اسناد متقن و موثق تنها راه و وسیله ایست تا پژوهشگران از پس شناخت تاریخ و هرآنچه بر این مردم کهن ریشه گذشته برآیند. نگهداری و گردآوری چنین اسنادی با حجم بسیاری که امروزه پیدا کرده است، از عهده هر که بر نیاید. مرکز آستان قدس رضوی از مهمترین و شایستهترین مراکزی است که در کشور از این موهبت برخوردار است.
بعد از فروپاشی صفویه تشکیلات و سازمانیافتگی قشون ایران که در این عصر پیدا شده بود، رفتهرفته از میان رفت و آشوبهای داخلی و ناپایداری و کوتاهی عمر حکومتها سازمانی برای قشون ایران باقی نگذاشت و وضع را به شکلی خاص بدون هیچگونه نظمی در خور توجه کشاند. بیشترین بهره را روسها از این نقطه ضعف ایران بردند و شکستی خفتبار نصیب این کشور نمودند. پس از این شکست بود که با طلایهداری میرزا عیسی فراهانی در دستگاه ولایتعهدی عباس میرزا نهضتی نوگرایانه آغاز شد، که سازمان یافتن قشون از مهمترین نتایج این حرکت متجددانه بود.
گو اینکه از عصر قاجاریه خیلی دور نشدهایم اما اسناد کافی در امر معرفی و شناسایی تشکیلات قشونی این دوره دسترس نیست. مهدی خانیزاده با استفاده از اسناد ارزنده آستان قدس سازمان تشکیلات یک فوج را در اواخر قاجاریه بازگوید:
«... تا اوایل قرن نوزدهم میلادی ایران فاقد نوعی سازمان منظم و منسجم نظامی بود. سربازان فقط در مواقع جنگ و بروز خطر فراخوانده میشدند و برای تمرکز و تعلیم دادن به آنها بودجه و اعتبار کافی در دسترس نبود. سپاهیان به شیوههای سنتی تعلیم میدیدند و هر قبیله و طایفه ملزم بود برای دولت، نیرو تهیه کند.
با آغاز جنگهای ایران و روسیه در اوایل دوره قاجار و شکستهای پیدرپی، فرسودگی نظام سیاسی - اجتماعی کهن ایران و به تَبَع آن سازمان لشگری آن آشکار گردید و از آن پس افرادی چون عباسمیرزا نایبالسلطنه، میرزا عیسی معروف به قائم مقام اول و ابوالقاسم فراهانی قائممقام دوم درصدد برآمدند تا با استخدام مربیان و کارشناسان نظامی اروپایی و استفاده از دانش نظامی آنها در سازمان و تشکیلات لشگری کشور اصلاحات لازم را به عمل آورند (سپهر، 1337، ج1، ص98).
بعد از آنها میرزاتقیخان امیرکبیر با انجام اصلاحاتی در نحوه آرایش نیروهای پیاده و سواره نظام، تقویت توپخانه، حذف اخذ سیورسات از زارعین، تغییر الگوی سرباز گیری، متحدالشکل کردن لباسها، تاسیس قراول خانه و ساخت انواع سلاح و همچنین تاسیس دارالفنون موفق شد تحولی شگرف و اساسی در ارتش ایران به وجود آورد (رضاقلی، 1382، ص140).
کامران میرزا نایبالسلطنه فرزند دوم ناصرالدین شاه که برای مدتی وزارت جنگ را بر عهده داشت با تاسیس مدرسه نظام در سال 1303 هجری قمری و استفاده از مستشاران اتریشی درمسیر این اصلاحات گام برداشت (یکرنگیان، 1384، ص82).
بهطورکلی میتوان گفت به استثنای دوره ولایتعهدی عباسمیرزا نایبالسلطنه و ایام صدارت قائم مقامها و امیرکبیر که برای تقویت بنیه نظامی کشور اقدامات تقریبا خوبی انجام شد، در سایر دورهها تا سقوط سلسله قاجار، سازمان نظامی کشور به مانند سایر سازمانها و نهادهای کشوری مورد بیمهری و بیتوجهی دولتمردان قاجار قرار گرفت و هرگز اقداماتی بنیادی که در پرتو آن ایران بتواند صاحب ارتشی مقتدر، منضبط و منسجم گردد، اجرا نگردید.
... اسناد مذکور به مانند کتابچههای تشکیلات اداری و مالی عصر صفویه دارای بخشهایی همچون اوارجه، توجیهات صورت اسامی و صورت جمع و خرج میباشد. این نوع شیوه محاسباتی در طول دوره تاریخ اسلامی رایج و متداول بوده و حتی تا اواخر دوره قاجاریه ادامه داشته است (آرشیو اسناد آستان قدس رضوی، سند شماره 92732).
