژ‌گی‌های تاریخی آن مثل اجاق دیواری و کف فرش قدیمی‌اش باقی مانده است. راه‌پله‌ها هم چندان تغییری نکرده اما تجاری شدن طبقات بالای ساختمان باعث شده حال هوای گذشته‌اش با درها و میله‌های آهنی تغییر کند.

 

چاپ حافظ که از سال 1359 در زیرزمین این ساختمان ساکن شده یکی از دلایل زنده ماندن عمارت بوده است. اما واگذاری زیرزمین سرآغاز شروع اجاره دیگر اطاق‌ها و راهروی ساختمان به تجار پاساژهای جمهوری بوده است. البته قصه به این‌جا ختم نمی‌شود و کسبه داخل ساختمان برای برقراری ارتباط با جمهوری و مراکز تجاری، مسیر حیاط ساختمان را که به صورت حیاط پشتی قرار دارد را به یکی از پاساژها باز کردند و حالا دیگر راحت می‌توان از طریق این پاساژ وارد کوچه اشهری شد.

 

کنار این عمارت خانه‌ای دیگر واقع شده است که به لحاظ نما و زیبایی کم از دیگر خانه‌های کوچه ندارد. اما آنچه در این بن‌بست اهمیت زیادی دارد، خانه روبروی چاپ حافظ است. اهالی کوچه می‌گویند این خانه زمانی محل خلیفه‌گری ارامنه بوده است. خانه‌ای بزرگ که البته در حال تخریب است. کنار این خانه، ساختمانی دیگر واقع شده است که کلنگ و تیشه، بدجوری به جانش افتاده‌اند و آن را زیر رو رو کرده‌اند.

 

در امتداد کوچه چند ساختمان نوساز هم دیده می‌شود که به پاساژهای جمهوری راه ‌دارند. همه تجاری هستند و با هیبتی بدقواره روبروی ساختمان‌های تاریخی آن قد علم کرده است.

 

اما انتهای کوچه روایتی دیگر است. ساختمانی به سنت معماری اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی، پهلو به پهلوی کلنگ کارگرهایی که حیاط خانه را می‌تراشند، هنوز پابرجاست. این خانه که به نظر می‌رسد از جمله نخستین معماری‌های سبک تلفیقی ایران و اروپاست، در مجاورت حیاطی واقع شده و عمارت به طور تک بنا در انتهای حیاط ساخته شده است. در آجر کاری آن ذوق و سلیقه به خرج رفته و البته چون در خانه بسته است، نمی‌توان داخل آن را دید. از کارگرها که می‌پرسیم قرار است چه به سر این خانه بیاید، با نگاهی از سر تعجب می‌گویند، خراب می‌شود.

 

البته تخریب‌ها فقط به کوچه اشهری مربوط نمی‌شود و به کوچه‌ بالایی آن، یعنی «ازهری» هم سرایت کرده است. نبش کوچه ازهری خانه‌ای تاریخی بود که به طور کامل تخریب شده و تنها بخش‌های کوچکی از آن باقی‌مانده است را تشکیل می‌دهد. داخل کوچه هم چند بنایی هنوز روایتی از اوایل دوره پهلوی دارند و انتهای آن هم به کوچه لولاگر که یکی از خیرین پیش از انقلاب بود ختم می‌شود.

 

این کوچه هم روایت‌های تاریخی دارد و گفته می‌شود که مصدق زمانی ساکن آن بوده و حتی اهالی محل معتقدند که خانه تخریب شده در ابتدای کوچه به وی تعلق دارد. هرچند این کوچه‌ها بخشی از لکه‌های تاریخی تهران هستند اما بدون آنکه نظارتی بر حفظ و نگهداری آن‌ها صورت گیرد در حال تخریب‌اند.

 

کوچه اشهری و تاریخ معماری آن بخشی از هویت شهری تهران است ... و پاساژ‌های تجاری‌شان را یکی پس از دیگری روی تاریخ تهران بنا کنند.»

بیشتر بخوانید: