چند سالی است که اولین اتومبیلی را که مظفرالدین شاه وارد تهران کرد، صد سالگی را پشت سر گذاشته است. از سالهای میانی سلطنت ناصرالدین شاه اتومبیل، پا به عرصه وجود نهاد، اما تا زمانی که او زنده بود، کسی جرأت آوردن اتومبیل را به تهران نداشت، چون او در سفر به فرنگ از آن خوشش نیامد و تا پایان عمر، هم نظرش در این باره تغییر نکرد.
ایرانیان، نخستین بار در سال 1317 قمری / 1900 میلادی با ورود اتومبیل مظفرالدین شاه از دروازه باغ شاه (= میدان باغ شاه = میدان حر) به داخل پایتخت چشمشان به جمال یکی از مهمترین پدیدههای صنعتی اروپا در قرن نوزدهم میلادی روشن شد. مظفرالدین شاه که خود از اتومبیل میترسید، در هجدهم ربیعالثانی 1317 قمری در این باره مینویسد: لندوی اتومبیل (... اتومبیل کالسکهای ... امروز عملش را تمام کردیم که ابتیاع کرده بیاورند ...)
و در ادامه میافزاید: «... بالاخره روز یکشنبه دوم شعبان 1317 قمری، در میان شور و شوق مستقبلین شاه، اولین اتومبیل از طریق دروازه باغ شاه، به دارالخلافه مظفری وارد میشود ...»
بدین ترتیب نخستین اتومبیل، وارد تهران شد. اما نه خیابانی بود، که این وسیله بتواند، در آن آمد و شد نماید و نه مقرراتی برای رعایت راننده و نه آشنایی مردم و صاحبان دیگر وسایل نقلیه آن روزگار نظیر گاری، درشکه و ...
در آن دوران معبر و گذرگاه تهرانیها کوچه پس کوچههای تنگ و پر پیچ و خم بود، که اغلب گاری و درشکه نیز در عبور از آنها دچار زحمت میشد، چه رسد به اتومبیل. از آن گذشته مردم پیاده و گاریچیها و درشکهچیها و دیگران هم با این وسیله آشنایی نداشتند و اصلاً مقرراتی نبود، تا رفتار بین راننده و آنها را تعریف کرده باشد.
وامبری یکی از اروپاییانی است که در سال 1850 میلادی، به تهران آمده پنجاه سال پیش از ورود اتومبیل به ایران وضع عبور و مرور را در گذرگاههای پایتخت را چنین توصیه میکند:
«... وارد دروازه تهران، که شدیم، خر و شتر و قاطر با بار کاه و بار جو و بستههای کالا ی اروپایی یا بومی از هر سو با بینظمی پیش میرفتند ... در طول بازار حرکت کردم. در میان جمعیت البته که ضربت چماق و حتی شمشیر و قمه بینشان رد و بدل میشد، ولی زود یکدیگر را میبخشیدند بدون آن که آسیبی مهم به من برسد گذشتم ...»
این وضع شهر بود. در رفت و آمد مردم و چهار پایان بارکش و دیگر وسایل نقلیه آن زمان که هیچکدام مناسبتی با اتومبیل نداشت. سالهای پایانی دوره قاجاریه با کمترین تغییرات جهت آماده سازی مردم و معابر شهر برای آمد و شد اتومبیل به سرعت گذشت. تهرانیها در این سالیان که خزانه دولت در اثر بی کفایتی شاهان قجر تهی گشته بود و روز گار سختی را میگذرانیدند به تمرین آزادی و آزادی خواهی مشغول بودند.
آن سالها با کمترین فعالیت عمرانی و به سختی بر تهرانیها گذشت تا کودتای 1299 خورشیدی فرا رسید. در این زمان، سید ضیاء رهبر کودتا، اقدام به وضع مقررات فراوانی در تغییر اوضاع شهر و بهبودی وضع مردم نمود. از جمله اقدامات او، بر چیدن بساط آزاد تریاک کشی در قهوهخانه و سکونت فواحش در سطح شهر و بستن مشروبفروشیهای تهران و ... را میتوان یاد کرد، ولی عمر حکومت وی کوتاه بود، با برکناری او قدرت به دست رضا خان افتاد. در این دوران سرهنگ بوذرجمهری افسر قزاق به کفالت بلدیه (شهر داری) تهران، برگزیده شد. بوذرجُمهری با چاشنی قدرت نظامی گری با تخریب خانه و باغ و مغازه مردم گذرگاههای تنگ و باریک را یکی پس از دیگری، به خیابانهای عریض و مناسب رفت و آمد اتومبیلها و حتی درشکه تبدیل نمود. در همین دوران است، که برای درشکهچیها هم مقررات وضع شد و ایشان را که در زمره بینظمترین شهروندان بودند، به نظم در کشیدند. در گذشته درشکه چی، خرک چی، قاطرچی، گاری چی و شتربان از گستاخترین و بیادبترین مردمان به حساب میآمدند. به طوری که در تداول عامه، رفتار بد و هر بیادبی را در تمثیل به ایشان نسبت میدادند.
پارهای از مقررات مخصوص درشکهچیها، در گذشته نه چندان دور تهران قدیم:
ماده 1. راه انداختن درشکه، در شهرها بدون پروانه شهربانی ممنوع است.
ماده4. پشت درشکه، باید با عدد فارسی شماره نصب شود.
ماده 6. درشکه، باید نظیف باشد و تشک آن از چرم یا مخمل یا ماهوت باشد.
ماده 7. درشکه، باید بوق یا زنگ خبر نصب کند.
ماده 8. اسب درشکه، باید قوی باشد و مبتلا به امراض مسری نباشد.
ماده 9. بستن اسب تعلیم ندیده و بد خو به درشکه ممنوع است.
ماده 16. شرایط رانندگی درشکه، سن کمتر از 23 سال نباشد.
ماده 18. راننده درشکه، از لباس متحدالشکل معاف ولی کلاه باید داشته باشد.
ماده 20. سر شلاق درشکه، نباید فلز یا گره داشته باشد.
ماده 22. رانندگان باید هنگام سوار و پیاده شدن مسافر با برداشتن کلاه احترام کنند.
ماده 24. راننده در موقع راندن نباید نوشابه بنوشد.
ماده 26. بیاحترامی و بداخلاقی و خشونت نسبت به مسافر اکیدا ً ممنوع.
ماده 32. درشکه باید از سمت راست خیابان عبور کند.
ماده 34. در خیابانهای سراشیب، باید فوقالعاده آهسته حرکت کنند.
ماده 35. راننده هنگام توقف، باید دست راست خود را با شلاق بلند کند تا راننده پشت او مطلع گردد.
ماده 37. راننده فقط حق دارد کرایه نرخ تعرفه را طلب نماید.
ماده 46. حمل نعش با درشکه ممنوع است.