در سال 1268 ق در ارتش ایران تحولاتی صورت پذیرفت و یک انتظام خاصی بر اساس شیوههای نوین آن دوره به خود گرفت. به این معنی که در سازمان آن، تقسیمبندیهایی به عمل آمد. بر طبق این تقسیم بندی، ارتش به ده تومان قسمت شد که هر تومان آن به تفاوت شامل چهار تا یازده فوج میشد و فرمانده هر فوج مقام سرتیپ بود (بابایی، 1382، ج1، ص56).
هر فوج از ده رسد یا دسته تشکیل میشد و در رأس هر دسته یک سلطان و در زیر دست وی دو نایب، دو بیکزاده، چهار وکیل و چهار سرجوخه مشغول به خدمت بودند. در هر فوج یک مشرف یعنی ناظر خرج فوج و چهار منشی قرار داشتند (بابایی، 1382، ج1، ص55).
این تقسیمات با توجه به نمودار تشکیلاتی بدست آمده از فوجها با اندکی تغییرات جزئی به خوبی قابل مشاهده است.
با بررسی چند نمونه از نمودارهای پرسنلی به دست آمده از افواج مجموعه مورد نظر، تعداد کل نفرات هر فوج به حد نصاب هزار نفر نمیرسد یعنی بین 800 الی 900 نفر متغیر بود، حتی تعداد دستهها یک دست نبود.
بینظمی ارتش ایران در اواخر دوره قاجاریه
ساختار تشکیلاتی یک فوج با توجه به محتوای اطلاعاتی اسناد مذکور به شرح ذیل از این قرار میباشد:
در رأس هرم یک فوج مقام سرتیپ و سپس دیگر مناصب عالی نظامی قرار داشتند که به ترتیب عبارت بودند از: سرهنگ، سرشتهدار، یاور، مشرف، آجودان، بیرق دار، تحویلدار، ماجور، سرکرده، وکیلباشی، وکیل بیرق یا بیدق، بیکزاده، نایب اول و نایب دوم که هر کدام وظایف خاص خود را انجام میدادند.
در ردیف بعد از صاحبمنصبان، دسته موزیکانچی قرار داشت که تعداد نفرات آن از این قرار بود:
شیپورچی بین 7 الی 9 نفر - طبال بین 12 الی 15 نفر – سنجزن 2 نفر – نیزن بین 12 تا 15 نفر
بعد از دسته موزیکانچی رسد یا دسته بهادران قرارداشت که در رأس آن مقام سلطان قرار دارد. ارباب مناصب این دسته عبارت بودند از یک نفر نایب اول، یک نفر نایب دوم و پنج نفر وکیل. دسته فوق خود به چهار جوخه تقسیم میشد که در رأس هر جوخه یک سرجوخه قرار داشت که تعداد نفرات تحت فرماندهی وی بین 20 الی 25 نفر بود.
بعد از دسته بهادران به ترتیب دستههای اول تا ششم قرار داشتند. تعداد نفرات هر دسته به 80 الی 90 نفر میرسید. در رأس هر دسته به مانند دسته بهادران مقام سلطان قرار داشت. ارباب مناصب هر دسته بعد از مقام سلطان به ترتیب 2 مقام نایب و 5 نفر مقام وکیل داشت. هر دسته بعد از ارباب مناصبش چهار جوخه داشت که سرجوخه فرماندهی نفرات 20 الی 25 نفری را برعهده داشت. نهایتاً در ردیف آخر تشکیلات یک فوج، دسته مخبران (واحد مخابراتی) قرارداشت که چارت پرسنلی آن هم به مانند دیگر دستهها بود. (آرشیو اسناد آستان قدس رضوی، سند شماره 92906)
در هر فوج سمتها و مشاغل دیگری هم وجود داشت که در کنار سربازان مشغول به خدمت بودند که نام و خلاصه شرح وظایف آنها به شرح ذیل بود:
قراول: مأمورین حفاظت از طرق و شوارع و پلها و انتظام دادن به افواج (استرآبادی، 1341، ص572).
یساول: کسانی بودند که اوامر شاه را به اشخاص و دستههای نظامی میرساندند (تکمیل همایون، ج1، ص86).
نسقچی: به هنگام جنگ در پشت سر پیادهها قرار داشتند و از فرار سربازان جلوگیری میکردند و همچنین مسئولیت نظم قشون و حفاظت اموال و تأمین امنیت معابر نیز از دیگر وظایف آنها بود (سردادور، ص280).
نظام سربازگیری در سیستم پیاده نظام و سواره نظام با یکدیگر متفاوت بود. نظام سربازگیری در بخش پیاده نظام «بنیچه» نام داشت. بر این اساس، هر روستا یا طایفه متعّهد بود که متناسب با برآورد درآمد خود، سربازان مورد نیاز پیاده نظام را تأمین کند (فرهنگ معین، ذیل واژه). این قانون در سراسر ایران اعمال میشد ولی اراضی سلطنتی و مناطقی که درآنجا مالیات بر زمین وضع نشده بود؛ به طور عمده از دادن سرباز معاف بودند.
