پیشگفتار
ترور زاده ترس و وحشت است از خشم نیرو میگیرد و از کینه لبریز میشود، خوف ایجاد میکند و تنها را میلرزاند خواب و آسایش را حرام میکند. محصول کینه و خشم جز کینه افزوده چیزی نیست. کینه مخرب و آفت زندگی و بلای جانها و منشا خون دلهاست. حکیم فردوسی میفرماید:
پدر کشتی و تخم کین کاشتی / پدر کشته را کی بود آشتی
تاریخ بشر، پر است از کشمکش، جنگ و پیکار خونین، تحقیر، خشونت، توهین، ... گاهی با انگیزه دینی و گاهی به بهانههای دیگر. کشتار سبعانه و قتل و شکنجهای که در میان انسانها رخ میدهد، در بین حیوانات هرگز نمیبینیم. برخی انسانها اشرف مخلوغات نیستند بلکه شر مخلوغاتاند.
قرآن شریف آدمى را شرور بالذّات و داراى سرشت خشونتگر نمىشناسد و رفتار پرخاشجویانه و خشن انسانها را در علل و عوامل بیرونى جستوجو مىکند. علل بسیاری، سبب بروز خشونت میشود. از منظر قرآن، جامعه نامتعادل از حیث اقتصاد و معیشت و عدالت اجتماعی آبستن خشونت است.
مطابق تمام ادیان الهی و نظر مصلحان جامعه انسانی، پروردگار اوصاف ملکوتی در انسان خلق کرده است. به استناد مطالعات جدید خصلت مهربانی دارای ریشه ژنتیکی است. مهر و عشق است که دوستی و آشتی میآفریند، امید بخش و سازنده است، امنیت و آسایش را همراه میآورد. هر انسانی از عشق و مهر مادری آفریده شده است. مهربانی سبب تندرستی است.
گو اینکه خصلت مهربانی در سرشت اکثریت انسانها وجود دارد اما انسان قابل اعتماد نیست. چرا کسی مین میسازد تا پایی را قطع کند، در حالی که دیگری پای مصنوعی میسازد تا او را دوباره قادر به رفتن سازد. چرا عاشق دختری که درخواست ازدواج او را اجابت نمیکند، وحشیانه وی را با اسید میسوزاند. تا او را از زیستن ساقط کند؟
در حقیقت بشر موجودی غریب و غیر قابل پیش بینی است، به مهر و عشق او هم نمیتوان اعتماد کرد. زیرا عشق و نفرت پشت و روی یک سکهاند.
بنابراین اگر با ترور و خشونت نمیتوان مدینه فاضله ساخت، به عشق و مهرورزی هم نمیشود برای رسیدن به آرمان شهر تکیه داد در حقیقت اتکا به هیجانات و احساسات محصول مطمئن و قابل اتکایی نخواهد داشت
بلکه به نظر میرسد راه حل جامعه انسانی بازگشت به عقلانیت است و آن هم تکیه به قانون خواهد بود و به قول امریکاییها این جمعیت عظیم انسانها را با کنترل و توازن (Checks and Balances) میشود اداره کرد و میتوان به تعادل رسید. قانون باعث اتحاد مردم، امنیت و آرامش، خرد جمعی، انظباط فردی، گروهی و امید ضعفا است. تراز و نماد عدالت در قانون است. قانون تنظیم کننده رفتار انسان است. دوران طولانی زندگی بشر همواره دستخوش تغییرات در گرایش به قانون بوده است. نخستین گام دوری از استبداد حاکمان، حاکمیت قانون بود. حکومتهای مردم سالار، قدرت را از طریق قانون به کار میبندند. تمدن، در یک مفهوم، نتیجۀ پدید آمدن قانون در زندگی انسان است. نه به هیجانات و احساسات بشر بلکه باید به قانون اعتماد کرد.
این نکته مهم را باید به یاد داشته باشیم مطالعه و بازخوانی تاریخ دورهای که این پژوهش بدان اختصاص دارد نشان از واقعیتی دارد که به مصداق «نیست در شهر نگاری که دل از ما ببرد» نباید به دنبال قهرمان اسطورهای بود شخصیتها چنان تحت تاثیر فضای هرج و مرج و روزگار آشفته اواخر عهد قجر بودهاند که هیچ کدام البته بازیگران صحنه سیاست جان سالم به در نبردهاند و همه شخصیتها خاکستریاند گواینکه مرام مردم کوچه و بازار هم چنگی به دل نمیزند. در حقیقت باید نگاه سیاه و سفید را در قضاوت نداشت یعنی انتظار از آنها نباید داشت زیرا وقتی به ریز اخبار آن موسم نظر افکنیم در خواهیم یافت هیچ کدام نتوانستهاند در چهار چوب حق پرستانه و وطن دوستانه و آموزههای دینی و اخلاقی روسپید بیرون آیند. شاید خصوصیات دوران انحطاط فرهنگها و کشورها چنین است. از مرگ شاه عباس تا مشروطه ایران دوره سخت و تلخ انحطاط را پیموده است.
فهرست
- پیشگفتار
- مقدمه
- مرامنامه
- لباس
- اهداف
- نحوه کار
- فضای
- آغاز ترور
- راهاندازی
- بیننامه
- تامین هزینه
- حقوق
- شخصیت
- محاکمه
- عاقبت
- هزاردستان
- کمیته و بهاییان
- انجمن غیرت
- کمیته سیمرغ
- کمیته ملایر
- اسماعیلیان و ترورهای فدائیان
- نخست وزیران ایران از مشروطه تا سلطنت رضاشاه