در گذشته معمار و طراح بناهای بزرگ و عمارتهای عظیم، روبروی در پیش از ورود، سطحی از زمین را آزاد میگذاشت و از معبر عمومی فاصله میگرفت تا با ایجاد فضایی متناسب با آن بنا، بدان اهمیت و شکوه و جلوهای بخشد و هم در کاربریها و مقاصد مختلف از آن بهرهوری گردد. این بنا میتوانست عمومی از قبیل مسجد و کاروانسرا و ... و یا کاخ و عمارت و باغی شخصی باشد. از این روست که بدان پیشگاه خانه هم گفتهاند.
گو این که به استناد منابع تاریخی دستکم کاربرد این اصطلاح معماری را در ایران از دوره صفوی به بعد میبینیم اما تاریخ تهران با پیدایی عمارتهای قاجاری این شهر چون؛ جلوخان مسجد شاه، جلوخان باغ ایلخانی، جلوخان امینالدوله (فرخ خان کاشی)، جلوخان معیر، جلوخان بهارستان و جلوخان مسجد سپهسالار در عصر قاجاریه با «جلوخان» آشنا شده است. گاهی معمار جلوخان را به قدری وسیع و بزرگ در نظر میگرفت که فضایی مستقل از بنا میگردید مانند جلوخان باغ ایلخانی، این جلوخان در شمال شرقی این باغ قرار داشت جایی که امروز اراضی ابنیه تجاری و اداری (سینما هما و پاساژ گلشن و ...) جنوب غربی تقاطع خیابانهای فردوسی و جمهوری را تشکیل میدهد اینک به اختصار پیشینه و تاریخچه جلوخان را پی میجوییم:
جلوخان زمین مسطحی که پیش در خانهای باشد. (فرهنگ نظام). پیشگاه خانه و میدانگاه جلو در خانه. (ناظم الاطباء) / لغتنامه.
«جلوخان، فضایی وسیع در جلو پیشطاق ورودی بعضی از بناهای بزرگ و مهم. جلوخان، مرکب از واژه ترکی جلو و واژه فارسی خان به معانی پیشگاهِخانه، میدانگاهِ جلو درِ خانه و محوطه بازِ روبهروی درِ خانه و مسجد و کاروانسرا و زیارتگاه بهکار میرود. در بعضی از شهرهای ایران، جلوخان یا پیشخان مترادف با پیشطاق نیز هست (سلطانزاده، 1372ش، ص70).
این اصطلاح معماری ایرانی از دوره صفویه (906- 1135 ق.) در منابع به کار رفته (برای نمونه رجوع کنید به منشی قمی، ج2، ص626) و در دوره قاجار (1210-1344) اصطلاحی رایج بوده است. (برای نمونه رجوع کنید به سپهر، 1368ش الف، ص209، 211؛ شرح زندگانی من مستوفی، ج1، ص170).
ساخت جلوخان به شکل رایج در ادوار اخیر، به شیوهای که از ویژگیهای معماری ایرانی محسوب میشود، از دوره صفویه و قاجار در جلو بسیاری از بناهای مهم، به ویژه مساجد، ضروری شمرده میشد.
فضای ورودی کاخها اهمیت ویژهای داشت و اغلب شکوهمند ساخته میشد، و اگر کاخی فاقد جلوخان بود، گاه ترجیح میدادند که یک جلوخان یا میدان برای آن بسازند؛ از اینرو، در کاخهایی مانند شمسالعماره تهران، که به شیوه اروپایی ساخته شده است و جلوخان ندارد، کمبود این عنصر محسوس است (سلطانزاده، 1372ش، ص57).
ساخت جلوخان برای خانههای اعیانی دوره قاجار متداول بود (مستوفی، ج1، ص170). احداث آن در باغهایی که دارای طراحی دقیقی بودند نیز مورد توجه قرار میگرفت، چنان که این شیوه در دوره قاجار معمول بود (سلطانزاده، 1372ش، ص55؛ نیز رجوع کنید به سپهر، 1368ش ب، ص209).
جلوخان بازارها و بازارچهها به عنوان فضایی مرکزی، برای ارتباط با بناهای دیگر مانند مسجد و آبانبار و غیره، ساخته میشد (معتمدی، ص228، 300).
نمای جلوخانها را معمولاً با تزئینات گوناگون، مانند کاشیکاری و گچبری، میآراستند. اگر جلوخان در کنار میدان قرار میگرفت و احتمال داشت از فضای میدان تأثیر بپذیرد، با احداث یک سکو یا دستانداز، قلمرو جلوخان را از فضای میدان متمایز میکردند ... در دهههای اخیر تعدادی از این حوضها از بین رفته و تغییراتی در فضای جلوخانها ایجاد گردیده است (سلطانزاده، 1372ش، ص66، 69).
دوره شکوفایی ساخت جلوخان، در عهد قاجاریه و در بناهای متعددِ این دوره، به ویژه مساجد و مدارس، بوده است.
جلوخان، که به پیروی از ساخت ورودیها در معماری ایرانی، با عقبنشینی از معبر عمومی ساخته میشد (مرادی و امیرکبیریان، ص16)، کارکردهای گوناگونیداشت. مهمترین کارکرد آن اهمیت بخشیدن به فضای ورودی بنا و جنبه دیگر آن ایجاد فضایی واسطهای و انتقالی بین فضای بیرونی و درونی بود؛ از اینرو، جلوخان محلی برای توقف و انتظار، مکانی برای ارتباط فضاهای عمومی یا نیمهعمومی یا خصوصی و نیمهخصوصی، مکانی برای تغییر مسیر حرکت، بدرقه و استقبال بود (سلطانزاده، 1370ش، ص170، 176؛ همو، 1372ش، ص172). در مساجد، جلوخان را میتوان حدفاصل فضای عادی بیرون و فضای معنوی درون به شمار آورد (فلاحفر، ذیل مادّه).
از کارکردهای اجتماعی جلوخان، استفاده از آن برای تجمع عادی یا برگزاری برخی مراسم بود، به طوری که بعضی از جشنهای ملی یا مذهبی و عزاداریها، از جمله مراسم تعزیه، در فضای جلوخان یا پیشطاق ورودی بناهای مهم انجام میشد و هنگام اعیاد و جشنها، پیشطاق و جلوخان خانهها و بناهای بزرگ را آذین میبستند و حتی گوسفند قربانی را در جلوخان ذبح میکردند (سپهر، 1368ش ب، ص211؛ همو، 1368ش الف، ص213؛ سلطانزاده، 1372ش، ص173، 176-177).
گاه جلوخان محل نصب کتیبهها و وقفنامهها و فرمانها بود؛ جلوخانِ مسجد امام تهران از نمونههای آن است (رجوع کنید به سلطانزاده، 1372ش، ص178؛ غنچه، همان جا)...» / محمدعلی مخلصی.