سربازانی که مطابق نظام بنیچه مشمول به شمار میرفتند و نامشان برای خدمت نظام ثبت میشد جیره خانوادگی سالانه موسوم به «خانواره» دریافت میکردند که به طور غیر مستقیم توسط روستائیان، یعنی در واقع از طریق مالیاتهای ارضی که به دولت میپرداختند، تأمین میشد. سربازانی که در حین خدمت متوفی و یا فرار مینمودند، اهالی روستای آنها میبایست شخص دیگری را جایگزین وی مینمودند (طوسی، تاریخ معاصر، 1369، ص89).
نیروی سواره نظام ایران بر اساس قواعد ایلاتی سازماندهی شده بود. یعنی افراد تحت فرماندهی رهبران و رؤسای خود خدمت میکردند و شخصاً اسب، اسلحه و تجهیزات خود را تهیه میکردند. این نیروها تماماً در حوزهها و نواحی محل سکونت خود خدمت میکردند و معمولاً هر کدام با نام ایل یا محل استخدام خود شهرت داشتند. برخی از این نیروها به صورت دائمی به عنوان «قره سوران» ، یا پلیس حافظ طرق و شوارع (فرهنگ معین، ذیل واژه) استخدام میشدند. نیروی سواره نظام به دو دسته تقسیم میشد: دسته غلام رکاب که گارد مخصوصی بود و شامل 400 سوار میشد و هر 10 سوار زیر فرمان یک ده باشی و هر 100 سوار به فرماندهی یک یوزباشی خدمت میکردند و دسته غلام سوار که هر هزار تن آنها تحت فرمان یک سلطان بوده و 2 نایب و 2 وکیل و 2 سرجوخه تحت امر وی بودند (ورهرام، 1367، ص111).
اکثر فوجهای سواره نظام این مجموعه همان طور که قبلاً نام آنها آورده شد مربوط به حوزه خراسان میباشند. این اسناد با توجه به حجم زیاد آن، اطلاعات جامعی درباره ایلات و طوایف خراسانی حاضر در نظام، منطقه تمرکز آنها، تعداد نفرات، نام فرماندهان، میزان مواجب دریافتی شان، نوع سلاح و پوشش آنان، تیرههای یک طایفه و ریش سفیدان (فرمانده) ، شیوه اردوکشی و جنگ و نوع ملیت آنها در اختیار محققان و پژوهشگران قرار میدهد.
تسلیحات: با نگاهی گذرا به اسناد میتوان پی به این مطلب برد که اکثر سلاحهای نظامیان، قدیمی، مستعمل و فرسوده هستند و هر از چند گاهی نیاز به تعمیر و مرّمت پیدا میکردند که مسئولیت این کار بر عهده قورخانه بود. سلاحهای مورد استفاده سربازان با توجه به اسناد در این دوره تفنگهای فتیله ای، چخماقی، اشنایدر، مارتینی، روسی، ورندل، پروسی، گاللین، شاسپورت، بردان و مگزین است (آرشیو اسناد آستان قدس رضوی، سند شماره 92949).
ازجمله سلاحهای سنگین که در این زمان مورد استفاده قرار میگرفت میتوان به شمخال، زنبورک و توپ اشاره کرد. حملکننده شمخال را، شمخالچی مینامیدند. این تفنگها بسیار سنگین بود. یک شمخالچی میبایست دو شاخهای با خود حمل میکرد که در موقع تیراندازی، سنگینی تفنگ را بر روی آن بیندازد (سردادور، 1354، ص509).
زنبورک هم از سری سلاحهایی بود که نوع کوچک توپ محسوب میشد. این سلاح بر بالای جهاز شتر، روی یک محور بر بالای استخوان کتف شتر بسته میشد. در قسمت راست شتر فتیله زنبورک و در قسمت چپ آن کیسههای باروت و گلوله را آویزان میکردند. زنبورکچی در پشت این دستگاه روی زین در عقب کوهان شتر سوار میشد و مهار شتر را میگرفت و به هنگام جنگ با همین شکل به سوی دشمن میراند. زمانی که میبایست تیراندازی آغاز شود، شترسوار یا زنبورکچی با اشاره پا، شتر را چهار زانو میخواباند و شتر به صورت پایه یا عراده توپ در میآمد آنگاه زنبورکچی شلیک را آغازمی کرد (تکمیل همایون، 1376، ج1، ص68).
پوشاک نظامیان: لباس سربازان و فرماندهان در این دوره از جنس تمام ماهوتی (نوعی پارچه پشمی) ، نیم ماهوتی، متقالی، کرباسی و فلفل نمکی بود. همچنین این سربازان دارای چکمه و نیم چکمههای چرمی، کمربند فشنگ، زانوبند، کیف، کلاه و شال کرمانی بودند که وظیفه تهیه آنها به عهده قورخانه بود. (مدیریت اسناد، سند شماره 92520 و 92552
مواجب ومستمری: سربازان حقوق و مستمری خود را به صورت سه ماهه و یا شش ماهه دریافت میداشتند. میزان پرداخت مواجب بر پایه مقیاس متغیری بود که بستگی به درجه، رتبه و نشانهای طلا و نقره دریافتی داشت. سربازانی که بازنشست میشدند، نصف حقوق خود را میگرفتند ولی افسران دارای درجات بالا غالباً کل حقوق خود را دریافت مینمودند. گاهی عواملی همچون دیر پرداخت شدن مواجب و پایین بودن مبلغ آن منتج به شرارت و غارتگری نظامیان میشد که در این رابطه گزارشهای فراوانی در مجموعههای اسناد نظامی موجود میباشد (آرشیو اسناد آستان قدس رضوی، سند شماره 54260 و 5419).
... در این سند ضمن درج اسامی صاحبمنصبان و سربازان، میزان مواجب دریافتی آنها را با رعایت سلسله مراتب نظامی و در نظر گرفتن نشانهای افتخار در سه ماهه اول سال 1281 ق آورده شده که شرح آن به قرار ذیل است: (آرشیو اسناد آستان قدس رضوی، سند شماره 92863)
محمدرضاخان سرتیپ فرمانده فوج 129تومان و 800 دینار / یاور (سرگرد) 30 تومان / مشرف 60 تومان / آجودان (با نشان طلا) 15 تومان و 300 دینار / بیرقدار 9 تومان و 500 دینار / تحویلدار 7 تومان و 125 دینار / ماجور 5 تومان و 9375 دینار / وکیلباشی (نشان نقره) 4 تومان و3700 دینار / بیکزاده 4 تومان و 1500 دینار / وکیل بیرق 2 تومان و 2500 دینار / شیپورچی (نشان نقره) 2 تومان و 9450 دینار / نیزنباشی 2 تومان و 9450 دینار / طبالباشی 3 تومان و 3250 دینار / سلطان (سروان) 14 تومان و 2500 دینار / نایب اول 7 تومان و 1250 دینار / نایب دوم 4 تومان و 1250 دینار / سرجوخه 2 تومان و بقیه نفرات (سربازان عادی) 1 تومان و 1500 دینار.
در پایان بایست افزود که مجموعه مذکور به جهت دارا بودن اطلاعات بسیار جامع و روشن در رابطه با وضعیت ارتش ایران در دوره قاجاریه در نوع خود یکی از منحصر به فردترین مجموعههای حال حاضر میباشد که میتواند علاقمندان و پژوهشگران این عرصه را به خود جلب نماید.
سازمان تشکیلاتی یک فوج:
- سرتیب (فرمانده فوج)
- ارباب مناصب (سرهنگ، یاور، سررشتهدار، مشرف، آجودان، بیرقدار، تحویلدار، ماجور، سرکرده، وکیلباشی، وکیل بیدق، بیکزاده، نایب اول، نایب دوم)
3 . دسته موزیکانچی (شیپورچی، طبال، نیزن، سنجزن)
منابع و مآخذ:
استرآبادی، مهدی (1341). جهانگشای نادری. به اهتمام حسین انوار. تهران: انجمن آثار ملی.
بابایی، غلامرضا (1382). تاریخ ارتش ایران. تهران: آشیان.
تکمیل همایون، ناصر (1376). تحولات قشون در تاریخ معاصر ایران. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
رضاقلی، علی (1382). جامعهشناسی نخبه کشی. تهران: نشر نی.
سپهر، محمد تقی (1337). ناسخالتواریخ. تهران: امیرکبیر.
سردادور، ابوتراب (1354). تاریخ نظامی و سیاسی ایران دوران نادر. تهران: ستاد ارتش.
قائم مقامی، جهانگیر (1350). مقدمهای بر شناخت اسناد تاریخی. تهران: انجمن آثار ملی.
مجموعه مقالات تاریخ معاصر ایران. تهران: مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، 1369.
معین، محمد (1344). فرهنگ معین. تهران: امیرکبیر.
منصف، محمدعلی (1354). شوکتالملک علم. تهران: امیرکبیر،
ورهرام، غلامرضا (1367). نظام سیاسی و سازمانهای اجتماعی ایران در عصر قاجار. تهران: معین.
یکرنگیان، میر حسین (1384). سیری در تاریخ ارتش ایران. تهران: خجسته.